💭 روایت کربلا؛ اول #محرم
همراهی نکردن خواص طرفدار حق با حضرت مسلم
به امام حسین(علیهالسلام) نامه نوشتند و آن حضرت در نخستین گام، مسلمبن عقیل را به کوفه اعزام کرد. در تاریخ آمده که گویی سی هزار نفر اطراف مسلم گرد آمده بودند. کاری که ابن زیاد کرد این بود که عدهای از خواص را وارد دستههای مردم کرد تا آنها را بترسانند. چنان مردم را ترساندند که آن حضرت بهوقت نماز عشا هیچکس را همراه نداشت؛ هیچکس! چرا چنین شد؟ بنده که نگاه میکنم، میبینم خواصِ طرفدارِ حق مقصرند و بعضیشان در نهایت بدی عمل کردند.
۱۳۷۵/۰۳/۲۰
#روایت_کربلا
#از_تبیین_تا_قیام
#مدیریت_حوزه_علمیه_خواهران_استان_تهران
@howzehkhaharantehran
💭 روایت کربلا؛ شب دوم محرم
افرادی که آماده شهادت نبودند امام حسین (علیهالسلام) را همراهی نکردند
تمام کسانی که در مکه و مدینه، افراد نام و نشانداری بودند که حقیقت قضیه را نمیفهمیدند، با حرکت امام حسین(علیهالسلام) مخالفت کردند. بعضی حتی نامه نوشتند از بین راه از حضرت خواستند که برگردد. چون اینها محاسبه میکردند، میگفتند که اگر این کار برای این است که حضرت به حکومت برسد، خب، خیلی شرایطِ به حکومت رسیدن مفقود است. و اگر نفسِ این حرکت مطلوب است، پس در آن کشته شدن هم هست. اینها کسانی بودند که آماده نبودند آنطور خودشان را به دَم شهادت بدهند.
۱۳۶۱/۸/۴
#روایت_کربلا
#از_تبیین_تا_قیام
#مدیریت_حوزه_علمیه_خواهران_استان_تهران
@howzehkhaharantehran
💭 روایت کربلا؛ شب سوم محرم
هدف قیام امام حسین(علیهالسلام) رسیدن به حکومت یا شهادت نبود
دربارهی هدف قیام ابیعبدالله(علیهالسلام) نه میتوانیم بگوییم که حضرت قیام کرد برای تشکیل حکومت و هدفش تشکیل حکومت بود، و نه میتوانیم بگوییم حضرت برای شهید شدن قیام کرد... امام حسین(علیهالسّلام)، هدف دیگری داشت؛ منتها رسیدن به آن هدف دیگر، حرکتی را میطلبید که این حرکت، یکی از دو نتیجه را داشت: «حکومت»، یا «شهادت». هدف امام حسین(علیهالسلام) عبارت است از بازگرداندن جامعه اسلامی به خطّ صحیح. آن وقتی که راه، عوضی شده است و جهالت و ظلم و استبداد و خیانتِ کسانی، مسلمین را منحرف کرده و زمینه و شرایط هم آماده است.
۱۳۷۴/۰۳/۱۹
#روایت_کربلا
#از_تبیین_تا_قیام
#مدیریت_حوزه_علمیه_خواهران_استان_تهران
@howzehkhaharantehran
💭 روایت کربلا؛ شب پنجم محرم
شهادت عبداللهبنالحسن در راه دفاع از ابیعبدالله
عبداللهبنالحسن، وقتى فهمید عمویش در میدان روى زمین افتاده است، با شتاب آمد و رسید بالاى سر ابىعبدالله (علیهالسلام). هنگامى که رسید، یکى از سربازان خبیث و قسىّالقلب ابنزیاد، شمشیر را بلند کرده بود که بر بدن مجروح ابىعبدالله (علیهالسلام) فرود بیاورد. دستهاى کوچک خودش را بىاختیار جلوى شمشیر گرفت. دست این بچه قطع شد. فریادش بلند شد، اینجا بود که امام حسین (علیهالسلام) خیلى منقلب شد، کارى هم از او برنمىآید، دست به دعا برداشت و از ته دل این مردم را نفرین کرد. صدا زد «اللّهم أمسک عنهم قطر السماء» خدایا باران رحمتت را بر این مردم حرام کن.
۱۳۶۴/۰۷/۰۵
#روایت_کربلا
#از_تبیین_تا_قیام
#مدیریت_حوزه_علمیه_خواهران_استان_تهران
@howzehkhaharantehran
💭 روایت کربلا؛ شب ششم محرم
آمادگی قاسمبنالحسن برای شهادت در راه خدا
در شب عاشورا، وقتی که امام حسین (علیهالسّلام) فرمود که این حادثه اتّفاق خواهد افتاد و همه کشته خواهند شد و گفت شما بروید و اصحاب قبول نکردند که بروند، این نوجوان سیزده، چهاردهساله عرض کرد: عمو جان! آیا من هم در میدان به شهادت خواهم رسید؟ امام حسین خواست که این نوجوان را آزمایش کند - به تعبیر ما - فرمود: عزیزم! کشتهشدن در ذائقه تو چگونه است؟ گفت «احلی من العسل»؛ از عسل شیرینتر است. ببینید؛ این، آن جهتگیرىِ ارزشی در خاندان پیامبر است. تربیتشدههای اهلبیت ( علیهمالسلام) اینگونهاند.
#روایت_کربلا
#از_تبیین_تا_قیام
#مدیریت_حوزه_علمیه_خواهران_استان_تهران
@howzehkhaharantehran
💭 روایت کربلا؛ شب هفتم محرم
اوج مصیبت در کربلا شهادت طفل ششماهه است
به نظر من اوج مصیبت در کربلا، شهادت علی اصغر و این طفل شش ماهه در آغوش پدر است. معمولاً از روز هفتم محرّم تشنگی اصحاب حضرت سیدالشهدا و خاندان پیغمبر را مطرح میکنند اما عطش آدم بزرگ با عطش بچهی کوچک، آن هم بچهی شیرخوار، قابل مقایسه نیست. من وقتی ترسیم میکنم آن حالتی را که در خیمههای حسینبنعلی (علیهالسلام) آن هیجان و ناراحتی را که به خاطر عطش این بچّه پیشآمدهبود، واقعا برایم قابل تحمّل نیست و طاقت نمیآورم.
۱۳۶۵/۰۶/۲۱
#روایت_کربلا
#از_تبیین_تا_قیام
#مدیریت_حوزه_علمیه_خواهران_استان_تهران
@howzehkhaharantehran
💭 روایت کربلا؛ شب هشتم محرم
علیاکبر، اسماعیل امام حسین(علیهالسلام)
وقتی که همهی اصحاب امام حسین (علیهالسلام) به شهادت رسیدند و کسی غیر از خانوادهی او باقی نماند، علیاکبر از خیمهگاه خارج شد. پیش پدر آمد و گفت: پدر! اکنون اجازه بده تا من بروم بجنگم و جانم را قربانت کنم. هیچ مقاومتی نکرد و به او اجازه داد!
این دیگر اصحاب و برادرزاده و خواهرزاده نیست که امام به او بگوید نرو، بایست؛ این پاره تن و پاره جگر خود اوست! حال که میخواهد برود، این انفاق امام حسین (علیهالسلام) است؛ این اسماعیل حسین (علیهالسلام) است که به میدان میرود. امام حسین (علیهالسلام) نگاهی از روی نومیدی به قدّ و قامت علیاکبر انداخت. گفت: خدایا! خودت شاهد باش. جوانی را به جنگ و به کام مرگ فرستادم که از همه مردم، شبیهتر به پیغمبر (صلّیاللهعلیهوآله) بود.
۱۳۷۴/۰۳/۱۹
#روایت_کربلا
#از_تبیین_تا_قیام
#مدیریت_حوزه_علمیه_خواهران_استان_تهران
@howzehkhaharantehran
💭 روایت کربلا؛ شب نهم محرم
اباالفضلالعباس اولین کسی بود که آمادگی شهادتش را اعلام کرد
شب عاشورا، امام حسین (علیهالسلام) میفرمایند فردا ما جنگ نهاییمان که شهادت همه ما در آن است انجام خواهد گرفت. بعد میفرماید من به همه شما اجازه دادم، حتی یک نفر شما هم نماند، اشکالی ندارد؛ هیچ عهدی از من به گردن شما نیست، بروید. شب را شتر راهوار خودتان قرار بدهید و راه بیفتید بروید. اول کسی که در مقابل این حرفها پاسخ داد، ابوالفضلالعباس بود؛ عباسبنعلی بلند شد ایستاد گفت: برادر! ما چرا این کار را انجام بدهیم؟ برای اینکه چند روزی بعد از تو بیشتر زنده بمانیم! خدا به ما آن روز را نشان ندهد که ما بعد از تو زنده بمانیم، تو کشته بشوی و ما زنده باشیم.
۱۳۶۴/۰۷/۲۴
#روایت_کربلا
#از_تبیین_تا_قیام
#مدیریت_حوزه_علمیه_خواهران_استان_تهران
@howzehkhaharantehran
💭 روایت کربلا؛ شب دهم محرم
امام حسین(علیهالسلام) از مرگ در راه هدف اسلامی نمیهراسد
امام حسین (علیهالسلام) در شب عاشورا به خواهرش میگفت: پدرم از من بهتر بود، شربت مرگ نوشید، جدم از من شریفتر بود، شربت مرگ نوشید، مادرم همینطور، برادرم همینطور. مرگ که اجتنابناپذیر است برای همه، اما[چه چیزی بهتر از] مرگ شرافتمندانه، مرگ برای خدا، مرگ در راه هدف، آن هم هدف عالی اسلامی، که اسمش در قاموس اسلام شهادت است، شهادت. شهید یعنی آنکه میمیرد برای اینکه انسانیت زنده بماند.
۱۳۵۲/۱۱/۱۴
#روایت_کربلا
#از_تبیین_تا_قیام
#مدیریت_حوزه_علمیه_خواهران_استان_تهران
@howzehkhaharantehran