eitaa logo
جگر گوشه نبی سلام الله علیها
126 دنبال‌کننده
160 عکس
57 ویدیو
16 فایل
فضایی برای نشر فرهنگ، فضائل و تاریخ زندگانی اهل بیت علیهم السلام حجه الاسلام محمد فرمهینی فراهانی دانشجوی دکتری تاریخ و تمدن عضو گروه تاریخ امامت بنیاد بین المللی امامت ✅ ادمین @moftagher135 ✅ کانال ایتا @hyatefatemi ✅ کانال تلگرام @tarikh_shieh
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ روزی صعصعه بن صوحان از امیرالمومنین پرسید : 📋«اَنْتَ اَفْضَلُ اَمْ مُوسَی(ع) کَلِیمَ اللهِ؟!» حضرت فرمود : من افضلم! زیرا وقتى خدا موسی را ماموريت داد، تا به دعوت فرعون به مصر برود، او گفت: 📋 «رَبِّ إِنِّي قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْساً فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ» ♦️خداوندا! من از آنان يك نفر را كشته‏ ام و مى ‏ترسم كه آنان مرا به قتل برسانند.(قصص۳۴) در حالی که؛ 📋«ما خِفْتُ حِینَ اَرْسَلَنِی رَسولُ اللهِ بِتَبْلِیغِ سورَةٍ بَرائَت اَنْ اَقْرَاَها عَلیٰ قُرَیْشِ فِی الْمَوْسِمِ مَعَ اِنِّی کُنْتُ قَتَلْتُ کَثِیراً مِنْ صَنادِیدِهِم فَذَهَبْتُ بِهِمْ  اِلَیْهِم وَ قَرَأتُها عَلَیْهِمْ وَ ما خِفْتُهُمْ» ♦️من موقعى كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به من مأموريت داد تا به مكه معظمه روم، و آيات اول سوره برائت را در بالاى بام كعبه بر كفار قريش قرائت نمايم؛ با آن‏كه در آنجا كمتر كسى را میتوان يافت كه يكى از خويشان و بستگانش به دست من كشته نشده باشد، هرگز و ابداً نهراسيدم و امر رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) را اطاعت کردم و مأموريت را انجام و آيات را بر آنان قرائت نمودم. 📚 الأنوار النعمانية علامه جزائری، ج۱، ص۴۰ 🆔 @hyatefatemi
10.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 ماجرای تبلیغ آیه برائت توسط امیرالمومنین در منابع اهل سنت در بیان استاد یزدانی 👆 🆔 @hyatefatemi
📌 (علیه السلام) 🔷 بنابر فرمایش امام (علیه السلام): 🔶 چون مردم سخنان پدرم( علیه السلام) را قبول نمی کردند که نقل قول از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) کرده باشد، براى اينكه سخنانش در بین مردم بيفتد، گاهی آنچه مى خواست از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل كند، به جابربن عبدالله انصاری استناد مى داد.» 📚کلینی، الکافی، ج2، ص374، ح2. 🆔 @hyatefatemi
⚡️حلم علیه السلام⚡️ ✍ علیه السلام ، لقبش " باقر " است .باقر يعنی شكافنده . به آن حضرت " باقر العلوم " می‏گفتند ، يعنی‏ شكافنده دانشها .مردی مسيحی ، به صورت سخريه و استهزاء ، كلمه " باقر " را تصحيف‏ كرد به كلمه " بقر " يعنی گاو - به آن حضرت گفت : "انت بقر " يعنی تو گاوی امام بدون آنكه از خود ناراحتی نشان بدهد و اظهار عصبانيت كند ، با كمال سادگی گفت : نه ، من بقر نيستم من باقرم 🔷 مسيحی گفت : تو پسر زنی هستی كه آشپز بود.حضرت پاسخ داد: شغلش اين بود ، عار و ننگی محسوب نمی‏شود. او گفت : مادرت سياه و بی‏شرم و بد زبان بود. حضرت فرمود: اگر اين نسبتها كه به مادرم می‏دهی راست است ، خداوند او را بيامرزد و از گناهش بگذرد . و اگر دروغ است ، از گناه تو بگذرد كه دروغ‏ و افترا بستی " ✅ مشاهده اين همه حلم ، از مردی كه قادر بود همه گونه موجبات آزار يك‏ مرد خارج از دين اسلام را فراهم آورد ، كافی بود كه انقلابی در روحيه مرد مسيحی ايجاد نمايد ، و او را به سوی اسلام بكشاند. مرد مسيحی بعدا مسلمان شد. 📚بحار الانوار، ج11، ص83 🆔 @hyatefatemi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ طبق تاریخ محمد (علیه السّلام) در کربلا حضور داشت. ایشان در پاسخ به سؤال فردی که از ایشان پرسید؛ آیا شما زمان (علیه السّلام) را درک کرده اید؟ فرمود : 📋《قُتِلَ جَدِّی الْحُسَینُ وَ لِی اَرْبَعُ سِنِینَ وَ اِنِّی لَاَذْكُرُ مَقْتَلَهُ وَ مَا نَالَنَا فِی ذَلِكَ الْوَقْتِ》 ♦️هنگامی كه جدّم (علیه السّلام) به شهادت رسید، من چهار ساله بودم و جریان شهادت آن حضرت و آنچه در آن روز بر ما گذشت همه را به یاد دارم.(۱) وقتی به سال ۶۱ هجری اسراء کربلا را وارد مجلس یزید کردند، یزید در طی سخنانی که (علیه السّلام) خطاب به یزید فرمود، عصبانی شد و در این هنگام یزید؛ 📋《فَشَاوَرَ يَزِيدُ جُلَسَاءَه فِي أَمرِه، فَأشَارَوا بِقَتلِهِ!》 ♦️در مورد (علیه السّلام) با مشاورین خود مشورت کرد، که همگی رای بر کشتن ایشان دادند! آنگاه (علیه السّلام) که خردسال بود، در جواب به يزيد فرمود : 📋《لَقَد أشَارَ عَلَيكَ هَؤُلاء بِخَلَافِ مَا أشَارَ جُلَسَاءُ فِرعَونَ عَلَيهِ، حَيثُ شَاوَرَهُم فِي مُوسَى وَ هَارُونَ، فَاِنَّهُم قَالُوا لَهُ : أَرْجِهْ وَ أخَاهُ، وَ قَد أشَارَ هَؤلاءِ عَلَيكَ بِقَتلِنَا، وَ لِهَذَا  سَبَبٌ》 ♦️اهل مجلس تو به تو اشاره‏ اى كردند كه بر خلاف اشاره اهل مجلس فرعون بود كه درباره امر موسى و هارون با آنها مشورت كرد، زيرا كه اهل مجلس فرعون به فرعون گفتند : موسى را با برادرش‏ نگاه دار! ولى اهل مجلس تو به قتل ما اشاره كردند، اين اشاره‏ اى كه اينها كردند داراى سببى است! یزید پرسید : به چه سبب؟ (علیه السّلام) فرمود : 📋《اِنَّ أَولئِكَ كَانُوا لِرِشْدَةٍ وَ هَؤلَاءِ لِغَيْرِ رِشْدَةٍ! وَ لَا يَقتُلُ الأَنبِياءَ وَ أَولَادَهُم إِِلّاَ أَولَادُ الأَدعِيَاءِ!》 ♦️اهل مجلس فرعون حلال زاده بودند ولى اهل مجلس تو حلال زاده نيستند، زيرا پيغمبران و فرزندان آنان را غير از فرزندان زنا كسى نخواهد كشت! آنگاه يزيد ساكت شد و دستور داد تا آنان را از مجلس خارج كردند.(۲) 📚منابع : ۱)تاریخ یعقوبى، ج‏۲، ص۳۲۰ ۲)اثبات الوصية مسعودی، ص۱۷۱ 🆔 @hyatefatemi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 علیه السلام از زبان خود حضرت 💠ِ ... وَاَنـَا اَشْهَدُ یا اِلهى بِحَقیقَةِ ایمانى، وَعَقْدِ عَزَماتِ یَقینى وَخالِصِ صَریحِ تَوْحیدى وَباطِنِ مَکْنُونِ ضَمیرى وَعَلائِقِ مَجارى نُورِ بَصَرى وَاَساریرِ صَفْحَةِ جَبینى وَخُرْقِ مَسارِبِ نَفْسى وَخَذاریفِ مارِنِ عِرْنینى وَمَسارِبِ سِماخِ سَمْعى وَما ضُمَّتْ وَاَطْبَقَتْ عَلَیْهِ شَفَتاىَ وَحَرَکاتِ لَفْظِ لِسانى وَمَغْرَزِ حَنَکِ فَمى وَفَکّى،وَمَنابِتِ اَضْراسى وَمَساغِ مَطْعَمى وَمَشْرَبى وَحِمالَةِ اُمِّ رَاءْسى وَبُلُوعِ فارِغِ حَبائِلِ عُنُقى وَمَا اشْتَمَلَ عَلیْهِ تامُورُ صَدْرى وَحمائِلِ حَبْلِ وَتینى وَنِیاطِ حِجابِ قَلْبى وَاءَفْلاذِ حَواشى کَبِدى وَما حَوَتْهُ شَراسیفُ اَضْلاعى وَحِقاقُ مَفاصِلى وَقَبضُ عَوامِلى وَاَطرافُِ اَنامِلى وَلَحْمى وَدَمى وَشَعْرى وَبَشَرى وَعَصَبى وَقَصَبى وَعِظامى وَمُخّى وَعُرُوقى وَجَمیعُِ جَوارِحى وَمَا انْتَسَجَ عَلى ذلِکَ اَیّامَ رِضاعى وَما اَقلَّتِ الاَْرْضُ مِنّى وَنَوْمى وَیَقَظَتى وَسُکُونى وَحَرَکاتِ رُکُوعى وَسُجُودى،اَنْ لَوْ حاوَلْتُ وَاجْتَهَدْتُ مَدَى الاَْعصارِ وَالاَْحْقابِ لَوْ عُمِّرْتُها اَنْ اءُؤَدِّىَ شُکْرَ واحِدَةٍ مِنْ اءَنْعُمِکَ مَا اسْتَطَعْتُ ذلِکَ... 💠 الهی من گواهی میدهم به حقیقت ایمانم و باور تصمیمات یقینم، و یکتاپرستى بى‏شائبه صریحم و درون پوشیده نهادم، و آویزه ‏هاى راه هاى نور چششم، و چینهاى صفحه پیشانى‏ام، و روزنه‏ هاى راههاى نفسم، و پرّه ‏هاى نرمه تیغه بینى‏ام، و حفره ‏هاى پرده شنوایى‏ام، و آنچه که ضمیمه‏ شده و بر ان بر هم نهاده دو لبم، و حرکتهاى سخن زبانم، و جاى فرو رفتگى سقف دهان و آرواره‏ام، و محل‏ روییدن دندان هایم و جاى گوارایى خوراک و آشامیدنى‏ام، و بار بر مغز سرم‏ و رسایى رگهایى طولانى گردنم، و آنچه را قفسه سینه ‏ام در برگرفته، و بندهاى‏ پى شاهرگم، و آویخته ‏هاى پرده دلم، و قطعات کناره ‏هاى کبدم، و آنچه را در برگرفته غضروف هاى‏ دنده ‏هایم، و جایگاه هاى مفاصلم، و پیوستگى پاهایم، و اطراف انگشتانم، و گوشتم، و خونم، و مویم، و پوستم، و عصبم، و نایم، و استخوانم، و مغزم، و رگ هایم و تمام اعضایم، و آنچه در ایام شیرخوارگى بر آنها بافته شد، و آنچه زمین از سنگینى من برداشته، و خوابم و بیدارى‏ام و سکونم، و حرکات رکوع و سجودم خلاصه با تمام این امور گواهى مى‏دهم بر اینکه اگر به حرکت مى‏آمدم و طول‏ روزگاران، و زمانهاى بس دراز مى‏کوشیدم، بر فرض که آن همه زمان را عمر مى‏کردم، که شکر یکى از نعمت هایت را بجا آورم نخواهم توانست... 📚 دعای 🆔 @hyatefatemi
📌 علیه السلام در منا 1⃣ ✅ ... علیه السلام فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانید که علی‌بن‌ابی‌طالب برادر صلی الله علیه و آله بود، هنگامی که بین اصحابش برادری پدید آورد، بین او و خودش برادری برقرار کرد و فرمود: تو برادر مؤمن منی و من برادر تو هستم در دنیا و آخرت؟! گفتند: آری به خدا. 🕌 آنگاه فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا می‌دانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله محل و منازل خود را خرید و ساختمان کرد، سپس در آنجا ده اتاق ساخت، نُه اتاق برای خودش و یک اتاق که در وسط واقع شده بود برای پدرم، سپس درهایی که به مسجد راه داشت جز درِ اتاق پدرم، همه را بست. پس در این باره عده‌ای به سخن آمدند و پیامبر فرمود: من از طرف خودم درِ منازل شما را نبستم و درِ منزل علیه السلام را باز نگذاشتم، بلکه خداوند مرا به بستن درهای منازل شما و گشودن درِ منزل علی فرمان داد، بعد پیامبر همه مردم بجز علی را از خوابیدن در مسجد نهی فرمود، در مسجد و منزل او و در منزل رسول خدا صلی الله علیه و آله جنابت رخ می‌داد از این رو در همانجا برای پیامبر و علی فرزندانی متولد شدند؟! گفتند: آری به خدا. ✅ فرمود: آیا می‌دانید که عمربن‌خطاب[یا ] علاقه داشت تا روزنه‌ای به‌اندازه چشمش از منزل خود به مسجد باز کند ولی پیامبر اجازه نداد، سپس سخن راند و فرمود: خداوند به من فرمان داده تا مسجدی پاک بسازم که جز من و برادرم و فرزندانش در آن سکونت نکنند؟! گفتند: آری به خدا.  ☀️فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله روز خم علی را به نصب کرد و فرمود: باید حاضران به غایبان برسانند؟ گفتند: آری به خدا. ⚔ فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانید رسول خدا صلی الله علیه و آله در جنگ به علی علیه السلام فرمود: تو نسبت به من مانند نسبت به موسایی و تو پس از من زمامدار هر مؤمنی؟ گفتند: آری به خدا. ✨و فرمود: شما را به خدا سوگند، آیا می‌دانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگامی که نصارای نجران را برای فراخواند جز علی و همسرش ()و دو فرزند او ( و ) را نیاورد. گفتند: آری به خدا. ☀️فرمود: شما را به خدا قسم می‌دهم، آیا می‌دانید پیامبر در روز پرچم را به دست علی‌ داد و فرمود: پرچم را به دست کسی می‌دهم که خدا و رسولش او را دوست دارند و او نیز خدا و رسولش را دوست دارد، آنکه پی‌درپی (بر دشمن) یورش می‌برد و فرار نمی‌کند و خداوند خیبر را به دست وی فتح کند؟ گفتند: آری به خدا. ⚠️فرمود: آیا می‌دانید که پیامبر او را برای ابلاغ آیات برائت فرستاد و فرمود: از سوی من کسی (پیام را) نمی‌رساند مگر خودم یا کسی که از من باشد؟ گفتند: آری به خدا. * این خطبه در سال ۵۹ هجری و در زمان حکومت ایراد شده است. حضرت در این خطبه، بیشتر به فضایلی از می پردازند که در ماه ذی الحجه واقع شده است. 📚 کتاب سلیم بن قیس، ص۲۰۶. 🆔 @hyatefatemi
📌حقیقت در اطاعت پذیدی است. ✅ عبدالله بن به مبتلا بود که آن برایش سخت‌تر از خود درد بود، زیرا معالج برای تسکین وی تجویز کرده بودند. 🔺وی برای حل این مشکل از به رفت و از محضر مولای خویش کسب تکلیف کرد. 🔶 (علیه السلام) فرمود: ننوش. عبدالله وقتی به کوفه برگشت، درد به سراغش آمد. بستگانش با اصرار و اندکی شراب به او نوشاندند. درد آرام شد. او از این حادثه تلخ و ناگوار خیلی شد. دوباره به مدینه منوره مسافرت کرد و موضوع را با امام در میان نهاد. ♦️امام (علیه السلام) فرمود: «ای عبدالله! از آن ننوش! است! این ناراحتی از است که بر تو مسلط شده است. اگر او از تو شود، تو را رها خواهد کرد و دیگر به سراغت نخواهد آمد.» 🔷 عبدالله به کوفه برگشت. درد شدید شد. بیش از همیشه او را آزار می‌داد. بستگانش وقتی ناراحتی او را دیدند، به او گفتند: «تو برای ، ناچاری مقدار کمی از شراب بنوشی!» عبدالله گفت: «به خدا قسم! هرگز یک قطره هم نخواهم نوشید. هرچند بمیرم.» ❇️ ناراحتی وی مدتی ادامه داشت، تا اینکه خداوند او را داد و تا زنده بود آن ناراحتی را احساس نکرد. این چنین بود که پیش‌بینی (علیه السلام) تحقق یافت. 📚کشی، الرجال، ج۱، ص۲۴۷_۲۴۸ 🆔 @hyatefatemi