#اصل_دوم بدنویسی
پرگو و بیربطگو باش
برای آن که اطمینان یابی خواننده را به کلی از صحنه بیرون راندهای، نوشتهات را با جملهها و عبارتهای دور و دراز آراسته کن. باید تلاش کنی که خواننده پی نبرد که کدام کلمه متعلق به کدام خبر است. مرجعهای ضمیرت را چنان مبهم انتخاب کن که خواننده نتواند با اطمینان به منظورت پی ببرد. هیچ لذتی بالاتر از این نیست که خوانندهی سرگردان را مجسم کنی که هاج و واج در مقابل نوشتهی تو در گل مانده است.
هیچ گاه از واژههای ساده و روشن استفاده مکن. این کار را به همان خوبنویسان سادهدل وابگذار. تو باید واژههایی را برگزینی که همگان درنیابند. مهمتر آن که باید آنها را چنان کنار یکدیگر بچینی که پیوندی با یکدیگر نداشته باشند. اگر حس کردی که هر کلمه در نوشتهی تو هویت ویژهای یافته است و در کنار کلمات دیگر ناظر بر معنی و اندیشهی واحدی است، بدان که از اصول بدنویسی عدول کردهای.
سعی کن در هر جملهای اندیشههای فراوان و متفاوتی را جای دهی که همگی ناقص، نارسا و نامربوط باشند. مبادا وسوسه شوی و جملههای پیچیده و چند سطری را به جملههای کوتاه ، ساده و روشن تبدیل کنی. با این کار به خواننده اجازه دادهای که گامی به تو نزدیک شود و این خطرآفرین است.
اگر هوس کردی که متنی را ترجمه کنی، پیوسته استقلال رأی خود را حفظ کن. نگران آن مباش که نویسندهی اصلی چه گفته است. تو خود آن چه دریافتهای بنویس. هرگاه دریافتی که نویسنده مطالبی را نگفته است، تو میتوانی به جای او بگویی. به هر حال انسان جایزالخطا است. ممکن است مطالبی در ذهن داشته که قادر به بیان آنها نبوده است.تو که از چنین کفایتی برخورداری اجازه داری ذهنیات بیان نشدهی او را نیز بشکافی و بیان کنی. به طور یقین نویسندهی اصلی سپاسگزار تو خواهد بود
@howzehmajazi