eitaa logo
"هیئت‌الرسول‌وبسیج‌دانشکده‌علوم‌قرآنی‌بجنورد"
225 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
237 فایل
بسم‌اللھ... •فعالیت‌این‌کانال‌به‌نیت⇩ ظهور‌آقا‌امام‌زمان‌"عج" •اطلاع‌رسانی‌ _ بسیج‌ دانشجویی‌‌ دانشکده‌ علوم‌ قرآنی‌ بجنورد _ هیئت الرسول 'ص' دانشکده علوم قرآنی بجنورد •ناشناس: https://daigo.ir/secret/5851405521 📍دانشکده علوم قرآنی بجنورد
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴مهم/امشب در شب ولادت حضرت زینب(س) همزمان با بازی فوتبال ایران و آمریکا، پویش ختم سراسری ۳۱۳ صلوات به نیت تعجیل در ظهور حضرت ولی عصر(عج) و شادی روح سردار شهید حاج قاسم سلیمانی ▪️یادمان نمی رود قاتل حاج قاسم دولت تروریستی آمریکا بود... ▪️لطفا برای دیگران ارسال کنید.
🔰به مناسبت سالروز ولادت عقیله بنی هاشم، حضرت زینب سلام الله علیها و روز پرستار ❇داستانک؛ پاداش خدمت به مادر و پرستاری از او ... 🔸️روزی حضرت موسی (علی نبیّنا و آله و علیه السلام) در ضمن مناجات به خداوند عرضه داشت: «می خواهم همنشینم را در بهشت ببینم» 🔸️جبرئیل بر او نازل شد و گفت: «ای موسی، قصابی که در فلان محل ساکن است، همنشین توست». 🔸️حضرت موسی نزد قصاب رفت و اعمال او را زیر نظر گرفت. شب که شد قصاب جوان مقداری گوشت برداشت و به سوی منزل روان گردید. موسی از پی او روان شد. چون به در منزل رسیدند، موسی جلو رفت و پرسید: «ای جوان مهمان نمی‌خواهی؟» گفت: بفرمایید! حضرت موسی (علیه السلام) وقتی به درون خانه رفت، دید جوان با آن گوشت تازه غذایی تهیه کرد، آن گاه زنبیلی را که به سقف آویخته بود، پایین آورد و پیرزنی کهنسال را از درون آن بیرون آورد. ابتدا او را شست و شو داد و آنگاه با دست خویش غذا را به او خورانید. 🔸️هنگامی که خواست زنبیل را به جای آن بیاویزد، زبان پیرزن به کلماتی نامفهوم حرکت کرد و هر دو خندیدند. سپس جوان قصاب برای حضرت موسی (علیه السلام) غذا آورد و با هم غذا را خوردند. چون موسی از ماجرای جوان پرسید، پاسخ داد: «این پیرزن مادر من است. چون درآمدم بالا نیست و نمی توانم برای او کنیزی استخدام نمایم، خدمتش را می نمایم». موسی پرسید: «آن کلماتی که مادرت بر زبان جاری کرد و خندیدید چه بود؟» گفت :«هرگاه او را شست و شو می دهم و غذا به او می خورانم، دعایم میکند و می گوید: “خدا تو را ببخشاید و تو را در بهشت هم درجه و همنشین حضرت موسی گرداند!” 🔸️حضرت موسی (علیه السلام) فرمود: ای جوان، من موسی هستم. اینک به تو بشارت می دهم که خداوند دعای مادرت را درباره تو مستجاب گردانیده است. جبرئیل به من خبر داد که تو در بهشت همنشین و هم درجه ی من خواهی بود. 📚منبع: پند تاریخ، جلد۱، صفحه ۶۸و یکصد موضوع ۵۰۰داستان، جلد ۱، صفحه ۱۳۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅برگزاری جشن میلاد حضرت زینب سلام الله علیها و سه شنبه های مهدوی در دانشکده علوم قرآنی بجنورد مورخ ۱۸آذر ۱۴۰۱ @oqbojnurd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آغاز بیستمین جشنواره قرآن و عترت دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم دانشجویان،کارکنان و اساتید علاقمند به شرکت در جشنواره به امور فرهنگی قرآنی دانشکده مراجعه نمایند.
15.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همخوانی شهدای مدافع حرم با استفاده از تکنیک دیپ فیک 🕊جای شهدای مدافع حرم در خالی است، همان‌هایی که غیرتشان اجازه نداد که حریم اهل بیت بار دیگر بی‌دفاع بماند... 🔴 @hroqbojnourd
شخصی به نام عبدالجبار مستوفی عزم زیارت حج کرده بود. او هزار دینار زر ذخیره کرده بود. روزی از کوچه ای در کوفه رد می شد که به خرابه ای رسید. زنی را دید که در آن جا مشغول جست وجو بود. ناگاه در گوشه ای مرغ مرده ای دید، آن را زیر چادر گرفت و رفت. عبدالجبار با خود گفت: این زن محتاج است ، باید ببینم که وضع او چگونه است؟ پشت سر او رفت تا این که زن داخل خانه ای شد. کودکانش پیش او جمع شدند و گفتند: ای مادر از گرسنگی هلاک شدیم؟ زن گفت: مرغی آورده ام تا برای شما بریان کنم. عبدالجبار چون این سخن را شنید، گریست ... با خود گفت: اگر حج خواهی کرد، حج تو این است. آن هزار دینار زر از خانه آورد و یرای زن فرستاد و خودش در آن سال در کوفه ماند. چون حاجیان مراجعه کردند و به کوفه نزدیک شدند، مردمان به استقبال آنان رفتند. عبدالجبار نیز رفت. چون نزدیک قافله رسید، شترسواری جلو آمد و بر وی سلام کرد و گفت: ای عبدالجبار از آن روز که در عرفات ده هزار دینار به من سپرده ای تو را می جویم، زر خود را بستان و ده هزار دینار به وی داد و ناپدید شد. آوازی برآمد که ای مرد هزار دینار در راه ما بذل کردی، ده برابر پس فرستادیم و فرشته ای به صورت تو خلق کردیم تا از برایت هر ساله حج گزارد تا زنده باشی که برای بندگانم معلوم شود که رنج هیچ نیکوکاری به درگاه ما ضایع نیست. 📕قصص الانبيا ✾📚 @Dastan 📚✾