eitaa logo
گــــاندۅ😎
327 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
41 فایل
گاندو‌صداےماست🗣 ما همان نسل جوانیم ڪہ ثابت کردیم در ره‍ عشـق جگـر دار تر از صد مردیـم...🙃🙌🏻 🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨ ادمین : @r_ganji_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🍃🍃 پرواز 🍃🍃🍃🍃🍃 قیافه مغرورانه ای گرفت و گفت: اولین نظریه ارسطو رو 🤓 داوود:ی جوری گفتی گفتم چی کشف کرده مسخره ، بیچاره زنت 🙄 رسول:بی ذوق 😒 ....... کاری با سیستم نداشتم ی جورایی اصلا کاری نداشتم از پای سیستم پاشدم شنیده بودم فردا می‌خواستند ی امتحان تئوری از انترم ها بگیرند . منم اولین گام خود شیرینی رو درست برداشته بودم برای همین خانم ناصر جون زحمت کشیده بود سوال هارو بهم داده بود 😌 از روی برگه سوال ها دو تا پرینت گرفتم و رفتم سر میز آقا فرشید و آقا سعید برگه هارو دادم دستشون و گفتم :چند سال جون کندیم رفتیم درس خوندیم مامور امنیتی شیم الان باید درس بخونیم دکتر شیم بفرمایید این سوال های امتحان فردا فرشید و سعید :😳😳مگه امتحان هم باید بدیم ؟ای خدا اصلا من استعفا میدن 😭😭 زهرا:میل خودتون با ایجازه رفتم نماز خونه کتاب های رو در اوردم و یکی یکی جواب هارو جلوی هر سوال نوشتم میدونستم آقا سعید و آقا فرشید سرشون خیلی شلوغه برای همین جواب هارو به اون ها هم دادم یا هر خط درس تجربی خوندن خدارو شکر کردم که انگلیسی بلدم آخه خیلی تلفظش شون سخت بود اهل تقلب نبودم اما چاره تی هم نداشتم گفتم می‌شینم تا اونجایی که تونستم میخونم اگر هم اوردم تقلب میکنم سرگرم محاسبه و درس بودم که صدای اذان رو شنیدم رفتم که نمازم رو بخونم خداییش خیلی چسبید بعدش هم رفتم ی دید زدم تو سالن که ببینم کی بیکاره ازم درس بپرسه همه سخت سرشون تو کامپیوتر بود برای همین رفتم سمت اتاق آقا محمد یادش بخیر من و میترا تا دبیرستان با هم بودیم ولی میترا رفت هنر خوند جالب اینجاس که در تمام اون سال ها توی کلاس هم نیز بودیم . هروقت هم امتحان داشتیم یا عزیز و یا داداش محمد ازمون درس می‌پرسید شاید با خودتون فکر کنید که این مگه مادر پدر نداشته که همش خونه میترا اینا بوده در جواب باید بگم که چون تک فرزند بودم حوصله ام خیلی سر می‌رفت برای همین زیاد میرفتم خونه میترا اینا در زدم و وارد اتاق داداش شدم داشت نماز می‌خوند روی صندلی نشستم و صبر کردم نمازش تموم شه داشت دعا می‌کرد گفتم داداش اون لالو ها برای ماهم دعا کن بگو زهرا گفت همون همیشگی دعاش که تموم شد گفت:همون همیشگی یعنی چی…؟ گفتم:ی رمز بین من و خدا لبخندی زد و گفت انشاالله محمد:راستی برای چه کاری اومدی؟ زهرا:اومدم ازم درس بپرسی 😁 محمد:وا مگه از پزشکی چیزی بلدی که بخوای جواب بدی ؟ زهرا:خب نه ولی هم سوال هارو دارم هم جواب هارو حفظ کردمش دوتایی زدیم زیر خنده 🤣🤣 برگه رو ازم گرفت ویکی یکی ازم سوال هارو پرسید داشتن درس جواب میدادم که ......