🍃🍃🍃🍃🍃 پرواز 🍃🍃🍃🍃
#پارت_دوازدهم
#گاندو
محمد:و اما تو داود علاوه بر اینکه باید مراقب حرکاتش باشی باید سعی کنی شناسایی نشی میفهمی که چی میگم نشه هکاته ماموریت چند سال پیش رسول هاا
داود: 😅بله آقا چشم
محمد :خب ببینید یک دور دیگه نقشه رو مرور میکنیم خانم مرادی توی غذای لیام یک ردیاب قرار میده و داود هم باید مراقب لیام باشه تا دست از پا خطا نکنه و بعدش هم امیر و آیهان میان فرودگاه آیهان میره دنبال لیام و امیر هم بلیط هاتون رو ردیف میکنه بعدش هم با اولین پرواز میآید تهران
زهرا: اگر لو بریم چی قربان
محمد :خب اونوقت باید در برید هر دو تون خیییلی سریع و وقتی در رفتید کاوه قاچاقی میفرسته تهران شما هارو
داود :پس به نفع مونه لو نریم 😅
محمد :اونکه صد البته
خب بچه ها پاشید برید خونه و فردا عصری بیایید سایت حتما پاس پورت و مدارک تون رو بیارید داااا نگید نگفتید
داود و خانم مرادی:چشم آقا
.........فردا عصر ....
همه چی آماده بود برای رفتن به ماموریت از خوانوادم هم خداحافظی کرده بودم
وارد سایت شدم و رفتم پشت میزم نشستم تا خورده کاراییم که مونده بود رو انجام بدم که یک خانم جوان محجبه به همراه آقا محمد اومدن بالا سرم
خانم مرادی : سلام آقا بفرمایید بامن امری داشتید
محمد : سلام خانم مرادی شما یادتون رفته که باید نقش ی میهمان دار باشیدااا
ایشون خانم اسماعیلی هستند یکی از میهمان داران سپاه اومدن تا آموزش های لازم رو بهتون بدن
خانم مرادی :خوشبختم من زهرا هستم زهرا مرادی
خانم اسماعیلی :منم سمیه هستم
ببخشید آقا محمد ما باید کجا تمرین کنیم
محمد : تو نماز خونه بفرمایید خانم مرادی راهنمایی تون میکنن
ما داشتیم حرف میزدیم که داود اومد
داود :آقا آقا (چون دویده بود نفس نفس زنان حرف میزد )پرواز افتاده برای امشب
محمد ع خب بس ما دو ساعت بیشتر وقت نداریم باشه برید آماده شید
خانم اسماعیلی شما هم تو فرود گاه آموزش هارو بدید
ای
سماعیلی :چشم
وارد فرودگاه شدیم من رفتم پیش مهمان دار ها
آقا داود و آقا محمد داشتند دنبال لیام میگشتند عجیب حجره یی یه این لیام اندفعه معلوم نبود با چه گریمی اومده بود 😑
اطلاعات فرودگاه: دنگ دنگ دنگ مسافرین محترم پرواز ایران ترکیه به شماره ۳۰۲ لطفاً هرچه سریعتر به گیت شماره دو مراجعه فرمایید دنگ دنگ دنگ
@RRR138