#کلام_استاد
🔲 تحلیل تاریخی ولایتعهدی امام رضا (ع)
🔴 با توجه به سخنان امام و رفتار ایشان با مأمون مشخص میشود که ابتکار این کار از خود مأمون بوده و او از اول هم صمیمیتی با امام نداشته و این کار را به خاطر سیاست وملک داری انجام داده است به این جهت که:
🔹 اول، نظر ایرانیان را جلب نماید؛ زیرا اکثر آنها مشتاق علویان بودند و تحت شعار «الرضا من آل محمد» میجنگیدند و مأمون به حضرت، لقب «رضا» داده و اعلام کرد که این، همان است که شما به خاطرش قیام کردید.
🔹 دوم، فرو نشاندن قیامهای علویان؛
🔹 سوم، مسألۀ خلع سلاح خود حضرت. هنگامی که در دستگاه خلافت به حضرت مقامی داده شده دیگر ایشان نمیتواند از نارضایتی مردم برضد دستگاه خلافت استفاده کند و از طرفی این کار موجب خدشه دار شدن چهرۀ امام، نزد مردم میگشت. در روایات ما این مطلب وجود دارد که حضرت به مأمون فرمودند: «تو با این کار میخواستی مرا خراب کنی.»
🔴 برای فهم این موضوع، لازم است آن را از جانب امام رضا (ع) نیز بررسی کنیم:
چند چیز در تاریخ مسلّم است:
🔸 الف. احضار امام از مدینه به مرو، حالتی آمرانه و بدون مشورت داشت و مأمون امام را تا وقتی که به مرو رسید از موضوع باخبر نکرد.
🔸 ب. مسألۀ ولایتعهدی از سوی امام مطرح نشد، بلکه از جانب مأمون بود و امام هم به شدت امتناع میورزیدند و میفرمودند: اگر حق توست، به چه اجازهای به ما میدهی و اگر نیست، چرا آن را غصب کردهای؟
🔸 ج. این امر به نحو پیشنهاد نبوده است، بلکه به صورت احضار و اجبار بوده است و مأمون، تهدید را با استدلال درهم آمیخت؛ یعنی وقتی که گفت: کار تو مثل کار علی (ع) در شورای شش نفره است، از طرفی استدلال میکرد که چون حضرت سازش کرد، پس اشکالی ندارد و از طرفی چون عمر در صورت عدم تصمیم آنها را تهدید به مرگ کرده بود، میخواست بگوید: تو نیز چنین وضعی داری.
🔸 د. امام رضا (ع) شرط کرد که من این امر را قبول میکنم به شرطی که در هیچ کاری مداخله نکنم. در واقع، میخواست مسئولیت کارهای مأمون را نپذیرد و ژست مخالفت را حفظ کند.
🔸 ه. طرز رفتار حضرت، پس از مسألۀ ولایتعهدی، قابل توجه است. غالباً رسم است که ولیعهد از حاکم تشکر کند و مأمون انتظار داشت که حضرت، تأییدی از او و خلافتش کند؛ ولی در مراسم بیعت، اصلاً چنین نشد و حضرت فرمود: «ما حقی داریم و آن خلافت است، شما مردم هم حقی دارید و آن این که خلیفه باید شما را اداره کند و شما باید حقمان را به ما بدهید، اگر دادید، وظیفهمان را انجام میدهیم.» نه تشکری از مأمون صورت میگیرد و نه حرف دیگری مطرح میشود؛ بلکه جوّ حاکم، خلاف روح جلسۀ ولایتعهدی است.
❇️ ممکن است برخی بگویند حضرت باید مقاومت میکردند تا کشته شوند! در پاسخ باید گفت که چنانچه میدانیم؛ از نظر شرعی خود را به کشتن دادن گاهی جایز میشود، به شرط آنکه اثر کشته شدن بیشتر از زنده ماندن باشد، یا امر دایر باشد که شخص یا کشته شود و یا فلان مفسدۀ بزرگ را متحمل شود؛ مثل قضیۀ امام حسین (ع).
سؤال اساسی این است که آیا شرایط امام رضا (ع) نیز آن چنان بود؟ در قضیه حضرت رضا (ع) ایشان، مخیر میشود بین یکی از این دو کار: ولایتعهدی، به این شرط که مسئولیت کارهای دستگاه، به عهدۀ حضرت نباشد و یا کشته شدن.
قطعاً ایشان اولین راه را باید انتخاب می نمودند؛ زیرا صرف همکاری که گناه نیست، نوع همکاری مهم است. وقتی که بتوانیم به اسلام، بهرهای برسانیم، وارد شدن به دستگاه ظلم و جور، جایز است. اگر بتوانیم از طریق آن، امربه معروف و نهی ازمنکر بکنیم، وارد شدن به آن واجب است. در سیرۀ ائمه اطهار این موضوع فراوان دیده می شود. در مدت ولایتعهدی امام کاری به نفع عباسیان صورت نگرفت؛ ولی حضرت با تثبیت شخصیت علمی خود از طریق دستگاه خلافت و پاسخ به شبهات علمی به نفع اسلام کار کرد.
📚 #سیری در سیره ائمه اطهار(ع)
https://eitaa.com/joinchat/3728801837C49d47ebf93
#کلام_استاد
⁉️ چرایی ولایتعهدی امام رضا (ع)
❌ نه سازش و نه تسلیم
✅ بلکه مبارزه سیاسی
🔸 مأمون امام رضا (ع) را به جبر از مدینه به خراسان آورد و ایشان را وادار به پذیرش ولایتعهدی خود کرد تا از این طریق بر خلافت ناحق خود جامه مشروعیت ببخشد.اما امام رضا (ع) با طرح شروطی ولایتعهدی را پذیرفت که در ادامه همه چیز علیه مأمون تمام شد و باردیگر جبهه دین بر کفر پیروز شد.
◾️برخی پذیرش ولایتعهدی از سوی امام رضا (ع) را نوعی سازش با خلیفۀ ناحق تلقی کرده و معتقدند که امام رضا (ع) نمیبایست ولایتعهدی مأمون را میپذیرفتند و باید تا حد کشته شدن، مقاومت میکردند! برای پاسخ به این اشکال لازم است کمی به تاریخ بنگریم.
🔹 مأمون، وارث خلافت عباسی است. عباسی ها از روز اول، برنامه شان کشتن و شکنجۀ علویان بود. مأمونی که برای خلافت، برادر خود را می کشد، چگونه حضرت رضا (ع) را از مدینه احضار کرده و ابتدا از ایشان میخواهد که خلافت را بپذیرد و بعد با تهدیدهای سخت، ولایتعهدی را به امام میقبولاند؟! در این خصوص چند فرضیه وجود دارد:
1⃣ فضل بن سهل وزیر مأمون که همه کاره دستگاه خلافت اوست، مأمون را وادار به این کار کرد.
2⃣ نظر مشهورتر این است که این کار به ابتکار خود مأمون بوده است.
📚 #سیری در سیره ائمه اطهار (ع)
https://eitaa.com/joinchat/3728801837C49d47ebf93