eitaa logo
حوزه علمیه امام جعفر صادق( علیه السلام)
353 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
10.8هزار ویدیو
85 فایل
حوزه علمیه امام جعفر صادق علیه السلام مفتخراست تا کانال ارتباطی خودرا به علاقمندان به دین مبین اسلام معرفی نماید.
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 🔔 آنچه مهم نیست؟! 🌹 شهید ابراهــیم هـــادی: تـــــــمام مشڪل ما این است ڪه رضایت هرڪس برایمان مهم است جز خـــدا!
*بر ما باد به دعای اویس قرنی* *دعا، سلاح مهم و بزرگی در میان بندگان است.* *دعا یعنی کمک خواستن از بزرگترین ومهربان‌ترین و قدرتمند‌ترین موجود هستی* معصومین علیهم السلام به عنوان راهنمایانی که خود در مسیر عبادت خداوند گام نهادند ما را با کیفیت مناجات الهی آشنا نمودند. *برخی اوقات حتی دعای بزرگان پیشین را یه اصحاب خود تعلیم فرمودند، مثل دعای کمیل که دعای حضرت خضر بود*. *پیامبرمان هم، مردمان عصر خود را همواره به دعای اویس قرنی توصیه می‌کردند*. او که پس از سفر اول موفق به زیارت پیامبر نشده بود، دومین مرتبه نیز پس از عروج آن گرامی به مدینه رسید. برخی از اصحاب به اویس گفتند که روزی پیامبر به ما فرمود: اگر هرکس از شما یک دعای مستجاب داشته باشد، چه دعایی می‌کند؟ یکی عاقبت بخیری و دیگری روزی فراوان و ... را خواست. ناگهان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: *شما را توصیه میکنم به دعای اویس قرن* اویس که از درون به سبب فقدان نبی می‌سوخت، گفت : *دعای من، سلامتی و طول عمر پیامبری بود که اکنون نزد ما نیست*. . . . آری؛ امروز اگر اویس نزد ما بود ورد زبانش، دعای سلامتیِ مهدی فاطمه، علیهما سلام بود! *دعای سلامتی برای یک جوانمرد قطعا بی‌پاسخ نمی‌ماند...* *بر ما باد به دعای اویس قرنی.....* *۱۸ ماه صفر، شهادت اویس قرنی* اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج
🔴تشرف آیت الله گلپایگانی و گرفتن سکه از صاحب الزمان عج🌺 ⚜شب جمعه ای مصادف شده بود با عرفه و ایشان (آیت الله گلپایگانی) خودشان را رسانده بود به کربلا، کنار صحن امام حسین علیه السلام یک جائی را پیدا کرده بود آنجا نشسته بود. ✳️حرم خیلی شلوغ و ازدحام زیاد بود. می فرمایند همانطور که مشغول ذکر بود فشار جمعیت آزرده اش کرده بود. 🔆دید که آقا سیدی خیلی خوش سیما بغل دستش ایستادند. به ایشان سلام کردند بعد فرمودند که :  آقا سید جمال الدین دوست داری بروی داخل حرم؟  💠آیت الله گلپایگانی عرض کردند: آقا دوست دارم اما نمی شود. 🌸فرمودند که بیا، دنبال آن بزرگوار راه افتادم. می گوید کوچه باز شد خیلی راحت، اصلاً فشاری نیست، ازدحامی نیست جمعیتی نیست. ⭐️رسیدیم درب حرم، اذن دخول خواندند و آوردند مرا پای ضریح، زیارت خواندند.  خلاصه اش را عرض می کنم : 💐آن آقا سید خوش سیما دست کردند در جیبشان و یک سکه ای به من دادند، گرفتم این را تو دستم، یکمرتبه دیدم ایشان نیستند.  ✳️جمعیت مرا پرت کرد از حرم بیرون، صحن هم ازدحام بود.  باز دوباره رفتم یک گوشه ای به زحمت پیدا کردم و خلاصه وضع هیأت لباسم بهم خورد و اما دستم را سفت نگه داشته بودم وقتی دستمو باز کردم، دیدم که یک سکه است و رویش نوشته شده یا صاحب الزمان🌸 🍃فرزند ایشان می فرمودند: بابام به این سکه خیلی علاقه داشت، باید هم علاقه داشته باشد.  ⚜یک کیسه درست کرده بود مخصوص این سکه، این را گذاشته بود درون جیبش، هر وقت وضو می گرفت در می آورد می بوسید به چشمهایش می کشید هدیه آقا را، می گذاشت درون جیبش. 💥 می فرمودند: یکی از این سفرها که بابام می رفت کربلا چند نفر همراهش بودند.  قافله ای رفته بودند با پای پیاده، یکی از همراهان طلبه ای بود. 🔷 دل درد شدیدی گرفت، هر چه دوا دادند، قرص دادند، نبات دادند اثر نکرد. این برای اهل قافله تولید زحمت کرده بود.  ✨بابام فرموده بود یک کاسه آب آوردند و سکه حضرت را در آورد و زد توی آب، متبرکش کرد گفت بخور، اون هم خورد و خوب شد. در یک لحظه مثل آبی که روی آتش ریخته باشند. 🌾طلبه اصرار کرد به ایشان که قصه چی است.  این چه سری بود؟! ⚡️آخر انقدر اصرار کرد تا ماجرا را گفته بود که ظاهراً ما خدمت آقا رسیدیدم و حضرت این سکه را مرحمت فرمودند. ♨️ اون بنده خدا اهل معنویت نبود. با دستش اشاره کرد گفت برو بابا، سید این حرفها چی است می زنی!! مثل خیلی ها که می گویند این حرفها چی است که می زنی.... 🔆منزل بعدی رسیدند. پدرم وضو گرفت مثل همیشه کیسه را از جیبش درآورد. ✳️ دید سر کیسه بسته شده است. خودش دو تا گره زده، باز کرد. دید سکه یا صاحب الزمان علیه السلام داخلش نیست. رفت که رفت که رفت.... 📕کرامات و زندگینامه آیت الله گلپایگانی