eitaa logo
گــــاندۅ😎
340 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
41 فایل
گاندو‌صداےماست🗣 ما همان نسل جوانیم ڪہ ثابت کردیم در ره‍ عشـق جگـر دار تر از صد مردیـم...🙃🙌🏻 🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨ ادمین : @r_ganji_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از گاندو↯ⓖⓐⓝⓓⓞⓞ✊️
هدایت شده از گاندو↯ⓖⓐⓝⓓⓞⓞ✊️
🔰 📢 «تبیین معارف انقلاب اسلامی توسط در کانال نقشه راه» 🔹تبیین معارف انقلاب اسلامی 🔸تبیین نقشه راه رسیدن به تمدن اسلامی 🔹تبیین مکتب فکری امامین انقلاب 🔸تبیین وظایف خواص و عموم ---------------------------------------- ⬅️برای عضویت و همراهی در کانال نقشه راه از طریق لینک زیر وارد شوید. کانال نقشه راه در ایتا⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2639921228Cb157fd868b
هدایت شده از فن پیج گاندو
16.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دو شبه نخوابیدم ولی میزونم😌😎 کاش واسش تا ابد بیدار بمونم🥺💔 بنظر منم از هیکلش چیزی نگه بهتره😂😝 ادیت و پست از مجید نوروزی اف پی ۷۰🙃❤️ @gando12 @gando_fp
هدایت شده از گاندو↯ⓖⓐⓝⓓⓞⓞ✊️
سلام صبح زیباتون بخیر🌸😊
رمان: یکی از3⃣1⃣3⃣نفر در دست شویی رو باز کردم لباس هاسوخته دیدم . داوود: آقا محمد آقامحمد بیاین اینجا😳 آقامحمد : چی شده داوود؟🤨 داوود: محمد جان این لباس هارو در حال سوختن دیدم که خاموشش کردم تقریبا شبیه لباس ساعد هست . آقامحمد: اره ، از زیر قصر دررفتن.😠 . سعید بیا سعید : بله آقا محمد: سعید اینجا باش تا نیراهای کمکی بیان خونه رو پاک سازی کنن هر اتفاقی هم افتاد سریع به من گزارش کن . سعید : چشم آقا آقا محمد : داوود بریم داوود : باشه با آقا محمد سوار ماشین شدیم و برگشتیم اداره . همهمون خیلی خسته بودیم . زهرا ( خانم مرادی) ؛:؛ به یک ساعت نکشیده بود که ستاره مثل کسایی که دنبالشونن اومد بالا سرم ، ستاره: زهرا زهرااا !! بلند شو بدو .!!!! زهرا: باشه الان بلند میشم 😪😴🤤 ستاره: زهراااااااا!!!! 😱😱😱😡آقامحمد😱😡😡🤬 زهرا: چی شده هااا😱😱😱 آ..ق.ا ..محمد.😰 اتفاقی افتاده 🤯 ستاره : نه بابا 😒 آقامحمد مارو آماده باش اعلام کرده 😐 تو هم خیلی خوش خوابی ها 😒 زهرا: ستاره خدا نگم چی کار کنه 😒😠 زهر م آب شد😢 ستاره : حالا پاشو صورتت رو بشور آماده شو بیا پایین. زهرا : باشه. صورتم رو شستم و اومدم پایین آقامحمد که من رو دید گفت که به ستاره و آقا رسول و بقیه هم بگم که بیان بالا رفتم سمت میز ستاره زهرا : ستاره آقامحمد گفت که بریم اتاقش ستاره: باشه الان میام بقیه رو هم صدا کردم . همه رفتیم اتاق آقامحمد . آقا محمد: سلام .... بچه ها: سلامم آقامحمد: بشینید آقا محمد: همه که تا این لحظه از وضعیت پرونده اطلاع دارید و می دونید که محسن کلایی فرار کرده البته ما ردش رو زدیم ، و اما شارلوت فعلا هنوز از ساختمان بیرون نیومده واما نیرو های خانم از این به بعد باید آماده باش کامل باشن زهرا و ستاره: چشم همه اومدن پایین و نشستیم پای سیستم . چند روز گذشت و هنوز سخت مشغول پرونده بودیم ، همه دیگه مثل چی کار می کردیم و خشته بودیم . همه‌پشت میز بودیم که آقا محمد اومد پایرسیستم و از آقا رسول اطلاعات گرفت و بعد هم مارو صدا کرد بالا. آقامحمد: بچه ها خسته نباشید می دونم خیل خسته شدید فرداشب می تونید برید خونه یه سر بزنید . همه: چشم آقا . 💣⚔💣⚔💣⚔💣⚔💣⚔💣⚔💣 شارلوت؛:؛‌ محمد رو تقریبا شناسایی کرده بودیم و دو تا از همکاراش هم همینطور یه نفر دیگه رو فرستادم که مراقب خونه محمد باشه ، تصمیم گرفتم که برای به تله انداختن محمد خواهرش رو گروگان بگیریم . پارت سه⬆️
12.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به بازیگری ماند این چرخ مست که بازی برآید به هفتاد دست با آقای رهبانی 🔴 قسمت پایانی قسمت های قبلی گذاشته شده ‌┅┅┅❅❁@RRR138❁❅┅┅┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما خودمون هولش میدیم، تو هم...😶 یعنی چقد باحاله این آدم در عین منفور بودن به قول آقای دهکردی به همین باحالی مملکت رو بردن❗ ‌┅┅┅❅❁@RRR138❁❅┅┅┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برادر منو دوست داشته باش ✨ 🔴 فقط فوروارد 🔴 just forward ‌┅┅┅❅❁@RRR138❁❅┅┅┅
🔷آیه‌های‌‌عشق 🌱 ░الم یان للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الله ░ وقتش نشده دلمون♡ برا خدا بره ؟! ❤️ حدید ۱۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ضد حال نمی خورم 💪 🔴 فقط فوروارد 🔴 just forward ‌┅┅┅❅❁@RRR138❁❅┅┅┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهترین رفیق دنیا... 🔴 فقط فوروارد 🔴 just forward ‌┅┅┅❅❁@RRR138❁❅┅┅┅
دلتنگم و ... ‌┅┅┅❅❁@RRR138❁❅┅┅┅
آقای مجید نوروزی در کنار خانم الهام اخوان این دو در فیلم دوزیست ساخته سال ۱۳۹۷، همبازی بودن خانم الهام اخوان بازیگر سریال دودکش ۲ هستند که این شب ها از شبکه یک پخش می شود ‌┅┅┅❅❁@RRR138❁❅┅┅┅
👑 حضرت علی علیه السلام همچون پدری مهربان و دلسوز برای یتیمان: 👳‍♂ حبیب بن ابی ثابت گوید: مقداری عسل و انجیر از همدان و حُلوان به دست امیرمؤمنان علیه السلام رسید، حضرت به مأموران شناسایی خود دستور داد یتیمان را بیاورند. یتیمان را بر سر مشک های عسل آوردند. آنان سر مشک ها را می لیسیدند و حضرت آن را قدح قدح میان مردم تقسیم می کرد. برخی گفتند: ای امیرمؤمنان، چرا يتيمان این مشک ها را می لیسند ؟ حضرت فرمود: امام پدر یتیمان است و من اجازه دادم آنها را بلیسند تا مهر پدرانشان را در حق آنان رعایت کرده باشم♡ 📒 اصول کافی / کتاب الحجة / باب ۱۰۴ / حدیث شماره ۵ ========================== @Zandiq_IQ7 http://antizandiq.blog.ir‌
𝔹𝕖𝕙𝕚𝕟𝕕 𝕖𝕧𝕖𝕣𝕪 𝕤𝕥𝕣𝕠𝕟𝕘 𝕡𝕖𝕣𝕤𝕠𝕟 𝕚𝕤 𝕒 𝕤𝕥𝕠𝕣𝕪 𝕥𝕙𝕒𝕥 𝕘𝕒𝕧𝕖 𝕥𝕙𝕖𝕞 𝕟𝕠 𝕔𝕙𝕠𝕚𝕔𝕖 پشت هر آدم قوی یه داستانی وجود داره که بهشون انتخاب دیگه‌ای نداده♥️ . ━━━━⪻✿@RRR138✿⪼━━━━
روامن: یکی از3⃣1⃣3⃣نفر. زهرا؛:؛ نزدیکای غروب بود و داشتم آماده میشدم برم شب مرخصی تصمیم نداشتم برم خونه اول می خواستم برم بهشت زهرا بعد بیام خونه یا دوباره بر گردم سایت . تلفن زدم به آقا محمد زهرا: آقا محمدشما نمیاید مرخصی آقا محمد : نه زهرا جان شما برو .مستقیم میری خونه دیگه؟!؟ زهرا : باشه پس خودم میرم . نه اول میررم بهشت زهرا بعد. آقا محمد: باشه مواظب باش . زهرا: چشم محمد: خدا حافظ زهرا: یاعلی از اداره خارج شدم داشتم می رفتم سوار تاکسی شم ، خیابون خیلی خلوت بود یه ذره ترسیده بودم یهو یه ضربه ای پشت سرم حس کردم و دیگه هیچی نفهمیدم . آقامحمد ؛:؛ شب بود اومد خونه در رو که باز کردم عطیه رو دیدم با عزیز که دارن چایی می خورن تو حیاط من رو که دیدند خوشحال شدن . محمد: سلام👋 عطیه: سلام خسته نباشی عزیز : سلام قربونت برم محمد: 😊 عطیه: محمد پس زهرا کو ؟ محمد : مگه نیو مده؟!؟😳 عزیز : نه عطیه : فکر میکردیم با شما قراره بیاد! محمد: نه چیزه😓 غروب می خواست بده بهم گفت می رم بهشت زهرا بعد میام فکر کنم الان برسه 😕. عطیه : حالا بهش زنگ بزن محمد : باشه چند بار زنگ زدم به زهرا گوشی خاموش بود اومدم تو حیاط . عزیز: محمد جان چی شد ؟ زهرا خیلی دیر کرده! محمد: جواب نمیده میاد ایشا لا چیزی نیست😓 عطیه: محمد خب زنگ بزن به محل کارت شاید رفته اونجا . محمد : باشه زنگ زدم به داوود محمد : الوو! سلام داوود خوبی ؟ داوود: الو سلام آقا ممنون محمد: اداره ای؟؟؟ داوود: بله آقا . مشکلی پیش اومده؟ محمد: نه. ببین خانم عبداللهی هست؟؟ داوود : یه لحظه آقا گوشی. محمد: .... داوود : نه محمد جان خانم عبداللهی اینجا نیستند. محمد : دستت درد نکنه. خسته نباشی . داوود : خواهش می کنم آقا محمد : خداحافظ داوود: خدا نگهدار... اومدم پیش عزیز و عطیه عطیه: چی شد آقا محمد؟؟ محمد : محل کار هم نبود.🤔 عزیز: ساعت ۱۱ تاحالا زهرا تا این وقت شب بیرون نبوده ، حداقل خبر میداد.! عطیه: محمد جان برو بهشت زهرا بخش شهیدان یا ... شاید اونجا باشه 😕 محمد: باشه می رم عزیز: زود بیا یا محمد : به روی چشم لباس پوشیدم و رفتم سوار ماشین شدم بازم تماس می گرفتم بوق می خورد یا خاموش بود . رسیدم بهشت زهرا همه جارو گشتم نبود ساعت ۱۲ شب بود . رفتم اداره . رسول و بچه ها: سلام آقا!! مگه شما نرفته بودید خونه؟! محمد : سلام . سلام. چرا رسول بیا پاسیسم بدو بدو. رسول :😳چشم آقا . اتفاقی افتاده ؟ محمد: بزن ساعت ۶:۳۵ خیابون پشتی ساختمان . رسول :چشم 😨 محمد: ببین خانم عبداللهی خارج میشه کجا می ره دنبالش کن. همه باتعجب: 😳😳😳 داوود : آقا نگران شدیم چیزی هست؟؟ رسول :به فرمائید آقا محمد: دنبالش کن رسول : آقا دارن می رن بهشت زهرا محمد : .... رسول : آقا متاسفانه ما از اینجا دوربین نداریم دیگه . محمد:🤦🏻‍♂ رسول: آقا نمی خواهید بگید چی شده؟؟ محمد : خانم عبداللهی از ساعت ۶ونیم که رفتن و تا الان خونه نیومدن و تلفنشون هم خاموش هست . همه:😳 داوود: آقا شما با خانم عبداللهی... محمد : ببینید خانم عبداللهی خواهرم هست آما نمی خوام این موضوع رو به غیر از ما کس دیگه ای بدونه متوجه شدید.؟ رسول و داوود:😳چ .ش..م داوود :حالا آقا چی کار کنیم ؟ محمد : نمی دونم خودم هم گیج شدم . یهو تلفنم زنگ زد........ پارت چهار⬆️
شبتون شیک در پناه خدا😊🌸
یا علی🖐🏼🌺
خانم ستاره سادات قطبی با آقای جواد افشار ‌┅┅┅❅❁@RRR138❁❅┅┅┅