هدایت شده از روزنه
جعفریان و #ستایش_نامه_نویسی به سبک #تاریخ_نگاران_قجری
حاشیه ای بر یادداشت ستایشگرانه #رسول_جعفریان در فراغ #علی_لاریجانی
[صفحه 2 از 6]
از این گذشته، باید معلوم شود آن «سی چهل نفر از طلاب شاخص» که لاریجانی با آنان «جلسات مستمری داشت و حرفهای آنان را می شنید و گزارشی هم از اوضاع برایشان بیان می کرد»، دقیقا چه کسانی بوده اند، و با چه مکانیزمی برای حضور در این جلسه انتخاب شده اند و در بدنه فضلای حوزه چه جایگاهی دارند و نیز باید معلوم شود که چه کسی آنان را به عنوان نمایندگان فضلای حوزه قم، به لاریجانی قالب کرده که موجب شده او کمترین ارتباط را با بدنه حوزه و اساتید و فضلای حوزه برقرار کند!
ظاهرا روند وقایع مصداق این مثل است که «خود گویی و خود خندی، عجب مرد هنرمندی!»
همین #حلقه_های_بسته و #باندهای_برون_حوزوی است که مانع شکل گیری روابط طبیعی سیاستمردان تهران نشین با نخبگان و فضلای ارجمند قم می گردد. در هنگامه #کرونا نیز همین روال حاکم بود و دولت با وجود حضور همین حلقه های بسته، از تشکیل کمیته تخصصی حوزوی برای پیگیری تخصصی شرعیات، سر باز زد و آن دندانپزشک داماد یکی از بیوت مخالف امام، خود اعتراف کرد که یکی از مشاوران ستاد ملی مبارزه با کرونا در امور حوزوی است!
تازه با این وضعیت، نویسنده محترم در عبارتی جزم اندیشانه مدعی است که: «بدون شک، هیچ مسوول دولتی در این سطح، هیچ وقت، چنین ارتباطی با قم نداشت و تاکنون هم ندارد.»
اگر این نوع تعامل با قم را الگوی روابط سیاسیون ایرانی می دانید که واویلاست! از آن گذشته احتمالا ایشان از میزان مراودات دهه شصت و هفتاد سیاسیون با با قم بی اطلاع است یا نمی خواهد به آن حافظه تاریخی مراجعه کند!
4) آقای جعفریان با استفاده از موقعیت خود، یکطرفه به قاضی رفته و مدعی شده هیچ نقدی به لاریجانی وارد نیست و آنگاه منقدان مراد سیاسی خویش را با عباراتی تحقیرآمیز نواخته و چنین نوشته است:
«تا آنجا که می دانم، به هیچ وجه، کسی از او چیزی ندارد و اگر دارد بگو ید. هیچ وقت هم، #دشمنان_قسم_خورده وی در قم که نام #دین و #انقلابی_گری را یدک می کشند، نتوانستند از این دست مطلبی بگویند.»
حتما از منظر آقای جعفریان جناب لاریجانی از نوعی #عصمت_سیاسی برخوردار است که «به هیچ وجه کسی از او چیزی ندارد!!» که اگر نه چنین بود، ایشان اقلا احتمال وجود نقصان و خطیئه و خطا را در مورد او از بوته امکان باقی می گذاشت و چشم بسته و با جزم اندیشی، وجود احتمال نقد در کارنامه لاریجانی را منتفی نمی شمارد.
استفاده از تعبیر «دشمنان قسم خورده لاریجانی در قم» که به تعبیر جعفریان تنها نامی از دین و انقلابی گری یدک می شکند (و احتمالا خواسته بگوید بویی از این مقولات نبرده اند)، از عجایب روزگار ماست!
این مدل سخن گفتن که گاه در ادبیات ستایشگران درباری نمونه اش را می بینیم، مدتهاست که منسوخ شده و در عالم سیاست، این سنخ ارزش داوری ها و هدم و شتم مطلق انگارانه مخالفان سیاسی، امری مذموم و مشمئز کننده است.
آیا در میان منتقدان لاریجانی که جعفریان از آنان به «دشمن قسم خورده» تعبیر کرده، حتی یک نفر وجود ندارد که حقیقتا متلبس به دیانت و انقلابی گری باشد؟ حتی یک نفر نیست که نقدش به لاریجانی وارد باشد؟ حتی یک نفر نبود که از روی نصیحت و دلسوزی به نقد کارنامه و اندیشه سیاسی لاریجانی دست بزند؟
این طرز سخن گفتن نه #شرعا درست و نه عقلا قابل دفاع! و این نوع دوستان که لاریجانی را دوره کرده اند، مضرات و خطرات شان بیش از فایده شان است؛ چه اینکه وقتی هر انسان بی غرضی با این ادبیات مواجه شود، فارغ از واقعیت میدانی، حکم به بطلان این گزاره های مطلق گرایانه و غیرعالمانه خواهد داد.
به راستی آیا تا کنون جناب جعفریان با خود اندیشیده که چرا یک عده از بهترین و مؤمن ترین و شهادت طلب ترین انسان های ایران و خصوصا شهر مقدس قم، باید در جرگه مخالفان و منتقدان لاریجانی درآیند؟ در عملکرد ایشان چه نقطه ابهام یا اتهامی وجود دارد که مخالفان (و به تعبیر غلط جعفریان دشمنانی) از این طیف و طایفه دارد؟ و دیگر آنکه اگر منتقدان لاریجانی تنها نامی از دیانت و انقلابی گری یدک می کشند، لابد از منظر جناب جعفریان، مریدانش مصداق اتم و اکمل انقلابی گری و دیانت اند! و اگر چنین می پندارد، ناخواسته لاریجانی را ملاک حق و باطل، و میزان دیانت و انقلابی گری دانسته که انگاره ای به غایت سخیف و بی پایه و همسان دیدگاه های کج اندیشانه عالمان وهابی است که سلاطین کودک کش را مصداق اولوالامر خوانده اند!
@rozaneebefarda
ادامه:👇🏽