ھواشناسی اعلام کرد :
هوای مـہـدے فـاطـمـہ را داشته باشید
خیلی تنهاست💔
سلامتیش ⁵ صلوات ✋🏻🌱
خجالت نکش عزیز کپی کردنش عشق میخواد
أز ڹگــــــاه ښربـــــازاڹ ڱمــــــناݦـــــ
بټرسیــــــــــد✌️
#فـــــاطـــمـه_زهـــــــــــــــرا
@RRR138
عیدتـــون مبارکــــــــ💝
ســـــربــــاز واقعــے میدونے یعنے چے؟!
#فـــــاطـــمـه_زهـــــــــــــــرا
@RRR138
عیدتـــون مبارکـــ💝
✨✨✨✨✨✨✨
✨✨✨✨✨✨
✨✨✨✨✨
✨✨✨✨
✨✨✨
✨✨
✨
#رمان_امنیتی_گمنام
#قسمت_44
_نیکلاس جزو اعضای ارشد داعشه....از طرف انگلیس...تونستم چند تا از پیام هایی که در مورد عملیاتشون فرستاده رو با هک به دست بیارم...از شهر های زیارتی...مثل حرم امام رضا...حضرت معصومه و امامزاده های معروف کشور عکس فرستاده...
_قطعا امامزادها رو هدف قرار نمی دن...حالا باید بفهمیم کدوم یکی از این شهر های زیارتی هدفشونه.. تو چی فکر می کنی استاد؟
_به نظر من شهر قمه... اولا شهر قم از نظر فرهنگی و مذهبی جزو شهر های پیشرو هست... با نا امن کردن اونجا می تونن فضای کشور رو متشنج کنن...سوژه خوبی هم برای بی بی سی و رسانه های خارجیه... اقلیت، مسیحی و زرتشت هستن...هدف خیلی هوشمندانه ایه...
_کارت عالی بود رسول...یادم بنداز یه تشویقی برات رد کنم..
_ایووووول...
_به کارت برس....نمی دونم این ابراز احساساتت کی متعادل میشه.
بعد چند دقیقه یه خبر توپ رسید دستم...
با عجله به سمت اتاق اقا محمد رفتم.
_اقا یافتمممممممم....
_رسوووووول...انگار عادت کردی اینجوری بیای تو نه؟
_یه کشف دیگه.
_چی شده؟
_نیکلاس چند نفر رو فرستاده قم...
_پس یعنی...
_عملیاتشون به احتمال زیاد تو این شهره...
_با این حساب تا چند روز دیگه فکرشون رو عملی می کنن...هماهنگ کن....باید بریم قم...همین امروز...به بچه ها خبر بده.
_ فقط شما هم میاید؟
_یعنی چی رسول؟...نکنه انتظار داری شمارو بفرستم خودم بمونم اینجا؟
_اخه نیکلاس منتظر انتقامه...اگه بفهمه شما هم قراره برید برای حذفتون هر کاری می کنه...
_قبول دارم خطرش زیاده...ولی چاره ای نیست...هیچ کس به اندازه گروه ما با کارهاشون آشنایی نداره...امشب باید اونجا باشیم.
_چشم... تا یه ساعت دیگه همه چی رو اماده می کنم.
محمد:
به عطیه زنگ زدم و خبر دادم که تا چند روز نیستم.
بعد چند ماه راه افتادم به سمت مزار شهدا...
چند شاخه گل خریدم...
مریم عاشق گل نرگس بود...
به سنگ مزار شهدا نگاه می کردم و غبطه می خوردم...
چه غریبانه به شهادت رسیدند..
سر مزار مریم نشستم...
دستی به سنگ قبرش کشیدم...
_بی وفا منو جا گذاشتی...حواست هست؟مگه قرار نبود تا اخرش با هم باشیم؟ چه زود یادت رفت....واسم دعا کن...نکنه منو به حال خودم بزاری...
قبل از اینکه اشک صورتم را خیس کند بلند شدم.
فاتحه ای خواندم و به سمت فرودگاه راه افتادم.
بعد از رسیدن به رسول زنگ زدم.
_رسول کجایین پس؟
_اقا پشت سرتون.
_اها دیدمت... سریعتر بیاید... الان می رسه ها...
لینک ناشناس:
https://harfeto.timefriend.net/16343666761924
اینا هروقت میرن گلزار شهدا ی اتفاقی براشون میوفته😐معلوم نیس چی میگن به شهدا😐😂اون از رسول این یکیو خدا رحم کنه🤲🏻😂
_________
دقت نکرده بودم
راس می گی ها😂😂
از فاتح یک به تمامی واحد ها اعلام خطر برای آقا محمد میکنم
____________
فک نکنم فاتح جان😂
در کل نفهمید رمانت چند تا پارت داره؟
__________
حدودا ده پارت دیگه تموم میشه
بعد فصل 2 رو می ذارم
فاتح یک هستم چرا یه چیز های حس میشه مرکز جان تمامی واحد ها حواس ها جمع آمادگی برای هر اتفاقی
_______
هر اتفاقی😂
اماده باشید