هدایت شده از •
#بخش_سوم
این چه #توقّع_بیجایی است که اگر یک #رئیس، یک #مرؤوس، یک #قاضی، یا #مسؤول_بخش_خاصی از کشور، از #تشکیلات_حکومت اسلامی، پایش را کج بگذارد، آن آقایی که با او مواجه میشود، فوراً شروع میکند به #اصل_نظام اسلامی، اصل جمهوری اسلامی، #اصل_حکومت اسلامی #اهانت کردن! البته به فضل الهی، مثل همیشه، از اوّل انقلاب تا به حال، اکثر مردم خوبند. اغلب علما و روحانیون، خوبند. اکثر با انصافند. اکثر متوجّه حقایقند. اما در گوشه و کنار، کسانی هم پیدا میشوند که این گونهاند. این ناشی از چیست؟ ناشی از #نشناختن_قدر_جمهوری_اسلامی است.
امروز هر کس با جمهوری اسلامی #سرسنگین باشد، #کافر_به_نعمت_الله است. البته کافر به نعمت الله، به معنای کافر بالله نیست. کافر نعمت است و کفر نعمت در مقابل ذات مقدّس باریتعالی، یکی از #گناهان_بزرگ است. خدا کند که ما دچار چنین گناهی نشویم.
این، یک طرف قضیه است. آن طرف قضیه، حالا ما هستیم که جمهوری اسلامی را قبول داریم و به آن علاقهمندیم. اما سؤال این است که «آیا میدانیم امروز چه وظایفی بر عهدهی ما معمّمین است یا نه؟» این مسألهی بسیار مهمّی است. با این شعاع وسیع، با این اهمیتی که امروز این کسوت و این زیّ در دنیا پیدا کرده است، وظیفهی ما چیست؟ همان سه وظیفهی معروفی که برای اهل علم ذکر شده است: اوّل، #وظیفه_علمی؛ عالم شدن، عن علمٍ حرف زدن؛ چون این لباس، لباس علم است. دوم، #وظیفه_تقوایی؛ یعنی حقیقتاً در جادهی تقوا قدم نهادن و بنایِ قطعی و واقعی بر صحّتِ عمل داشتن. سوم، #هوشیاری_سیاسی؛ زیرا اشتباه من و شما، اشتباه یک نفر نیست؛ اشتباه جمعی است که به ما نگاه میکنند. امروز نیروهای مسلّح، چشمشان به روحانی است. اداراتِ دولتی، چشمشان به روحانی است. کارخانههای ما، چشمشان به روحانی است. آحادِ مردم، چشمشان به روحانی است. روحانی، در هر جا که باشد، مردم میخواهند از او بیاموزند. و این وظیفهی ما را خیلی سنگین میکند.
ما باید خدا را شکر کنیم که در یک #برهه_حساس، خدا #روحانیتِ_شیعه را از یک #امتحان_سخت، سربلند بیرون آورد؛ بسیار_سربلند! آن امتحان سخت، همین #امتحان_نهضتِ ملتِ ایران بود. خیلیها توی این نهضت، #رفوزه شدند. خیلیها بودند که #مدّعی بودند برای مردم #حرف میزنند یا #قلم میزنند یا #فکر میکنند؛ اما از #راهِ_مردم کناره گرفتند. در تاریخ ما، در #تاریخ_انقلاب و در #آینده نیز همینگونه است. قضاوتِ خوبی دربارهشان نخواهد شد. روحانیت، به فضل الهی، از روز اوّل با دل و جان واردِ این میدان شد. همین شهرِ تبریزِ شما، شاهد قضایای بسیاری بوده است: چه در اوّل انقلاب؛ چه در قضایای ۱۵ خرداد؛ چه در طول این چندین سال و چه در قضایای قبل از پیروزی انقلاب که از آن چهلم پرشکوه و پرسطوت که تبریزیها برای شهدای قم گرفتند شروع شد در همهی این مراحل، روحانیت، به فضل الهی دارای قدم صدق بود و این چیزِ بسیار باارزشی است. البته، بحمدالله، آن کسانی از مسؤولین کشور که از جملهی روحانیون هستند هم، خوب امتحان دادند. روحانیت، البته وظیفهاش قبول مسؤولیتِ ادارهی کشور نیست. روحانیت، وظیفهی مشخّصی دارد. اما اگر شغلی از مشاغل و مسؤولیتی بزرگ و کوچک از مسؤولیتها متوجّه به روحانی شد و او خود را اهل دید، وظیفهی اوست که قبول کند. آنهایی که قبول کردند، بحمدالله امتحان خوبی دادند و خوب عمل کردند. دشمن، البته تبلیغات میکند. #دشمن سعی میکند همهی کمبودها و کسریها را به #گردن_روحانیون بشکند و بگوید «اینها موجب هستند.» بالاخره وقتی کسی کاری به این عظمت را میخواهد انجام دهد، این چیزها هم در آن هست. ما که نباید تعجّب کنیم! یادمان بیاید که شخصیتی مثل امیرالمؤمنین، در زمان خودش #متّهم شد به اینکه نماز نمیخواند! ما چه توقّعی داریم!؟ البته #زمان_ما، از زمان امیرالمؤمنین خیلی بهتر است. #ایمان_مردم_ما، از ایمانِ سربازان امیرالمؤمنین به مراتب بالاتر است. مردم ما، امیرالمؤمنین را ندیدند و صدای او را نشنیدند؛ اما به ندای او پاسخ دادند. آنها علی را از نزدیک میدیدند، درعینحال آنطور او را آزار میکردند...
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=4010
🗓 ۱۳۷۲/۰۵/۰۵
🔘 بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران، حضرت آیتالله امام خامنهای، در جمع علما و روحانیون «تبریز»