eitaa logo
حوزه علمیه امام جعفر صادق( علیه السلام)
309 دنبال‌کننده
7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
70 فایل
حوزه علمیه امام جعفر صادق علیه السلام مفتخراست تا کانال ارتباطی خودرا به علاقمندان به دین مبین اسلام معرفی نماید.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال مهدویت 🇮🇷
✅ داستان تشرف و کرامت امام عصر ✅ 🔴🔴تشرف ابو راجح حمامى🔴🔴 🔵 در حله به مرجان صغير, كه حاكمى ناصبى بود, خبر دادند ابو راجح , پيوسته صحابه را سب و سرزنش مى كند. دستور داد كه او را حاضر كنند. وقتى حاضر شد, آن بى دينان به قدرى او را زدند كه مشرف به هلاكت شد و تمام بدن او خرد گرديد, حتى آن قدر به صورتش زدند كه دندانهايش ريخت. 🌺 بعد هم زبان او را بيرون آوردند و با زنجير آهنى بستند. بينى اش را هم سوراخ كردند و ريسمانى از مو داخل سوراخ بينى او كردند. سپس حاكم آن ريسمان را به ريسمان ديگرى بست و به دست چند نفر از مامورانش سپرد و دستورداد او را با همان حال , در كوچه هاى حله بگردانند و بزنند. آنها هم همين كار را كردند, به طورى كه بر زمين افتاد و نزديك به هلاكت رسيد. ♦️ وضع او را به حاكم ملعون خبر دادند. آن خبيث دستور قتلش را صادر كرد. حاضران گفتند: او پيرمردى بيش نيست و آن قدر جراحت ديده كه همان جراحتها او را از پاى در مى آورد و احتياج به اعدام ندارد, لذا خود را مسئول خون او نكن.خلاصه آن قدربا او صحبت كردند, تا دستور رهايى ابوراجح را داد. 🔷 بستگانش او را به خانه بردند و شك نداشتند كه در همان شب خواهد مرد. صبح ,مردم سراغ او رفتند, ولى با كمال تعجب ديدند سالم ايستاده و مشغول نماز است ودندانهاى ريخته او برگشته و جراحتهايش خوب شده است , به طورى كه اثرى از آنهانيست. تعجب كنان قضيه را از او پرسيدند. 🔴 گفت: من به حالى رسيدم كه مرگ را به چشم ديدم. زبانى برايم نمانده بود كه از خداچيزى بخواهم , لذا در دل با حق تعالى مناجات و به مولايم حضرت صاحب الزمان (ع ) استغاثه كردم. ناگاه ديدم حضرتش دست شريف خود را به روى من كشيد, وفرمود: 🔴 از خانه خارج شو و براى زن و بچه ات كار كن , چون حق تعالى به تو عافيت مرحمت كرده است. پس از آن به اين حالت كه مى بينيد, رسيدم. شيخ شمس الدين محمد بن قارون (ناقل قضيه ) مى گويد: 🌺 به خدا قسم ابوراجح مردى ضعيف اندام و زرد رنگ و بدصورت و كوسج (مردى كه محاسن نداشته باشد) بود ومن هميشه براى نظافت به حمامش مى رفتم. خوش هيكل شده بود در منزلش ديدم. ريش او بلند و رويش سرخ ,به طورى كه مثل جوان بيست ساله اى ديده مى شد. و به همين هيئت و جوانى بود, تاوقتى كه از دنيا رفت. 🔴بعد از شفا يافتن , خبر به حاكم رسيد. او هم ابوراجح را احضار كرد و وقتى وضعيتش را نسبت به قبل مشاهده كرد, رعب و وحشتى به او دست داد. از طرفى قبل از اين جريان , حاكم هميشه وقتى كه در مجلس خود مى نشست , پشت خود را به طرف قبله و مقام حضرت مهدى (ع ) كه در حله است مى كرد, ولى بعد از اين قضيه , روى خودرا به سمت آن مقام كرده و با اهل حله , نيكى و مدارا مى نمود و بعد از چند وقتى به درك واصل شد, در حالى كه چنين معجزه روشنى در آن خبيث تاثيرى نداشت. ✅ داستانهای تشرف ادامه دارد....✅ 🔓🍎کپی به هر شکل آزاد است🍎🔓 📡هدف ما تبلیغ امام عصر و ترویج وگسترش مطالب حوزه مهدویت در فضای مجازی است📡 🌺ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌺 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✅ به ڪانال مَهــدَویَت ایتا بپیوندید 🆔http://eitaa.com/joinchat/5046272C64758abd3a
✅ داستان تشرف ✅ 🔴🔵 محل زندگی امام عصر (عج) در شهر مقدس قم : مرحوم شیخ حسین فاضلی که از ابتدای سن تکلیف تا پایان عمر همه اعمال مستحبی خود را به امام عصر (عج) هدیه کرده بود و تشرف های مکرر به محضر امام زمان داشت در یکی از تشرفات که به خدمت امام عصر(عج) رسیده بود. می گوید : به امام عصر(عج)عرض کردم مولای من شما وقتی به قم وارد می شوید شب ها در کجا استراحت می فرمایید؟ امام(عج) فرموده بودند: «منزل ما در علی بن جعفر(ع) بود من آنجا را بخشیدم به شهدا. ایشان می فرمود: فردای آن روز دیدم شهدای جبهه را به انتهای خیابان چهارمردان قم می برند، پرسیدم چرا اینجا؟ گفتند: قرار شده شهداء را اینجا (علی بن جعفر(ع)) دفن کنند. شاید روی همین اصل بوده که عارف کبیر حضرت آیت الله کشمیری فرموده بودند: اینجا (علی بن جعفر(ع)) غرق در نور است ولی مردم نمی بینند و تاکید فرموده بودند حتی خیابان های اطراف آن نیز غرق نور هستند. وشبیه همین جمله را نیز عارف بی بدیل حضرت آیت الله انصاری همدانی در 40 سال پیش فرموده بودند. 🔴 امام زاده علی بن جعفر از امام زادگان معتبر در شهر مقدس قم می باشد که با شروع جنگ تحمیلی شهدای قم را در کنار این امام زاده در انتهای خیابان چهارمردان قم به خاک سپردند و اکنون به گلزار شهداء معروف می باشد. 🔴🔵 امام زمان(عج) : این انقلاب را من نگاه داشتم و نگذاشتم از بین برود. 🌺 در یکی دیگر از تشرفات مرحوم حاج شیخ حسین فاضلی فرمود: روزی سوالاتی در ذهنم بود در اربعین امام حسین(ع) وارد حرم حضرت معصومه(س) شدم، در موقع برگشت جلوی قبرستان شیخان قم دیدم کسی مرا از پشت صدا کرد: «حاج شیخ حسین». برگشتم دیدم حضرت ولی عصر(عج) هستند، حضرت(عج) در پاسخ به سوالاتی که در ذهنم بود، فرمودند: 🌹«آری این انقلاب را من نگاه داشتم و نگذاشتم از بین برود، دشمنان در بعضی شب ها با خوشحالی، دلخوش بودند که فردا صبح ایران در دست آنها است ولی من نگذاشتم.» سپس امام(عج) فرمودند: «اینها (اشاره به عزاداران حضرت سیدالشهداء(ع) که در حال ورود به حرم بودند) اکنون مورد توجه من هستند و ...». 📚 منبع : کتاب زبور نور (هزار و یک نکته از زندگانی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه) 🌺ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌺 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✅ به ڪانال مَهــدَویَت ایتا بپیوندید 🆔 eitaa.com/joinchat/5046272C64758abd3a
✅داستان تشرف ✅ 🔴🔵 داستان تشرف علامه حلی به محضر امام زمان علیه السلام: ♦️بین علما، علامه حلی رحمه الله خیلی فوق العاده بوده است. روزی با مرکب، از نجف به کربلا میرفت. در راه، آقایی با ایشان همراه شدند و مسألهای را مطرح و علامه هم شروع به صحبت کردند. علامه دید این آقا از نظر علمی خیلی پر است؛ با اینکه خود ایشان علامه، و در بین علمای شیعه، نمونه است. 🔹 علامه حلی نیز مسائلی را طرح میکند و بعد از آن، فروعی را مطرح میسازد و آقا مفصل جواب میدهند؛ در حالی که علامه سوارند و این آقا هم پیاده در رکاب علامه حلی میآیند. ♦️مسألهای طرح شد و بین علامه و این آقا اختلاف شد. علامه گفت که نظر ما این است. آقایی هم که پیاده بودند فرمودند: «خیر، این حکم، اشتباه است.» علامه گفت: «مدرک شما چیست؟» آقا فرمودند: «مدرک من فلان روایت در فلان کتاب است و شما هم این کتاب را دارید، صفحة فلان، سطر فلان. این روایت آنجاست، برو نگاه کن، حکم الهی این است.» این را که میگوید علامه حلی یک مقدار شک میکند که این آقا که این اندازه قدرت علمی دارد نکند امام زمان علیه السلام باشد. ⚜علامه میگوید: «آقا یک مسألهای میخواهم از شما بپرسم.» آن آقا میگویند: «بفرمایید.» عرض میکند: «آقا در زمان غیبت میشود خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریفرسید؟» علامه در حالی این سؤال را میکند که تازیانه از دستش میافتد. آقا خم میشوند و تازیانه را برمیدارند و در دست علامه میگذارند و میفرمایند: «چطور نمیشود در زمان غیبت، خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف رسید؛ در حالی که الآن دستش در دست شماست.» تا علامه متوجه میشود خودش را از روی مرکب، روی پاهای آقا میاندازد و از شرمندگی و خجالت غش میکند؛ چون که این مدت، سواره و آقا در رکاب وی بودهاند. بعد مردم جمع میشوند و آقا را به هوش میآورند. 📚 منبع: (کمال الدین، صدوق، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1395ق، ج 2، ص 61.) 🌺ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌺 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✅به ڪانال مهــدویت ایتا بپیوندید 🆔 http://eitaa.com/joinchat/5046272C64758abd3a