بسم الله الرحمن الرحیم 😊 بینندگان عزیز سلام مشروح اخبار 😅 بشنوید از میلادی که تو زرد از آب در اومد در اتاق عمل رسول چه اتفاقی می افتد؟ محمدی که فنا شد😬💔 _________ جناب میلاد دیوانه گند زدی 😑 تو کمک نکنی بهتره 😑😂 اصلا کی به تو اجازه داد کمک کنی😑 اصلا کی ا تو کمک خواست 🤨 یعنی خاک تو سرت 😑 سنگ 😳 همینه دیگه دوستی خاله خرسس😑 آخه کدوم آدم عاقلی با سنگ به کسی کمک میکنه😑 خدااااا خب معلومه که غلط کردی😑 نه تنها غلط بلکه خاک تو سرت 😑 چشات نبند😐💔 چی میزنی جناب 🤦🏻‍♀ با سنگ زدی تو ملاج طرف ها میگی چشمات باز کن😳🤦🏻‍♀ وای تو مغزت اتصالی داره🦖 ها ویکتوریا زنگت زد😈 ها نوش جونت تو چشاش چیکار داری 😐 خواهشا تو دیگه کاری نکن😂 اصلا خودشون میان ____ آخی رسول خدا به همراهت😊❤️ دارو اوی رسول نگفتی چرا🤦🏻‍♀ ببنید من چقدر ا دست اینا باید حرص بخورممممممم😂🤦🏻‍♀ الهی 😄💔 اشکال نداره یه اتوبوس میگیرم میایم بیمارستان 😅💔 _____ گشنههههه گشنه😑🤣 فاتح همیشه گشنه🤣 یا بهتره بگم مسیح همیشه گشنه🤣 _______ میلاد رها 😑 میدونید چرا فامیلیش رهاست چون از بند عقل و شعور رها شده🤣 بشین بشین سرجات حالا واسه من ادبی حرف میزنه گمشو بابا😏😂 خب این پارت اول بریم یه وقت استراحت و بعد پارت دوم🚶🏻‍♀😂 https://harfeto.timefriend.net/16440745463153 #رویا •┈┈••✾❣✾••┈┈•     @RRR138  •┈┈••✾❣✾••┈┈• #گاندو

به به ماشاالله عالی

به به ولی واقا جدی من در واقعیت هم همیشه میخورم 😂خب گشنمه چیکار داری😂

📹 استوری | چه غم انگیز شبی بود شبِ رفتن تو💔 ☫ @sephbod_soleymani

#استوری_ستاره_سادات_قطبی #استوری_بازیگران #منتظر_المهدی کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫 @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷

• . حـࢪیمِ‌عِشـق‌ࢪا‌درگہ‌بسێ‌بالاٺࢪ‌از‌عقل‌اسٺ ڪسێ‌آن‌آسٺان‌بوسـد‌ڪہ‌جاݧ‌دࢪ‌آستین‌داࢪد♥• #شھید‌عباس‌دانشگࢪ✨ . • #شھیدآنہ🕊͜᷍♥ #استاد_رائفی_پور @Asjajjzjskzn

•• اۍ دادرسِ روز مَعاد اَدرکنۍ . 🌿'

#‏‎حاج_رضوان، معمایی که ۲۵ سال (آمریکا) برایش جوابی نداشت، مردی که ۲۵ سال یک شب را در یک جا نخوابید، مجاهدی که ۲۵ سال #گمنام ماند تا امروز خوشنام باشد و حتی اسمش هم کابوس دشمنان... ✍🏻طهورا گرامیداشت چهاردهمین سالروز شهادت حاج‌عماد مغنیه🌷 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo

⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️ ⚡️ #رمان_امنیتی_گمنام3 #پارت_15 محمد: چشمانم را باز کردم... ارام دست به سرم کشیدم خواستم از جایم بلند شوم که با صدای کسی در همان حال متوقف شدم _لطفا از جاتون بلند نشید آقا..پانسمان سرتونو هنوز کامل نبستم تنها یکبار بیخیال لجبازی بیخیال مخالفت در حالی که پرستار باند را به سرم می بست یاد رسول افتادم ساعتم را نگاه کردم 8 صبح را نشان می داد.. هم عطیه منتظرم بود، هم رسولی که راهی اتاق عمل بود انگار لجبازی جزوی از وجودم را در بر گرفته _ بی زحمت باندو از سرم باز کنید _بله؟ بی توجه به نگاهش که رویم سنگینی می کرد بلند شدم و سمت در رفتم.. _دست و سرت عفونت میکنه اقا.. تازه متوجه دستم شدم که به خاطر گیر کردن به در ماشین پاره شده بود. خونش خشک بود اهمیت ندادم با عجله سمت اتاق رسول رفتم. مقابلش ایستادم نبود عمل شروع شده بود سمت اتاق عمل دویدم پایم لنگ میزد رسیدم مقابل در اتاق عمل زنگ ایفون را زدم پرستار بیرون امد نگاهی به سر و وضعم انداخت.. _بله بفرمایید _اقای رسول خادم عملشون شروع شده؟ _شما؟ _همراه هستم...برادرش _ولی ایشون که گفته بودن همراهی ندارن لحظه ای دلم به اندازه هیزمی که در شعله های اتش بود سوخت. منی که قرار بود یک ساعت قبل عمل کنارش باشم حالا دیر رسیده بودم. انقدر دیر که حتی ممکن بود خنده اش را از دست بدهم _حالشون چطوره؟ _به شدت افت اکسیژن خون داره... باید بگم چون خود این عمل فشار خونو کاهش میده خیلی خطرناکه امیدتون به خدا باشه.. _ممنون رفت سمت اتاق پرستاران... روی صندلی انتظار نشستم و نگاهی به زخم عمیق دستم انداختم به معنای واقعی پاره شده بود باند سرم را باز کردم و دور دستم پیچیدم سرم را روی دستم گذاشتم با اینکه دوساعتی بیهوش بودم ولی خوابم می آمد با دستی که روی شانه ام نشست نگاهم را برگرداندم _داداش محمد؟ _عه...سلام مهتاب جان _کجایی اخه؟عطیه دل نگرون شده توام که جواب تلفنتو نمیدی هیران صورت ماهورا خانم بودم ارام از دستش گرفتم _داداشش با توام.. دستش را زیر چانه ام گذاشت و به سمت خودش برگرداند _سرت چیشدههه؟؟ _چیزی نیس مهتاب...اومدی سرم خورد به در ماشین با حالت مشکوک گفت _بعد اونموقع دستت چیشده؟ کبودی صورتت چی میگه؟ اصلا چرا اینقدر بی حالی؟ کل لباساتم که خاکیه _صحیح میفرمایید...خب میگی چه کنم..بگم دعوا کردم راضی میشی خواهر من؟ _اوووو...اهل دعوا نبودی که شدی _خواهر زاده های گلم کجان؟...دلم تنگ شده واسشون _خونه عزیز...سینا هم اونجاس خوب حرفو عوض میکنی ها _بلند شو بریم پیش عطیه با دستش سرتا پایم را نشان داد و گفت _با این وضع؟ _مگه چشه؟ با حالت تاسف سری تکان داد _هیچی داوود: حوصله ام سر رفته بود.. به کاناپه تکیه دادم و به دست و پایم استراحتی دادم از نگرانی حال رسول داشتم دیوانه میشدم نیم ساعتی میشد که اجازه تماس نداشتیم با صدای برخورد پایی با پله های ویلا از جایم بلند شدم _اقا سالار صادقی بیا بالا اتاق گریم _خداااا خودت رحم کن... در حالی که به سمتش می رفتم گفتم _سیاوش، جونِ دیوار درست گریم کنیا...من آبرو دارم... _تو دیگه داوود نیستی برادر من.. یه ادم پولدارِ آب زیر کاهی که باید شبیه اونا شی با خنده گفتم _دست شما درد نکنه آب زیر کاهم شدیم؟ از آستینم گرفت و با حالت کلافه هولم داد داخل اتاق _اوووووو...چه باحاله اینجا سیاوش _بشین رو صندلی میخوام ازت یه قناری در بیارم که قار قار کنه(😂) _پروژه عظیمی رو به دست گرفتی من به این راحتیا عوض نمیشم راستی یه چیز _جون اقا سالار؟ _الان بعد از درست کردن شناسنامه چطور میخوای عکسِ بعد گریمو بزاری؟ _به راحتی بعد گریم عکستو میگیرم میدم بچه های سایبری تو پاسپورتو کارت ملیو شناسنامه جا میزنن _حله لینک ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/16446941013055

با نام و یاد خدا خبر نصف شب گاهی😅 پارت ۱۴🤦🏻‍♀ مشروح اخبار🚶🏻‍♀ بازم میلاد رها 😑 دلمان خنک شد😈 اوخی کار دست خودت دادی متاسفانه 🤧 اخ جون مرد🤣 _____ بسم الله الرحمن الرحیم بینندگان عزیز سلام 😊❤️ به اخبار نصف شب گاهی خوش امدید😂 میلاد رها رها شد🤣🤣🤣 حاجی این دفعه جدی رها شد🤣🤣🤣 رها از مغزو اینا که بود از زندگی هم رها شد😑🤣🤣🤣 نوش جونش😑 حالا یه سوال اینجا پیش میاد آیا رد یاب محمد زده ؟🤨 چجوری زده اگر اون زده ماشالله سرعت عمل 😎🤣 _____________ فکر کنم خود محمد دیدی داداش😂💔 اوخ رسول خراب کاری کردی روان گرادن 🤧💔 خدایا چیکار کنم از دست توو😑 به به خر بیار باقالی بار کن🤦🏻‍♀ بیهوش شد ختم به خیر بشه صلوات😑🚶🏻‍♀ ______ بله آقای دکتر خدا کنه بلایی سرش بیاد جد آبادت میارم جلو چشمات🤣🔪 ______ جسد😈 جسد کی اگه گفتین 🤣 اها میلاد رهاااا🤣 اوخ اوخ چه وحشی بوده ویکتوریا 😬🤦🏻‍♀ بله بله دوستان و همراهان گرامی این قسمت یه نمه پیچیدس دستگاه ارور داد🤣 جالب شد اقاا جالب😑😂 به به پس هیفا بی‌شعور زندس😑🔪 خب بریم واسه پارت بعدی که از خبر عقبم🤣🤦🏻‍♀🏃🏻‍♀ https://harfeto.timefriend.net/16440745463153 #رویا •┈┈••✾❣✾••┈┈•     @RRR138  •┈┈••✾❣✾••┈┈• #گاندو

سـلامـ سـلامـ 🙃 یـکــ روز جـدیـد بـرایـتــ خـلـقــ شـدهــ😌 کـهــ در آنــ مـیــ تـوانـیــ آنــ چـهــ دیـروز انـجـامـ نـدادیـ را انـجـامـ دهـیـ😇 و فـرصـتــ خـلـقـ فـرداهـایــ بـهـتـر را داریـ😍 چـیـزهـایــ خـوبــ ایـنــ دنـیـا بـیــ پـایـانـ اســتــ🙂 هـمـهــ کـاریــ کـهــ بـایـد انـجـامــ دهـیـ ایـنــ اسـتــ کـهــ بـهــ خـودتــ جـراتــ کـشـفــ کـردنــ آنــ هـا را بـدهـیــ 😉 رفیق روزتــ را بـا یـک لـبـخـنـد شـروعــ کـنــ😘 صـبـحـ تـونــ بـخـیـر🤗 #فاتحـ #مسیح

خب حرفی سخنی انتقادی سوالی هست جواب گو هستم😉 https://harfeto.timefriend.net/16447233208374 #مسیح #فاتحـ

لینک کانال پشت صحنه برای من سنجاق نیست داخل کانال اصلی بزار ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عزیزم لینک کانال پشت صحنه در کانال هست اگه دقت کنید ولی چشم اینم لینک👇🏻 @nashenas_chanel_ghando

گاهی دلت میخواد همه جیز را ول کنی و سر از کربلا در بیاوری و ت باشی و اویی که همه جوره هوایت را داشت..🚶‍♂(:💔 #بیو

شهادت را همه دوست دارند اما زحمت کشیدن برای شهادت را چه؟ #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری #مدافع_حرم❤️ •┈┈••✾❣✾••┈┈•     @RRR138  •┈┈••✾❣✾••┈┈

‹✨🌥› • • عزیزےمیگفت: هروقت‌احساس‌ڪردید از‌امام‌زمان(عج)دورشدیدو دلتون‌واسہ‌آقاتنگ‌نیست...✨ این‌دعاےڪوچڪ‌رو‌بخونید بخصوص‌توےقنوت‌هاتون لَـیِّـن‌ْقَلبےلِوَلےِّأمرِڪ.. یعنے‌=خداجون دلمو‌واسہ‌امامم‌نرم‌ڪن..‌‌‌🌥 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌• ✨ • •┈┈••✾❣✾••┈┈•     @RRR138  •┈┈••✾❣✾••┈┈

•🌻• #ڪلام بزرگـان🌿📚 میگفت هر وقت میخواے دعا ڪنے قبل از اینڪه دعا ڪنے بگو خدایا من از همه ڪسایے ڪه غیبت مـن رو ڪردن و من رو ناراحت ڪردن گذشتم تو هم از من #بگذر♥️(: #[[آیت الله مجتهدے تهرانے🌿]] •🌻• •┈┈••✾❣✾••┈┈•     @RRR138  •┈┈••✾❣✾••┈┈

رمزشهادت‌این‌است‌ڪه‌با‌نفست‌بجنگی🖐🏻😎 #مدافع_حرم❤️ •┈┈••✾❣✾••┈┈•     @RRR138  •┈┈••✾❣✾••┈┈

https://eitaa.com/joinchat/2364801180Cdbdb0fdba8 لینک گروه چت

خدایااا.!!😍❤️ هیچی فقط شکرت .! 💕🤩 🌻✨🌻 🌻✨🌻 #خداهست😍

😐💖میخوان درختا حامی حزب تبر باشن ! #امام_خمینی #فرمانده @Hlifmaghar313