🔰 کرامت امام حسن (ع) | #حاجیکاشانی
🎁 #دوشنبههایامامحسنی
⚜ امام حسن (ع) و مرد شامی
🔖 طرف از شام آمده بود و بغض زیادی داشت، از بس که معاویه در گوش اینها خوانده بود، او دشمن امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و امام حسن مجتبی صلوات الله علیه بود.
🔖 آمد و دید آقای زیبایی در گوشهای ایستاده است و اطراف او هم شلوغ است و مردم حاجات خود را از او میگیرند. پرسید: این شخص کیست؟ گفتند: او حسن بن علی است! گفت: اه! علی مرده است اما هنوز هم اطراف فرزند او شلوغ است!
🔖 میگوید از شدّت حسادت حالم بهم خورد، رفتم و گفتم: آیا تو پسر ابوطالب هستی؟ فرمودند: پدرم پسرِ ابوطالب است. گفتم: خودت فلان و پدرت هم فلان!
🔖 امام حسن مجتبی صلوات الله علیه فرمودند: تابهحال تو را ندیده بودم، آیا مسافر هستی؟ میگوید همینکه من خواستم جواب بدهم که آیا مسافر هستم یا نه، فرمودند: نمیگذارم بروی، تا زمانی که در این شهر هستی میهمان خودم هستی. اصلاً انگار نشنید که من چه گفتم. اصلاً انگار رفیق خود را دید.
🔖 میگوید: من هنوز به خانهی او نرسیده بودم، وقتی به خودم رجوع کردم دیدم در وجودم کسی را محبوبتر از او نمیشناسم.
🖇 اینکه شما خیال کنید یک حرّ داشتیم و تمام، اینطور نیست، مرام این خانواده اینطور است، بهخدا قسم اگر روز قیامت به من بگویند امام حسن مجتبی صلوات الله علیه ده سال تلاش کردهاند که یک نفر را نجات بدهند من باور میکنم، اصلاً اگر بگویند امام حسن مجتبی صلوات الله علیه همهی عمر خود تلاش کردهاند که یک نفر را نجات بدهند، من باور میکنم.
🖇 اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین دوست داشتند شیعیان شبیهِ این کارها را انجام بدهند که شیعیان بزرگ بشوند و سعهی وجودی پیدا کنند.
🔰 نثار امام حسن مجتبی (ع) صلواتی مرحمت بفرمایید در معیت ذکر شریف "یاعلی"