eitaa logo
126 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
237 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀✨﷽✨🥀 ✨فَاذکُرونی اَذکُرکُم ✨ بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را 🔰 (ره) فرمودند: ⚠️ فرشِ هر مجلس نشوید. هرکه هر صحبتی کرد ، گوشه‌اش را نگیرید ادامه بدهید. با رفیقی که مثل خودتان است ، بشوید. 🔸 غذاتان باشد. صحبتتان متوسّط ، نه آنقدر که لال بشوید. رفاقتتان متوسّط. 🍃 بکنید تا توجّه مخصوصی به شما بکند. 👌 توجّه مخصوص کردن خداوند به بنده‌ای از بندگان، همان مفاد «أذکُرکُم» است ؛ اگر انسان مفاد «فَاذکُرُونی» را تحقّق داد به توفیق 🍃✨خداوند (سبحانه‌وتعالی)، توجّه مخصوص که مفاد «أذکُرکُم» است محقّق می‌شود. 📒 اقیانوس علم و معرفت، ص۲۵۹ https://eitaa.com/joinchat/2951545016C6f2405f085
در حد یک خطور قلبی مرحوم در جوانى در نجف بودند. شهريه و این‌ها که نداشتند. پول رو هم اخوى‌شان از تبريز برايشان مى‌فرستاد. روابط ايران و عراق به هم خورده بود؛ لذا مرز را بستند. اين ماجرا در ترجمه تفسير الميزان ذيل آيه‌اى كه مى‌گويد شهدا زنده‌اند، آمده است. مترجم الميزان، آيت الله موسوى همدانى، ايشون شاگرد علامه بود. 📚 تمام اين بيست جلدى را هم كه الميزان ترجمه شده، ايشون مى‌برده محضر علامه و آن‌ها را براى او مى‌خوانده كه آقا من اين صفحه را اين طور ترجمه كرده‌ام و علامه نيز نظر مى‌داد. مترجم به اين آيه كه مى‌رسند، پاورقى‌اى مى‌زنند كه خيلى زيباست. مىگويد: «الان كه اين پاورقى را مى نويسم دارم به محضر علامه طباطبايى مى روم. مى‌خواهم بروم ترجمه اين بخش را خدمت علامه عرضه كنم. در پاورقى مى‌خواهم چيزى را بنويسم؛ اما به علامه نگويم؛ چون اگر بگويم، ايشان اجازه‌ى چاپ اين مطلب را نمى‌دهند. اين را براى شماى خواننده و مخاطب مى‌گويم.» ماجرا چيه؟ مى گويد: «داستانى است از كرامت خود حضرت علامه. ماجرايش اين است. مرحوم علامه نگران بود بابت اينكه پول چه مى‌شود. نگرانى ايشان نيز در حد يک ثانیه بوده است. فرمود: «در حد یک خطور قلبی.» اینها که بودند! ✴️ یک آن در وسطِ مطالعه، یک لحظه به ذهنم آمد آقا محمد حسین خرجی‌ات را چه کار خواهی کرد؟ مرز را بسته‌اند و پول هم نیست. یک لحظه. علامه می گوید: همان جا که نشسته بودم دیدم دارند در می‌زنند. پا شدم و در را باز نمودم. دیدم آقایی کلاه گنبدی سرش است و در سیمای قدما و با لهجه آذری به من گفت که بنده شاه حسین ولی هستم. خدا مرا فرستاد که به شما بگویم آقا سید محمد حسین در این ۱۲ سال، ما کِی تو را رها كرديم كه الان دارى غصه مى خورى؟! ايشان مى گويد برگشتم ديدم اصلا پا نشده بودم كه بروم. مكاشفه و عالم مثال بوده. با خودم فكر كردم كه اين ۱۲ سال ماجرايش چيست؟! سال‌هايى كه نجف آمده‌ام نمى‌تواند باشد؛ زيرا آن، ۱۰ سال است. سال‌هايى كه طلبه شدم؟ آن هم نمى‌تواند باشد؛ زيرا ١٨ سال بوده است. پس ١٢ سال چيست؟ فهميدم كه آن ١٢ سال، ۱۲ سالى است كه معمم شده‌ام به اين لباس.» شاه حسين ولى كه بود؟ ✳️ وقتى حضرت علامه بعد از اين ماجرا به تبريز بر مى‌گردند، مرحوم علامه مقيد بودند، قبرستان زياد مى‌رفتند. ماه رمضان هر روز به قبرستان مى‌رفتند. قرائت قرآنشان را در قبرستان انجام مى‌دادند. يک روزی که به یکی از قبرستان‌های قدیمی تبریز می‌روند، قبری جلب توجه می‌کند برایشان؛ می روند بالا و نگاه می‌کنند که روی قبر نوشته شده بوده شاه حسین ولی، از عباد زمانه، مال دو‌ قرن قبل از علامه طباطبایی. حالا اینکه که چرا رزق ایشان از این کانال بوده است نیز حاکی از ضابطه و حکایتی از عالم مثال است. @hozebasiratetalabege
. 🔹شیخ حسین می‌فرمودند: 🔹️ زمانی که من در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل بودم بعضی از روزها را می‌دیدم که به درس یا به مشرف میشوند. 🔹️ روزی از روزها دیدم که شخصی در کنار پیاده رو به ایشان رسید و از معظم له سوالاتی می کند. کنجکاو شدم و من هم ایستادم و به سوال و جواب های این مرد از علامه گوش کردم. 🔹️ یکی از سوالات آن شخص این بود که آقا می‌شود بفرمایید از چه راهی به این مقام و مرتبه رسیده اید تا ما هم اگر بتوانیم و توفیق داشته باشیم از شما درس گرفته و آن مسیرها را طی کنیم؟ 🔹️ علامه طباطبایی بدون در نظر گرفتن وضعیت و موقعیت و شخصیت و جا و محل، بسیار آرام و بی آلایش در همان کنار خیابان و در کنار پیاده رو به ایشان رو کردند و فرمودند: ↖️ راه های زیادی بوده و هست ولی از میان این راه ها آنچه برایم بسیار قابل اهمیت است و بیشتر به آن ها اهتمام می ورزم و افتخار می کنم و مطمئنم از همه بهتر و برایم مشهود و مفهوم است دو راه است: ۱. یکی با اخلاص و مداوم. ۲. و دیگری (علیه‌السلام) 📚داستان آسمان، ص ۱۵۴ @hozebasiratetalabege