#تمثیل_و_داستان
بسیاری از انسانها، اگر نعمتی در اختیار انسان میگذارند
نه به خاطر آن است که بخواهند او را بالا ببرند، بلکه تا حدی بالا میبرند و نه بیشتر؛ آنگاه اجازهی بالاتر رفتن را هم نمیدهند و سپس در پی آناند که از ناحیهی آنها سود و بهرهای نصیب برند.
درست مثل مزرعهداری که در صحرا چوبهایی بلند در چهارگوشه علم میکند و آنگاه سقفی زده و برگهای نخل را بالا میبرد و بر آن سقف چوبی قرار میدهد.
او برگها را بالا میبرد، اما نه به خاطر اینکه دوست دارد
برگها بالا باشند، بلکه میخواهد برگها صبح تا غروب زیر
تابش گرم آفتاب بسوزند و خشک شوند، اما خود در زیر سایه آنها به خنکایی دست یابد.
البته در این میان تعدادی انگشت شمار هم هستند که مردان خدایند و رفتارشان رنگ خدایی دارد.
آنها مثل خداوند، دیگران را بالا میبرند، آن هم بیمزد و بیمنت؛ همان که حافظ میگفت: «بیمزد بود و منت هر خدمتی که کردم» این گونه افراد درست مثل آدمهای معطری هستند که هم خود خوشبو هستند و هم دوست دارند که دیگران نیز معطر باشند و بویی خوش داشته باشند.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌐معاونت تبلیغ حوزه علمیه خراسان
https://eitaa.com/joinchat/4089708577C789eb1fada
🆔 @howzehtabligh
#معرفی یار مهربان
کتاب «روش های روضه خوانی» نوشته ی حجت الاسلام مسعود سلمه ای در سه بخش چیستی، چرایی و چگونگی به تعاریف، انواع، اقسام روشها و شیوه ها، اصول و فنون روضه خوانی میپردازد.
در این کتاب به بیش از ۳۰ شیوه جذاب و متنوع پرورش روضه، به همراه نمونه های اجرایی آن به تفصیل پرداخته شده است.
بسیاری از مبلغان در رابطه با این که چگونه میتوان محتوای سخنرانی را به شکلی تأثیرگذار چینش کرد سردرگم بوده و سؤالات متعددی را پیرامون چگونگی تقدم و تأخر مطالب مطرح می کنند.
Clip-Panahian-MesleMadar.mp3
2.68M
🎙مثل مادر
💠با این نگاه با امام صحبت کن
با این نگاه برو حرم💚 ...
✅ #علیرضا_پناهیان
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌐معاونت تبلیغ حوزه علمیه خراسان
https://eitaa.com/joinchat/4089708577C789eb1fada
🆔 @howzehtabligh
#همنشینی_ با_ شهدا
🔸«طرف با یک موتور گازی آمد جلوی در مسجد. سلام کرد. جوابش را با بیاعتنایی دادم. دستانش روغنی بود و سیاه. خواست موتور را همان جلو ببندد به یک ستون، نگذاشتم.
گفتم: اینجا نمیشه ببندی عمو. با نگرانی ساعتم را نگاه کردم. دوباره خیره شدم به سر کوچه. سه، چهار دقیقه گذشت و باز هم خبری نشد. پیش خودم گفتم:
مردم رو دیگه بیشتر از این نمیشه نگه داشت؛ خوبه برم به مسئول پایگاه بگم تا یک فکری بکنیم. یک دفعه دیدم بلندگوی مسجد روشن شد و جمعیت صلوات فرستادند! مجری گفت: نمازگزاران عزیز در خدمت فرمانده بزرگ جنگ حاج عبدالحسین برونسی هستیم که به خاطر خرابی موتورشان کمی با تأخیر رسیدهاند...»
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌐معاونت تبلیغ حوزه علمیه خراسان
https://eitaa.com/joinchat/4089708577C789eb1fada
🆔 @howzehtabligh
#مداد_العلما
💢آیتالله العظمی مرعشی نجفی(ره) در رابطه با آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی میگوید: خودم دیدم که در نجف صاحبخانه بارها اثاث ایشان را به داخل خیابان گذاشتند و با اینکه ایشان مرجع تقلید بودند، ولی همچنان اجاره نشینی میکردند. آیتالله العظمی سیدابوالحسن اصفهانی روزی با همراهانش از کنار یک خرابه میگذشت، به یکی از همراهانش گفت: این خرابه را میبینی؟ من ۱۵ روز در این خرابه زندگی کردهام. زمانی که صاحب خانه مرا جواب کرده بود و من مجبور شدم در این خرابه زندگی کنم.
.
💢هنگامی که آیة الله میرزا محمد تقی شیرازی ازتنگدستی سید ابوالحسن اصفهانی با اطلاع شد، ۵۰۰ لیره طلا برای او فرستاد تا با آن مبلغ ، برای خود منزلی بخرد، ولی آیة الله اصفهانی آن ۵۰۰ لیره را در کمال تنگدستی خود به تعدادی از نانوایان شهر داد، تا با آن مبلغ نان مصرفی طلاب علوم دینی و تهیدستان تهیه شود.
.
💢دربارۀ دقت نظر ایشان در بیت المال، «شیخ عبدالنبی عراقی»، از همدرس و بحثهای ایشان، نقل میکند که در عصر زعامت سید ابوالحسن، در مضیقه شدیدی قرار میگیرد و با توجه به سابقۀ بین آنها، به ایشان میرساند که در تنگنای شدید قرار گرفته است و نیاز مبرم به مقداری پول دارد. او هم، مقداری پولِ خرد به او میدهد. آن شخص، به دلیل تاریکی شب و گمان اینکه لیره عراقی است با خوشحالی رهسپار خانه میشود؛ اما در روشنایی متوجه میشود، چند فلس پول کم ارزش است و بسیار ناراحت میشود و نامه بلند بالایی به عنوان شکایت و گله برایشان مینویسد به این مضمون که زندگی خوب، رفاه و آسایش، ریاست و مقام برای تو، و فقر، تنگدستی، گرفتاری، درماندگی و سختی برای من؛ اما چرا این چند فلس (پول کم ارزش) را به من دادی...
پس از اینکه نامه به دست ایشان میرسد، آیت الله اصفهانی وی را طلب میکند و به او میفرماید: «تمام دارایی من در آن شب، همانی بود که به تو دادم». سپس اضافه میکند: «فلانی! تو دربارۀ من چگونه میاندیشی؟ در همین زمان که مرجعیت بر عهده من است بارها شده است که خود و همسرم برای حمام پول نداشتهایم و غسل واجب خود را نسیه میگذاشتیم. وقتی تو گفتی من پول ندارم، بی پولیهای خودم به خاطرم رسید و با خود گفتم شاید تو هم مثل من برای غسل واجبت پول نداری؛ از اینرو هر چه داشتم به تو دادم و... .»
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌐معاونت تبلیغ حوزه علمیه خراسان
https://eitaa.com/joinchat/4089708577C789eb1fada
🆔 @howzehtabligh