eitaa logo
مدیریت حوزه علمیه خواهران استان تهران
2.4هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
4.1هزار ویدیو
296 فایل
مدیریت حوزه علمیه خواهران استان تهران انتشار آخرین اخبار مدارس علمیه خواهران استان تهران ارتباط با ما: @m3721f https://eitaa.com/joinchat/3728801837C49d47ebf93
مشاهده در ایتا
دانلود
مدیریت حوزه علمیه خواهران استان تهران
روزهای زیادی است که صدایش را می‌شنوم. می بینمش. رنگ و رویش پریده اما لبخند می‌زند و انگار مرا سالهاست می‌شناسد و منتظرم بوده. می‌شناسمش. مادرم است. صدای پدرم را هم می‌شناسم. انگار او هم سالها منتظرم بوده. از پشت هزاران روز و هزاران عمر. این چند روز آخر اما سخت گذشت. مادرم مدام آه می‌کشید و اشک می‌ریخت. گاهی صدای گریه کودکان را می‌شنیدم. صدای غمگینی که روحم را آزار می‌داد. قلبم فشرده می‌شد و دلم میخواست هم صدای کودکان، گریه کنم. انگشت بابا را گرفته‌ام. کاش صدای گریه غم آلود کودکان تمام شده باشد و اندوه مادرم. چه کسی دارد کودکان را آزار می‌دهد؟! انگار مادرم برای تنهایی آنهاست که گریان است. هر روز می‌دیدم که با چشمانش دنبال یک لبخند کودکانه می‌گشت. به امید این که شاید تمام شده باشد. گریه‌ها را می‌گویم. من اینجا هستم. به اطراف نگاه می‌کنم. دست پدرم را گرفته‌ام و در امتداد نگاه مادرم چشمانم دنبال آن صدا می‌گردد. صدای گریه کودکان. برایشان پیغامی آورده‌ام. از آخرین روزی که گویی در گوشم زمزمه کرد: «وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ أَرْضِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنا فَأَوْحى‌ إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمِینَ: ولى کفرپیشگان به پیامبرانشان گفتند: مسلماً ما شما را از سرزمین خود بیرون خواهیم کرد، مگر اینکه هم‌کیش ما شوید. پس پروردگارشان به آنان وحى کرد: ما قطعاً ستمکاران را نابود مى‌کنیم.» 🖊مریم رامادان 🏷شما هم روایت کنید. اینجا سکوی انتشار روایت شماست. @howzehkhaharantehran