#خاطره1#
#ساجده#
امروزبعداز ظهر،برنامه مترو عالی بود،بعداز مدتی بچه هارو می دیدم دلم برای همه بچه هاتنگ شده بود،🌺 شروع خوبی بود،خواندن نمازبه جماعت،صحبت با تنها کسی که فقط اون هست که همه جا میتونی بهش پناه ببری،خدای مهربون که من عاشقشم❤️هرکدوم از بچه ها جایگاههاشون ایستاده بودند میز گفتگو هم پایین خط ۲،مثل همیشه برقرار بود،خیلی خوب ودلنشین وتاثیر گذار.اونجا بسیار دیدنی وتامل بر انگیزه.
از همه بچه ها ی خبری گرفتم ودرجایگاه خودم ایستادم ،جالب بود برام خانمها وآقایونی که در رزم پلاکاردی همیشه حضور داشتند همچنان دررزم مترو حضور چشمگیری داشتند ،ناگفته نمونه که خیلی خیلی دوستان جدید عضو شده بودند،
،ی تحسین همراه باتشکر از طرف خودم خدمت دوستان دارم،بابا ایول به همگی، خودمونی گفتم 😜آفرین به پشتکار عزیزان دلم.
جایگاهی ایستاده بودم که هم سوال داشتند که خانوم سمت وکیل آباد از همینجاست؟خانوم سمت شهدا از کدوم طرف برم؟و....
خب موقعیتی بود که بسیار زمینه رو برای همراهی با خانومهای کشف حجاب رو هموار میکرد،یعنی ی جورایی باید از مسیری که من ایستاده بودم رد می شدندودرراه خودشون قرار می گرفتند، واین بود که درحین راه رفتن به سمت من دستشون برای مرتب شدن شالشون روی سرشون می رفت،