eitaa logo
کانال فرهنگی و بصیرتی مدرسه علمیه الزهرا(س) خلخال
162 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
237 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📚حکایت ضرب‌المثل «همین آش است و همین کاسه» چیست؟ ✍در زمان "نادرشاه" یکی از استانداران او به مردم خیلی ظلم میکرد و مالیات های فراوان از آن ها می گرفت. مردم به تنگ آمده و شکایت او را نزد نادر بردند. نادر پیغامی برای استاندار فرستاد ولی او همچنان به ظلم خود ادامه می داد. وقتی خبر به نادر رسید، چون دوست نداشت کسی از فرمانش سرپیچی کند، همه ی استانداران را به مرکز خواند. دستور داد استاندار ظالم را قطعه قطعه کنند و از او آشی تهیه کنند. بعد آش را در کاسه ریختند و به هر استاندار یک کاسه دادند و نادر به آنها گفت: "هر کس به مردم ظلم و تعدی کند، همین آش است و همین کاسه"! @hozebasiratetalabege
••『﷽』• 🔴 خدايا چرا من؟ ✍«آرتور اشی» قهرمان افسانه‌ای تنيس ويمبلدون به‌خاطر خون آلوده‌ای که در جريان يک عمل جراحی در سال 1983 دريافت کرد، به بيماری ايدز مبتلا شد و در بستر مرگ افتاد. او از سراسر دنیا نامه‌هايی از طرفدارانش دريافت کرد. يکی از طرفدارانش نوشته بود: چرا خدا تو را برای چنين بيماری‌ای انتخاب كرد؟ او در جواب گفت: در دنيا 50ميليون کودک بازی تنيس را آغاز می‌کنند. 5ميليون نفر ياد می‌گيرند که چگونه تنيس بازی کنند. 500هزار نفر تنيس را در سطح حرفه‌ای ياد می‌گيرند. 50هزار نفر پا به مسابقات می‌گذارند. 5000 نفر سرشناس می‌شوند. 50 نفر به مسابقات ويمبلدون راه پيدا می‌کنند. چهار نفر به نيمه‌نهايی می‌رسند و دو نفر به فينال. آن هنگام که جام قهرمانی را روی دستانم گرفته بودم، هرگز نگفتم: خدایا چرا من؟ امروز که از اين بيماری رنج می‌کشم نيز نمی‌گويم: خدایا چرا من؟ @hozebasiratetalabege
🔅 ✍ تو با خلق آسان بگیر نیک‌بخت 🔹یکی از ﺣﺎکمان ﮐﺮﻣﺎﻥ وقتی به حکومت رسید، یکی از بزرگان شهر را دستگیر ﻭ به‌همراه ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﺮﺩﺳﺎﻟﺶ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. 🔸بعد از مدتی ﻓﺮﺯﻧﺪش ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﻣﺮﺽ ﺩﯾﻔﺘﺮﯼ ﺩﭼﺎﺭ ﺷﺪ. 🔹زندانی به وزیر حاکم ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ حاکم ﺑﮕﻮ ۵۰۰ ﺗﻮﻣﺎﻥ می‌دهم و به‌جای آن فقط ﭘﺴﺮ خردسالم ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﺯﺍﺩ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺷﻮﺩ و نمیرد. 🔸حاکم وقتی پیشنهاد مرد را شنید ﮔﻔﺖ: من که حاکم ﮐﺮﻣﺎﻥ هستم، نظم و ﺍﻧﺘﻈﺎﻡ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ۵۰۰ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﻧﻤﯽﻓﺮﻭشم. 🔹ﻓﺮﺯﻧﺪ آن شخص ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ جلوی چشم پدر جان داد. 🔸اتفاقا سال بعد ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺩ حاکم ﺑﻪ ﻣﺮﺽ ﺩﯾﻔﺘﺮﯼ ﺩﭼﺎﺭ ﺷﺪ. 🔹حاکم ﺑﺮﺍﯼ شفای پسرش ۵۰۰ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻧﺬﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻓﻘﺮﺍ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ فرزندش ﺷﻔﺎ ﯾﺎﺑﺪ ﻭﻟﯽ سودی نبخشید ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ وی ﻫﻢ جلوی چشمان پدر جان داد. 🔸ﺭﻭﺯﯼ حاکم، وزیرش ﺭﺍ ﺩﯾﺪ و ﮔﻔﺖ: ﻋﺠﺐ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ، ﻻﺍﻗﻞ ﺑﻪ ﺩﻋﺎی ﺧﺎﻧﻮﺍﺩه‌ﻫﺎﯼ ﻓﻘﯿﺮ و گرسنه‌ای ﮐﻪ ﺁن‌ها ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﻥ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﻫﺎ ﺍﻃﻌﺎﻡ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﭽﻪ‌ﺍﻡ ﺧﻮﺏ میﺷﺪ ﻭ زنده ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ. 🔹وزیر ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﺭﺍ ﻧﺰﻧﯿﺪ ﻗﺮﺑﺎﻥ، حاکم ﮐﻞ ﻋﺎﻟﻢ، ﺍﻧﺘﻈﺎﻡ و نظم ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ۵۰۰ گوﺳﻔﻨﺪ حاکم ﮐﺮﻣﺎﻥ ﻧﻤﯽﻓﺮﻭﺷﺪ. ▫️نشو در حساب جهان سخت‌گیر ▫️که هر سخت‌گیری بود سخت‌میر ▫️تو با خلق آسان بگیر نیک‌بخت ▫️که فردا نگیرد خدا بر تو سخت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @hozebasiratetalabege
••『﷽』•• 🔅 ✍ اشک، خون دل است 🔹 مردی عرب سگی داشت که در حال مردن بود. او در میان راه نشسته بود و برای سگ خود گریه می‌کرد. گدایی از آنجا می‌گذشت. 🔸از مرد عرب پرسید: چرا گریه می‌کنی؟ 🔹عرب گفت: این سگ وفادار من، پیش چشمم دارد جان می‌دهد. این سگ روزها برایم شکار می‌کرد و شب‌ها نگهبان من بود و دزدان را فراری می‌داد. 🔸گدا پرسید: بیماری سگ چیست؟ آیا زخم دارد؟ 🔹عرب گفت: نه از گرسنگی می‌میرد. 🔸گدا گفت: صبر کن، خداوند به صابران پاداش می‌دهد. 🔹گدا یک کیسه پر در دست مرد عرب دید. پرسید: در این کیسه چه داری؟ 🔸عرب گفت: نان و غذا برای خوردن. 🔹گدا گفت: چرا به سگ نمی‌دهی تا از مرگ نجات پیدا کند؟ 🔸عرب گفت: نان‌ها را از سگم بیشتر دوست دارم. برای نان و غذا باید پول بدهم، ولی اشک مفت و مجانی است. برای سگم هرچه بخواهد گریه می‌کنم. 🔹گدا گفت: خاک بر سر تو! اشک خون دل است و به قیمت غم به آب زلال تبدیل شده، ارزش اشک از نان بیشتر است. نان از خاک است ولی اشک از خون دل. @hozebasiratetalabege
🔅 ✍️ به‌دنبال کسی باشید که اندازه آخرت شما را دوست داشته باشد 🔹مرد مؤمنی که خیاط است، درآمدی در حد کفاف زندگی‌اش حق تعالی به او بخشیده است. 🔸فرزندانش اصرار دارند وامی با بهره زیاد بگیرد و حیاط خانه‌شان را تعمیر کند، اما پدر حاضر به گرفتن ربا نیست. 🔹دختر جوان او که در آستانه ازدواج است بهانه می‌کند که وقتی خواستگاری برای او بیاید، از حیاط خانه‌شان خجالت می‌کشد. 🔸پدر که گوشش به این حرفا سنگین است، شبی زمستانی که در منزل نشسته بود دو دختر و یک پسر و همسرش را دور خود جمع کرد. 🔹از تک‌تک آنان سؤال کرد که چقدر دوستش دارند. 🔸همگی گفتند: به اندازه دنیا! 🔹پدر گفت: چرا همگی اندازه دنیا گفتید؟ 🔸گفتند: از دنیا بزرگ‌تر برای نشان‌دادن عشق خود پیدا نکردیم. 🔹پدر گفت: اگر از من بپرسید، من می‌گویم اندازه آخرت شما را دوست دارم که بزرگ‌تر و ماندنی‌تر و نعماتش وسیع‌تر است. 🔸برای همین اگر شما هم مرا به‌اندازه آخرت دوست داشتید راضی نمی‌شدید مال حرامی را در زندگی‌مان وارد کنم، که این مال هم دنیا و آخرت مرا بسوزاند و هم دنیا و آخرت شما را. 🔹فرزندانم، در دوستی خود در دنیا به‌دنبال کسی باشید که اندازه آخرت شما را دوست داشته باشد، نه اندازه دنیایتان را. @hozebasiratetalabege
✨﷽✨ 🔴 الفبای حق‌کشی ✍خانم "الف" به بانک می‌رود و نوبت می‌گیرد، شماره‌اش ۱۳۵ است. همان‌جا دوستش را می‌بیند که سه ساعت زودتر از او آمده و دو شماره در دستش دارد. یکی ۲۴ و یکی ۲۵. شماره ۲۵ را از او می‌گیرد و کارش را زودتر از ۱۱۰ نفر دیگر انجام می‌دهد و خوشحال بانک را ترک می‌کند. آقای "ب" راننده تاکسی است. هر روز دقایقی را فریاد می‌زند تا مسافرانش تکمیل شده و حرکت کند. امروز باران شدیدی می‌آمد. آقای "ب" کسی را سوار نمی‌کرد و می‌گفت که فقط دربست می‌رود. خانم "پ" پنجره را باز می‌کند و زیرسفره‌ای را داخل کوچه می‌تکاند. آقای "ت" در اتوبان می‌بیند که همه‌ ماشین‌ها در ترافیک سنگینی هستند. وارد شانه‌ خاکی می‌شود و از چند صد نفر جلو می‌زند و بعد به داخل صف ماشین‌ها می‌آید. خانم "ث" فروشنده است. کیفی می‌فروشد با قیمت ۲۰ هزار تومان. توریستی از همه‌جا بی‌خبر می‌آید که کیف را بخرد. قیمت را می‌پرسد، در جواب می‌شنود: ۶۰ هزار تومان. آقای "ج" کارمند است. در ساعتی که اوج کار است و مراجعین صف کشیده‌اند، در اتاقش را بسته، چایی می‌ریزد و می‌نشیند کنار همکارش هرهر می‌خندد. یک لحظه با خودتان روراست باشید و بپذیرید که همه‌ ما به اندازه "توانمان" متجاوزیم و دیکتاتور و ضایع‌کننده‌ حق دیگران. ▫️حالا شما بیا و این عده‌ از مردمی که تجاوز به حق دیگری را هر روز و هر روز تمرین می‌کنند، بگذار به‌عنوان مسئول یک کشور. ▫️سوءاستفاده از قدرت و دیگر کارها، طبیعی‌ترین نتیجه‌ ممکن خواهد بود. ▫️مسئولین از هوا نازل نشده‌اند. @hozebasiratetalabege ‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🔴تو دُرّ گرانبها داری نترس.... 🖤⭐️✍آیت الله العظمی اراکی فرمودند :مرحوم آیت الله میلانی از شخصی که آقای بزرگواری را در خواب دیده بود ، نقل کردند که : مرا پس از فوت به آسمان بردند و از من پرسیدند که چه آورده ای ؟ گفتم :درس و بحث. ملائکه در آن خدشه کردند . من جواب دادم دوباره خدشه کردند ؛ باز جواب دادم . باز خدشه کردند و بالاخره نتوانستم جواب بدهم . گفتند :دیگر چه داری ؟ گفتم :نماز و روزه و عبادات ، باز ملائکه در آنها نیز خدشه کردند . من جواب دادم ؛ دوباره خدشه کردند . باز جواب دادم ؛ باز خدشه کردند و عاقبت از عهده جواب بر نیامدم . گفتند :دیگر چه داری ؟ گفتم :زیارت و توسل. در آن هم مانند قبلی ها خدشه کردند و من جواب دادم . باز خدشه کردند ، من جواب دادم . باز خدشه کردند ، عاقبت از جواب عاجز شدم . گفتند :دیگر چه داری؟ گفتم :چیزی ندارم و مایوس شدم . آنگاه ملائکه گفتند :تو نزد ما دُر گرانبهایی داری . گفتم :من دُرّی نداشتم. گفتند :چرا آن وقتی که یکی از تجار از گلپایگان برای زیارت اعتاب مقدسه به کربلا آمده بود تو شنیدی و خواستی از نجف نزد او بروی و مقداری کمک مالی بگیری ، رفتیکه مرکبی کرایه کنی که به کربلا بروی نتوانستی ، زیرا دو ریال کرایه آن را نداشتی ! و گفتی پیاده می روم ، وقتی پیاده می رفتی خار به پایت فرو رفت و عاجز شدی و نشستی و گفتی من آقا شیخ عبدالله که درس و بحث خوبی دارم چطور باید دو ریالی نداشته باشم که بتوانم مرکبی کرایه کنم ؟ بعد به فکرت رسید این چه حرفی بود من زدم و پشیمان شدی و گفتی :الحمدلله رب العالمین این الحمدلله همان درّی است که نزد ما محفوظ مانده است و همین نیز به درد تو می خورد. @hozebasiratetalabege
. یه حدیث از امام علی (ع) دیدم الان که چند ثانیه محو عظمت این جمله شدم: امام علی (ع) میفرمایند: شخصیت انسان،نتیجه ی خلوت های اوست. ما توی خلوت هامون چقدر به شعار هایی که میدیم عمل میکنیم؟ چقدر افکارمون را کنترل و مدیریت میکنیم؟ چقدر از زمان های خلوت مون عااالی استفاده میکنیم برای رشد شخصی؟ چقدر با خدا راز و نیاز میکنیم؟ 🥹🥹🥹🥹 دقیقا شخصیت ما را همون زمان های خلوتی شکل میده که با خودمون تنهاییم @hozebasiratetalabege
. 🔻راهکارهای ترک گناه 1⃣دور شدن از افرادی که درباره دیگران صحبت می کنند 2⃣نرفتن به دورهمی هایی که غیبت می کنند 3⃣نپرسیدن سوالاتی که زمینه ساز غیبت هستند 4⃣یادآوری اینکه فرد موردنظر برای دفاع هنگام غیبت حضور ندارد 5⃣جایگزین کردن خوب گفتن از فرد موردنظر جای غیبت 6⃣اظهارنظر مستقیم درباره اینکه از غیبت بیزارید 7⃣بخشیدن کسانی که پشت سر شما حرف زدند 8⃣یادآورری مرگ و پاسخگو بودن در برابر حق الناس 9⃣سکوت محکم در محفلی که درآن غیبت می کنند 🔟متوقف کردن صحبت به محض شروع غیبت @hozebasiratetalabege
. ✍هرگز اجازه نده که دنیا این پنج چیز را از تو بگیرد: لحظه ناب مناجات با خدا نیکی به والدین محبت به خانواده‌ احسان به اطرافیان و اخلاص در کردار               •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈• @hozebasiratetalabege
شخصی نزد همسایه‌اش رفت و گفت:“گوش کن، می‌خواهم چیزی برایت تعریف کنم. دوستی به تازگی در مورد تو می‌گفت…” همسایه حرف او را قطع کرد و گفت: “قبل از اینکه تعریف کنی، بگو آیا حرفت را از میان سه صافی گذرانده‌ای یا نه؟ ”گفت: “کدام سه صافی؟” ✅ اول از میان صافی واقعیت. 🌟 آیا مطمئنی چیزی که تعریف می‌کنی واقعیت دارد؟ گفت: “نه… من فقط آن را شنیده‌ام. شخصی آن را برایم تعریف کرده است.” ✅سری تکان داد و گفت:“پس حتما آن را از میان صافی دوم یعنی خوشحالی گذرانده‌ای. 🌟یعنی چیزی را که می‌خواهی تعریف کنی، حتی اگر واقعیت نداشته باشد، باعث خوشحالی‌ام می‌شود.” گفت: “دوست عزیز، فکر نکنم تو را خوشحال کند.” ✅بسیار خوب، پس اگر مرا خوشحال نمی‌کند، حتما از صافی سوم، یعنی فایده، رد شده است. 🌟آیا چیزی که می‌خواهی تعریف کنی، برایم مفید است و به دردم می‌خورد؟ نه، به هیچ وجه! همسایه گفت: ✨“پس اگر این حرف، نه واقعیت دارد، نه خوشحال‌ کننده است و نه مفید، آن را پیش خود نگهدار و سعی کن خودت هم زود فراموش کنی