مولودیخوانی_رضا_نریمانی_در_مدح.mp3
10M
🎧# سیدرضـانریمانے
خواهـرسݪطاناومـد
روحایمـاناومـد
🌸 چه به موقع آمدی بانو!
درست زمانی که چیزی تا فراموشی کامل مقام الهی زن نمانده بود، خدا تو را به موسی بن جعفر عطا کرد.
🔆 تا فاطمه ای دیگر برای نجات جهان مبعوث شود، تا کلاس زنانهی امام شناسی تعطیل نشود. تا به همه ثابت گردد، زن یا دختر بودن، دلیل معافیت از یاری امام زمان نیست.
❤️ ولادت #حضرت_معصومه و #روز_دختر را تبریک عرض میکنیم.
____💠
🍏 @hroqbojnourd 🌺🍃
🌬
•|در یک کــــلام و ساده...
وقتی دخــــــتری یعنی
هستی و امــــید و شــادی دنیای بعضی ها🙃♥️...!|•
@hroqbojnourd
فراخوان سومین همایش ملی دانشگاه اخلاقمدار منتشر شد.
برای ثبت نام و ارسال مقالات به سایت زیر مراجعه کنید:
ethics.ut.ac.ir
مهلت ارسال مقالات: 30 مهر
زمان برگزاری همایش: آذر ماه
⚫️ قابل توجه کسانی که میگویند:
💢وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد...
💥تاکنون #امام_خامنهای "مدظله العالی" امر به چه جهادهایی فرمودند:
1️⃣ جهاد علمی؛
من عقیدهام این است كه كار علمی در دانشگاه و در كشور باید جهادی باشد؛ كار علمیِ جهادی انجام بگیرد. ۹۲/۵/۶
⬅️ یکی از انواع جهاد با نفس هم این است که شما شب تا صبح را روی یک پروژهی تحقیقاتی صرف کنید و گذر ساعات را نفهمید. ۸۹/۴/۲
2️⃣ جهاد اقتصادی؛
امروز هر کسی بتواند به اقتصاد کشور کمک بکند، یک حرکت جهادی انجام داده است. ۹۴/۱/۱
⬅️تعصب در مصرف کالای داخلی؛
محصولات داخلی را مردم مصرف کنند؛ نروند دنبال این نشانهها. حالا مُد شده است بگویند «بِرَند» است، بِرَند فلان؛ بِرَند چیست! بروید سراغ مصرف تولیدات داخلی. آن چیزهایی که مشابه داخلی دارد، متعصّبانه و با تعصّبِ تمام، ملّت ایران، خارجیِ آن را مصرف نکنند. ۹۳/۱۱/۲۹
3️⃣ جهاد فرهنگی؛
واقع قضیّه این است كه كارزار فرهنگی از كارزار نظامی اگر مهمتر نباشد و اگر خطرناكتر نباشد، كمتر نیست؛ این را بدانید؛ واقعاً یك میدان كارزار است اینجا.
۹۲/۹/۱۹
4️⃣ جهاد سیاسی
یک جهاد بزرگ در مقابل ملت مسلمان است. این جهاد لزوماً جهاد نظامی نیست؛ جهاد سیاسی است ... 87/7/10
⬅️باید احساس وظیفه را فراموش نکنیم؛ مجاهدت را فراموش نکنیم؛ جهاد در صحنههای مختلف، وظیفهی ماست و ضامن پیشرفت و پیروزی ماست. در صحنهی سیاسی هم جهاد هست ... 86/5/28
5️⃣ جهاد تشکیل خانواده و فرزند آوری
مسئلهی جمعیّت یكی از خطراتی كه وقتی انسان درست به عمق آن فكر میكند، تن او میلرزد، این مسئلهی جمعیّت است ... یعنی مسئلهی جمعیّت از آن مسائلی نیست كه بگوییم حالا ده سال دیگر فكر میكنیم؛ نه، اگر چند سال بگذرد، وقتی نسلها پیر شدند، دیگر قابل علاج نیست.92/9/19
⬅️فرزندآوری یكی از مهمترین مجاهدتهای زنان و وظائف زنان است؛ چون فرزندآوری در حقیقت هنر زن است؛ اوست كه زحماتش را تحمل میكند، اوست كه رنجهایش را میبرد، اوست كه خدای متعال ابزار پرورش فرزند را به او داده است.92/2/11
و...
💥⁉️اگر به اینها عمل شود آیا کار به حکم جهاد نظامی خواهد رسید؟؟!!
@hroqbojnourd
#سخنی_درست..🌙
#بحث_ششم🌱
#پرسش..↓
..🦋.. چراخدا ، بلا و شدائدوسختیهایخود را ، مخصوصابرخوبانو اولیاء خودنازلمیکند؟!
( منصفانهاست؟!! )😐
..✨.. #پاسخ... ↓
..🎼.. چوناینبلایا.. آنهارابهدرجاتعالیه،درنزدخدا
وباعثتقربآنهابهخدامیشود..
..🕊.. لیسللانسانماسعیٰ..
↑ آیه قرآن ؛..
ترجمه: نیستبرایانسان
جزسختیوکوشش..
..🌿.. بسیاریازکمالاتانسان،
جزدرمواجههباسختیوپنجهنرمکردن
باحوادثوروبهروشدنبامصائبوسختی
حاصلنمیشع!
..✌️🏻.. سختیهاباعثتکاملوپختهشدنانسان
ونتیجهوتجربهگرفتنازآنمیشود..
سختیهاباعثشکرگزاریازنعمتهای
دردسترس و شاکربودنانسانمیشه..
..🐝.. سختیها ..ازضعیف،قوی و ازپست،عالیوازخام،پختهبوجودمیاورد..
سختی؛خاصیتتصفیهوغربالانسانرادارد
..🌱..سختی باعث استقلال انسان و بهخودکفاییرسیدناومیشود..
موجبمیشودتا انسان بهترقدرداشتههای خود را بداندوخدارا ازبابتآنهاشکرکند..
..🎆..سختی؛ضعفوسستیرا ازبینمیبرد
ودرپشتهرسختی؛آسانیقرارداره
وسختیپلیاستبرایرسیدنبه
خوشبختی!😍
(♥️ مقداریسختی..
تضمینیاست؛برایِیکعمر
خوشبختی!♥️)
پس..
...🌈... اینگونهامور را نبایدقهر
وخشموغضبخدادانست.
لطفاستدرشکلقهر؛
خیراستدرصورتشرّ
نعمتاستدرمظهرنقمت
سختیایست،درپشتخوشبختی
..💌.. امام صادق:
اگرمومنمیدانستکهچقدرخداوند
درمصائبوسختیبهاواجرمیدهد..
آرزومیکردکهبا قیچیها اورا
قطعهقطعهمیکردند!!
✋🏻.. گاهیسختیها
نعمتخداست!👌🏻
ما ازعواقبونتیجهسختیها
بیخبریم!👆🏻
پس؛کفرنگوییم؛✌️🏻
..📱.. منبع:
القواعدالکلامیه،ص۱۹۲
یکصدودهسوالاز
استادمطهریص۱۰۲..
سورهانبیا،آیه۳۵
القواعدالکلامیه،ص۱۹۳
#فرهنگ_توحیدی..✌️🏻
#کپی_آزآد..👍🏻
#نذر_فرج..👆🏻
#اللهم_عجلالولیکالفرج..👌🏻
@hroqbojnourd
هدایت شده از S_behrooz
♨️ اردوی معرفتی تشکیلاتی اسلام ناب
🔸️ آموزش منظومه معارف اسلام ناب
🔹️ مبتنی بر اندیشه امامین انقلاب اسلامی
🕛 زمان برگزاری: نیمه دوم مرداد ماه ۹۹
📌 مکان برگزاری: آبعلی - اردوگاه سیدالشهدا
🔴 مهلت ثبت نام : از ۳۰ خرداد تا ۱۸ تیر ۹۹
⚠️ توجه: شرکت در دوره حضوری دانشجویان، منوط به شرکت در دوره مقدماتی است که به صورت مجازی برگزار میگردد.
🖇 زمان و مکان دوره خواهران به دلیل برخی ملاحظات مربوط به ویروس کرونا متعاقبا اعلام خواهدشد
پذیرش خواهران حداکثر شش نفر از بین فعالین تشکیلاتی...
خواهران متقاضی برای کسب اطلاعات بیشتر به خانم بهروز مراجعه کنند...
@parvaz_247
🍀سه دقیقه در قیامت🍀
قسمت یازدهم:
با ناراحتی گفتم مگه نگفتید کارهای که فقط خالصانه برای خدا باشه حفظ میشه خب من اینکار رو خالصانه برای خدا انجام دادم پس چرا داره پاک میشه؟!🌷
جوان پشت میز لبخندی زد و گفت درست میگی اما شما در مسیر برگشت به سمت خانه با خودت چه گفتی؟ یکباره فیلم آن لحظات را دیدم انگار نیت درونی من مشغول صحبت بودمن با خودم گفتم خیلی کار مهمی کردم اگر جای پدر ومادر این بچه بودم به همه خبر میدادم که یک جوان بخاطر فرزند ما خودش را به خطر انداخت اگه من جای مسئولین استان بودم یک هدیه حسابی تهیه میکردم و مراسم ویژه میگرفتم اصلا باید روزنامه ها و خبرگزاری ها بامن مصاحبه کنند.🌷
من خیلی کار مهمی کردم فردای آنروز تمام این اتفاقات افتادخبرگزاری و روزنامه ها بامن مصاحبه کردنداستاندار همراه خانواده آن بچه به دیدار من آمدو یک هدیه حسابی برای من آوردندو...🌷
جوان پشت میز گفت تو ابتدا برای رضای خدا اینکار را کردی اما بعد خرابش کردی ...آرزوی اجر دنیایی کردی و مزدت راهم گرفتی درسته؟ گفتم راست میگی همه این ها درسته بعد هم باحسرت گفتم چیکارکنم؟!دستم خالیه جوان گفت خیلی ها کارهاشون رو برای خدا انجام میدهنداما باید تلاش کنند تا آخر این اخلاص را حفظ کنندبعضی ها کارهای خالصانه را در همان دنیانابود میکنند!🌷
حسابی به مشکل خورده بودم اعمال خوبم بخاطر شوخی های بیش ازحد وصحبت پشت سر مردم و غیبت هاو...نابود میشدو اعمال زشت من باقی می ماند.🌷
البته اگر وقتی کار خالصانه انجام داده بودم همان عمل باعث پاک شدن کارهای زشت میشدچرا که در قرآن آمده بود"اِنَ الحَسنات یُذهَبنَ السَئیات" اما خیلی سخت بوداینکه هروز ما دقیق بررسی وحسابرسی میشداینکه کوچکترین اعمال مورد بررسی قرار میگرفت خیلی مشکل بود. 🌷
همینطور که اعمال روزانه بررسی میشد به یکی از روزهای جوانی رسیدیم اواسط دهه هشتاد. یکباره جوان پشت میز گفت به دستور آقا اباعبدالله(ع) پنج سال از اعمال شما رابخشیدیم. 🌷
این پنج سال بدون حساب طی میشود باتعجب گفتم یعنی چی؟گفت یعنی پنج سال گناهان شما بخشیده شده و اعمال خوبتان باقی می ماند.نمیدانید چقدر خوشحال شدم اگر درآن شرایط بودید لذتی که من از شنیدن این خبر پیدا کردم راحس میکردیدپنج سال بدون حساب وکتاب؟! 🌷
گفتم علت دستورآقا برای چه بود؟! همان لحظه به من ماجرا رانشان دادنددردهه هشتاد وبعد ازنابودی صدام بنده چندین بار توفیق یافتم به سفر کربلا بروم.دریکی از سفرها یک پیرمرد کرولال در کاروان مابودمدیر کاروان گفت به من گفت میتوانی این پیرمرد را مراقبت کنی و همراه او باشی؟ من هم مثل خیلی های دیگر دوست داشتم تنها به حرم بروم🌷
ادامه دارد...
#داستان
#رمان
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@hroqbojnourd
🍀سه دقیقه در قیامت🍀
قسمت دوازدهم:
وبامولای خودم خلوت داشته باشم اما بااکراه قبول کردم. کار از آنچه فکر میکردم سخت تر بوداین پیرمردهوش وهواس درست حسابی نداشت او را باید کاملا مراقبت میکردم اگر لحظه ای اورا رها میکردم گم میشد.🌷
خلاصه تموم سفر کربلای من تحت الشعاع حضور این پیرمرد شد این پیرمرد هروز بامن به حرم می آمدوبرمیگشت حضور قلب من کم شده بودچون باید مراقب این پیرمرد می بودم. روز آخر قصد خرید یه لباس داشت فروشنده وقتی فهمید او متوجه نمیشود قیمت را چند برابر گفت من جلو آمدم وگفتم چی داری میگی؟ این آقا زائر مولاست چرا اینطوری قیمت میدی؟🌷
این لباس قیمتش خیلی کمتره خلاصه که من لباس را خیلی ارزانتر برای پیرمرد خریدم باهم از مغازه بیرون آمدیم من عصبانی وپیرمرد خوشحال بودبا خودم گفتم عجب دردسری برای خودمون درست کردیم این دفعه کربلا اصلا به ماحال ندادیکباره دیدم پیرمرد روبرو حرم ایستادو باانگشت دست مرا به آقا نشان دادوباهمان زبان بی زبانی برای من دعا کرد جوان پشت میز گفت به دعای این پیرمرد آقا امام حسین(ع)شفاعت کردندوگناهان پنج سال تورا بخشیدند.باید درآن شرایط قرار میگرفتید تابفهمید چقدر از این اتفاق خوشحال شدم صدها برگه در کتاب اعمال من جلو رفت اعمال خوب این سالها همگی ثبت شدو گناهان همه محوشده بود. 🌷
در دوران جوانی درپایگاه بسیج شهرستان فعالیت داشتم روزها و شبها با دوستانمان باهم بودیم وبعد ازجلسه قرآن فعالیت نظامی و گشت وبازرسی و...داشتیم درپشت پایگاه قبرستان شهر ما قرارداشت ماهم بعضی وقتها دوستان خودمان را اذیت میکردیم!البته تاوان تمام اذیت ها رادر آنجا دیدم.🌷
برخی شبهای جمعه تاصبح در پایگاه حضور داشتیم یک شب زمستانی برف سنگینی آمده بود یکی از رفق گفت کی جرات داره تا ته قبرستون بره و برگرده ؟!گفتم این که کاری نداره من الان میرم اوهم به من گفت باید یه لباس سفیدبپوشی! 🌷
من سرتا پا سفید پوشیدم وحرکت کردم خس خس صدای پای من روی برف از دور هم شنیده میشد من به سمت انتهای قبرستان رفتم اواخر قبرستان که رسیدم صوت قرآن شخصی را ازدور شنیدم یک پیرمرد روحانی که از سادات هم بودشبهای جمعه تا سحر انتهای قبرستان ودر داخل یک قبر مشغول تهجدوقرائت قرآن میشدفهمیدم که رفقا میخواستندبا این کاربا سید شوخی کنندمیخواستم برگردم.🌷
اما باخودم گفتم اگه الان برگردم رفقا من را متهم به ترسیدن میکنند برای همین تا انتهای قبرستان رفتم هرچه صدای پای من نزدیک تر میشد صدای قرآن خواندن سید هم بلندتر میشد از لحن او فهمیدم که ترسیده ولی به مسیر خودم ادامه دادم تااینکه بالای قبری رسیدم که او در داخل آن مشغول عبادت بود🌷
ادامه دارد....
#رمان
#داستان
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@hroqbojnourd