✅ایستگاه نقاشی کاروان روایت حبیب ۲۳ آذر ۱۴۰۱ با موضوع سردار سلیمانی در شهر سرپل ذهاب برگزار شد. 📍"مریم شاه محمدی" مدیر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سرپل ذهاب: ما مرزنشینان همیشه در خطر جنگ بودیم و خطر جنگ را احساس کردیم اما وجود شیرمردی چون سردار سلیمانی به ما احساس امنیت می داد. الان که سردار نیست ما وظیفه داریم مکتب سردار را به بچه ها معرفی کنیم تا بچه ها قهرمان ها را بشناسند. 📍گفتنی است در پایان این نقاشی ها داوری می شود و به نفرات برنده جایزه تعلق می گیرد. #حوزه_هنری_انقلاب_اسلامی #کاروان_روایت_حبیب #کرمانشاه @hozehhonar_ir

✅️کارگاه خوشنویسی روایت حبیب همزمان با فعالیت‌های سفیر کاروان حبیب در سرپل ذهاب برگزار شد. 📍صابر سروش معاون فرهنگی حوزه هنری انقلاب اسلامی استان کرمانشاه با بیان اینکه: روایت حبیب با همکاری حوزه هنری و نها‌دهای فرهنگی هنری همکار با هدف پاسداشت یاد و خاطره شهد سلیمانی برگزار شد. 📍وی با بیان اینکه در این ویژه برنامه کارگاه های مختلفی برگزار میشود ادامه داد: امروز ۲۳ آذر ماه کارگاه خوشنویسی با حضور هنرمندان خوش نویس کرمانشاهی برگزار شد و آثار ارزشمندی خلق کرده‌اند که بزودی پس از تکمیل آثار در نمایشگاهی در معرض دید عموم قرار خواهد گرفت. ♦️وی در پایان افزود:روایت حبیب در ده استان کشور اجرای برنامه دارد که هم‌اکنون این کاروان به استان کرمانشاه رسیده و تا ۲۶ آذرماه برنانه های متنوعی در این استان اجرا خواهد کرد. #حوزه_هنری_انقلاب_اسلامی #کاروان_روایت_حبیب #کرمانشاه @hozehhonar_ir

✅در ادامه ویژه برنامه‌های روایت حبیب در استان کرمانشاه محفل شعر سردار آسمانی با حضور شاعران آئینی، بعدازظهر روز ۲۳ آذرماه۱۴۰۱ در حوزه هنری برگزار شد. 🔺در این محفل شعر" افشین آزادی" رییس حوزه هنری کرمانشاه ، "مالک سراج" بازیگر سینما تآتر و تلویزیون و جمعی از شاعران آئینی استان حضور داشتند. 🔻"محنا امیری" که خود از شاعران کرمانشاه است و دبیری این محفل را برعهده داشت گفت: با توجه به داوری هایی که در این حوزه انجام شده است قصد داریم از هنرمندانی که در این جلسه شرکت کردند تقدیر کنیم. 📍در پایان محفل شعر، از شعرای برگزیده تقدیر به عمل آمد.‌ #حوزه_هنری_انقلاب_اسلامی #کاروان_روایت_حبیب #کرمانشاه @hozehhonar_ir

✅️حاج قاسم؛ از بابای زینب که آدم بدها شهیدش کردن، خبر داری؟ ♦️کاش الان بودی و بغلش می کردی 📍ویژه برنامه سفیر کاروان هنری روایت حبیب 🔸️مردم خونگرم گیلانغرب 📍۲۴ آذر ۱۴۰۱ 🔹️حرف دل بچه‌ ها به حاج قاسم #حوزه_هنری_انقلاب_اسلامی #کاروان_روایت_حبیب #گیلانغرب #کرمانشاه @hozehhonar_ir

🍮میزبانی "کافه شهدا" از کاروان روایت حبیب ♦️کافه شهدا، کافه ای که از یک گروه ۱۲ نفره با یک فلاسک چای سرمزار شهید" مهدی رضا قاسم خانی " در شیراز شروع شد و به پذيرايي با ۲ تن " هات چاکلت " در جشن میلاد حضرت رسول(ص) رسید. 🍩🍮🍹این روزها این جوانها تبدیل به یک گروه ۵۰ نفره شده اند که انواع و اقسام نوشیدنی هایی که در کافه ها پیدا می شود، در بساطشان موجود است و در مراسم های ملی و مذهبی از مهمان‌های شان پذیرایی می کنند. 📍"محمدتقی دشتبانی"مسئول اجرایی کافه شهدا می گوید؛ ما در مراسم هایمان همیشه حضور حاج قاسم را احساس می کنیم. #حوزه_هنری_انقلاب_اسلامی #کافه #شیراز #کاروان_روایت_حبیب @hozehhonar_ir

📽گفتگو با صدا پیشه و عروسک گردان "علی لوپتو" ♦️در میان برنامه های متنوع کاروان هنری روایت حبیب ، برنامه" قصه های خوب برای بچه هاي خوب" برنامه‌ ای است که ویژه کودکان اجرا می شود و خوشبختانه تا به حال مورد استقبال بچه ها قرار گرفته است. 🔶شخصیت "علی آقای لوپتو " که به مدد عروسک گردان و صدا پیشه جان گرفته است، جذابیت خاصی برای بچه ها دارد. #لوپتو #حوزه_هنری_انقلاب_اسلامی #کاروان_روایت_حبیب #حاج_قاسم #جان_فدا @hozehhonar_ir

📽توصیف حاج قاسم از زبان همرزمش ♦️سردار قاسم علی‌نژاد همرزم سردار حاج قاسم سلیمانی در حاشیه شب خاطره روایت حبیب، ۷ دی ۱۴۰۱، شیراز: 🔺حاج قاسم خودش را متعلق به همه مردم ایران می دانست. 🔶خودش را سرباز و فدایی همه مردم ایران زمین می دانست و زندگی اش را وقف مظلومین عالم کرده بود. ♦️با تمام معنا از خوشحالی مردم خوشحال و از ناراحتی شان ناراحت می شد، به فکر همه بود. 🔺در فرصتی که بعد از پیروزی بر داعش به دست آورد انبارهای داعش به دست‌ بچه ها افتاد، یکی از این انبارها انبار چرخ خیاطی بود. دستور داد چرخ خیاطی ها را به حلب آوردند. خانواده شهدا از هر مذهب، دین و قومیتی که بودند جمع کردند. یک کارگاه عظیمی را شکل داد که در الویت اول لباس رزمندگان را تولید می کرد. لباسهایی بسیار مرغوب با ده درصد قیمت ایران. در این کارگاه خانواده های متعدد ۳ شیفته کار می کردند. اقتصاد مقاومتی را آنجا اجرایی کرد. ♦️حاج قاسم یک سیاستمدار برجسته بود. به طور مثال ایشان می دانست که فلان فرمانده روسی متاهل است یا نه؟ چند بچه دارد و به مناسبت‌های مختلف به اینها هدیه می داد. فرمانده روسی می گفت: در طول عمرم انسانی به این وارستگی ندیدم. #حوزه_هنری_انقلاب_اسلامی #کاروان_روایت_حبیب #شب_خاطره #سردار_سلیمانی #جانفدا @hozehhonar_ir

📽ویژه برنامه سفیر روایت حبیب ♦️پادگان آموزشی آیت الله خاتمی یزدی 📆یزد ۹ دی #حوزه_هنری_انقلاب_اسلامی #کاروان_روایت_حبیب #سفیر #جانفدا #مرد_میدان @hozehhonar_ir

📽گفتگو با سردار "محمدعلی شیخی" همرزم سردارحاج قاسم سلیمانی ♦️هرچی فضیلت است می شود در حاج قاسم دید. 📍حاج قاسم در جبهه ها آدم ر ا یا مالک اشترها، ابوذر ها و سلمان ها می اندازد . 🔸️حاج قاسم فرمانده میدان و فرمانده دیپلماسی بود. 🔷در عین اینکه همه عاشقانه دوستش داشتند و در کنارش احساس امنیت می کردند فرمانده قاطعی بود، تعارف با کسی نداشت. جدی بود تربیت می کرد و مسئولیت پذیری رایاد می داد. اگر کسی اشتباه می کرد حتی صمیمی ترین دوستش اغماض نمی کرد. 🌷حرف دل با حاج قاسم: رفتی اما بی وفایی کردی، ما هم می خواهیم بیاییم. آخر عاقبت هرکی می خواد خیر بشود باید به شهادت ختم شود. بخواه خداوند ما را هم جز شهدا قرار دهد. #حوزه_هنری_انقلاب_اسلامی #کاروان_روایت_حبیب #حاج_قاسم #جانفدا @hozehhonar_ir

✅اجرای سرود سلام فرمانده ♦️برنامه قصه های خوب برای بچه‌های خوب 🗓۱۰ دی ۱۴۰۱ 📍شهرستان یزد #کاروان_روایت_حبیب #حوزه_هنری_انقلاب_اسلامی #سلام_فرمانده @hozehhonar_ir

🎥علیرضا حجتی همرزم حاج قاسم سلیمانی از خاطراتش می‌گوید. 🔷 حاج قاسم هربار که به ما می رسید اخم می کرد، بار آخر اخم نکرد از ماشین پیاده شد به ما دست داد و مارا بوسید. سرم را گذاشتم سینه اش راببوسم اشک مجال نداد. حس کردم حاج قاسم داره می ره یکی از بچه های حفاظت گفت: حاجی چرا اذیت می کنی؟ چرا باز حرکت می کنی؟ اگر تو را بزنند ما از داغت می میریم😭😭. حاجی گفت: من را هیچ کس نمی تونه بزنه نه داعش، نه اشرار، من به دست شقی ترین آدم‌ها به شهادت می رسم، همان هم شد. ♦️ کسی جرأت نداشت از روبرو حاج قاسم را بزند، اخمش اشدا علی الکفار بود و خنده اش رحما بینهم‌ بود. #کاروان_روایت_حبیب #حوزه_هنری_انقلاب_اسلامی #حاج_قاسم #جانفدا @hozehhonar_ir

🎥علیرضا حجتی همرزم حاج قاسم سلیمانی از خاطراتش می‌گوید. 🔷 حاج قاسم هربار که به ما می رسید اخم می کرد، بار آخر اخم نکرد از ماشین پیاده شد به ما دست داد و مارا بوسید. سرم را گذاشتم سینه اش راببوسم اشک مجال نداد. حس کردم حاج قاسم داره می ره یکی از بچه های حفاظت گفت: حاجی چرا اذیت می کنی؟ چرا" باز" حرکت می کنی؟ اگر تو را بزنند ما از داغت می میریم. حاجی گفت: من را هیچ کس نمی تونه بزنه نه داعش، نه اشرار، من به دست شقی ترین آدم‌ها به شهادت می رسم، همان هم شد. ♦️ کسی جرأت نداشت از روبرو حاج قاسم را بزند، اخمش اشدا علی الکفار بود و خنده اش رحما بینهم‌ بود. #کاروان_روایت_حبیب #حوزه_هنری_انقلاب_اسلامی #حاج_قاسم #جانفدا @hozehhonar_ir