فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«روایت پنهان»
🎥 ببینید | روایتی از خانم معصومه آباد در دومین نشست «#روایت_پنهان» با موضوع واکاوی نامههای دوران اسارت
《 نامهها تمام لحظههای ما و عواطف و زندگی ما را در خود زنده نگه میداشت و حیاتی دوباره به ما میداد.》
#دفاع_مقدس #معصومه_آباد
🆔 @hozehhonar_ir
به بهانه روز تجلیل از اسرا و مفقودان :
مروری بر کتاب «من زندهام»
اسمال یخی و چشمانی مستحق کور شدن
◽️وقتی ما را داخل گودال انداختند، برادرها جا باز کردند. روی دست و پای همدیگر نشستند تا ما دو تا راحت بنشینیم و معذب نباشیم. سربازهای عراقی به آن ها تشر زدند و با اسلحه هایشان برادرها را از هم دور می کردند. نگاههای چندشآور و کشدارشان از روی ما برداشته نمیشد. یکباره یکی از برادرها که لباس شخصی و هیکل بلند و درشتی داشت با سر تراشیده و سبیل های پرپشت و با لهجه غلیظ آبادانی گفت: به من میگن اسمال یخی، بچه آخر خطم، نگاه به سرم کن ببین چقدر خط خطیه، هرخطش برای دفاع از ناموسمونه. ما به سر ناموسمون قسم میخوریم، فهمیدی؟ جوانمرد مردن و با غیرت و شرف مردن برای ما افتخاره. دست به سبیلش برد و یک نخ از آن را کند و گفت ما به سبیلمون قسم می خوریم. چشمی که ندونه به مردم چطور نگاه کنه مستحق کور شدنه. وقتی شما زن ها رو به اسارت می گیرید یعنی از غیرت و شرف و مردانگی شما چیزی باقی نموند...
این برشی از کتاب «من زندهام» به قلم معصومه آباد از دوران اسارات او در طول دفاع مقدس است.
از مفقودالاثری تا «من زندهام»
📖 «من زندهام» روایت خاطرات دوران اسارت #معصومه_آباد است که در انتشارات سوره مهر منتشر شده است. عنوان روی جلد کتاب دستخط خود اوست که به خانوادهاش یا هر فارسی زبان دیگر نوشت: «من زنده ام» تا از بی خبری مفقودالاثری رهایی یابد.
این اثر موفق شده جایزه کتاب سال دفاع مقدس را در سیزدهمین دوره آن به خود اختصاص دهد و به زبانهای دیگری هم بازگردانی شود.