🎥ببینید| برای این شبهای #غزه ◽️ « اللَّهُمَّ إنَّی أدْرَاُ بِکَ فِی نُحُورِهِمْ، وَأعُوذُ بِكَ مِنْ شُرُورِهِمْ» «خداوندا، من تورا به مقابله بااینها میفرستم، و از شر اینها به تو پناه میبرم» ◽️توصیه‌ی آیت الله جاودان برای دفع دشمنان 📍#بدون_مرز را در ایتا دنبال کنید. 🆔 @hozehonari_ir

زندگی با طعم مقاومت 🎙روایت محمد از روزهای #غزه 🔹قسمت اول ⛺روتین چادرهای غزه 🔸می‌دونید سخت‌ترین چیزی که اهالی غزه پیدا می‌کنن چیه؟ محمد زندگی عادی غزه ای رو در صفحه اینستاگرامش روایت می‌کنه. اگر تو جای من بودی می‌تونستی این زندگی رو تحمل کنی؟ 🔖با ترجمه اختصاصی #بدون_مرز 🆔 @hozehonari_ir

به مناسبت حرکت کشتی های کاروان #صمود به سمت غزه 🔹️مصری‌ها شرط گذاشته بودند که هیچ ایرانی‌ای به نوار غزّه وارد نشود برای همین، عملاً بقیه راه را باید بدون ایرانی‌ها طی می‌کردیم. خبر قطعی که رسید همه در لاک خودشان فرو رفتند، مجید و رضا که برگشتند شور بچه‌ها گرفته شد. شب بنا بود، به مناسبت سال نو، اعضای کاروان ساعتی دور هم جمع شوند و گپ بزنند و شعر بخوانند. اما کسی چندان دل و دماغ نداشت. 🔸️کشتی باری سلام لنگر گرفت و همه کمک‌ها را در آن جا دادند. علاوه بر کمک‌ها، قرار بود هشت نفر از اعضای کاروان هم با کشتی همراه شوند. بعد از انتخاب هشت نفر - چهار هندی، یک ژاپنی، یک اندونزیایی، یک مالزیایی، یک آذربایجانی - با تک تکشان صحبت کردیم؛ از شدت ذوق در پوست خود نمی‌گنجیدند. 🔹️سر شب، روی عرشه، پاسپورت هر هشت نفر را گرفتیم و تحویل مسئول کشتی دادیم. بعد همه را داخل کشتی بردیم تا شرایط سفر بیست و چهار ساعته را از نزدیک مشاهده کنند. تنها وسیله ارتباطی کشتی با دنیای بیرون، جز رادیوی خود کشتی، یک تلفن ماهواره‌ای بود. قرار شد صبح روز بعد با کاپیتان دربارۀ استفاده از تلفن ماهواره‌ای صحبت کنیم. از کشتی که پیاده شدیم، ساکاگوچی دنبال پرچم ایران بود. می‌خواست صبح روی عرشۀ کشتی با پرچم ایران سوار شود! 📚کتاب: از کشمیر تا کاراکاس ✍نویسنده: سربازروح الله رضوی 📍انتشارات #سوره_مهر #بدون_مرز 🆔 @hozehonari_ir