❇️ مجموعه روایت «سطل آب» روایت‌هایی کوتاه از نقش مردم در قضیه فلسطین 🚩 روایت اول/ سعید قاسمی و ابوالفضل مظفریان بیش از یک هفته بود می‌آمدند دمام می‌زدند. آنها می‌توانستند جای دیگری و مشغول کار دیگری باشند اما ترجیح داده بودند برای غزه و برای کودکانِ مظلوم فلسطینی کاری کنند. ابوالفضلِ ۱۳ ساله و سعیدِ ۱۴ ساله، سطل آب شان را اینگونه می‌ریختند... امام خمینی (ره): اگر مسلمین مجتمع بودند، هر کدام یک سطل آب به اسرائیل می‌ریختند او را سیل می‌برد. #سطل_آب #روایت_سطل_آب 🔺منتظر روایت‌های بعدی باشید... لینک ویدئو باکیفیت: https://www.aparat.com/v/ntD1A ➖ 🇮🇷تحلیل سیاسی و جنگ نرم ✍@tahlile_siasi ✍@tahlile_siasi

🔴آنها بی‌غیرتی را اجبار می‌کردند 🔻نامه ستوان‌یکم فضلی به مادرش غلامرضا فضلی یکی از نیروهای ارتش رضاشاهی که درلرستان مامور به خدمت بود. وی در زمستان ۱۳۱۴ نامه‌ای به خانواده خود در تهران می‌نویسند. در بخش انتهایی نامه این افسر خوش غیرت که تاب کشف حجاب نوامیسش را نداشته آمده است"راجع‌به بی‌حجابی اگر امر خیلی سخت شد علاقه‌مند می‌باشم قدری تریاک شما و خواهرهای عزیزم میل نمایید که دیگر این قسمت را نبینم.(۱)البته پس از مطالعه این کاغذ را فورا آتش بزنید". نکته‌ای که درباره این نامه باید گفت، تفحص نامه‌های خصوصی کادر ارتش بود که همین صحبت درباره حجاب مشکلات زیادی برای این افسر ایجاد می‌کند تا جاییکه خود رضاشاه بعد از اطلاع دستور پیگیری تنبه این جوان را می‌دهد(۲). 🔻اما چرا فضلی راضی به مرگ ناموس بود اما راضی به کشف حجاب نبود‌؟ شاید فهم احساسات مردانه که وظیفه فطری صیانت و پاسداری ازناموس خدا و جلوه جمال را بر دوش دارد برای فمینیستی که به دنبال پیاده کردن الگوی زن مستقل هست قابل درک نباشد. برای آنها زن یک انسان برابر با مرد است و مرد هم موظف به رعایت حقوق انسانی شبیه به خودش است. اینجا دیگر زن خیر کثیر و کوثر و مرد قیوم نیست. اما برای افسر فضلی این پرده‌دری، ذلتی مردانه درقبال فطرت الهی‌اش بود که نتوانسته بود ناموس خدا را در برابر اجانب صیانت کند و برایش ازمرگ‌ سختر بود. منبع : ۱_داستان حجاب در ایران پیش از انقلاب، رسول جعفریان، مرکزاسنادملی، ص۷۰ ۲_ایسنا ۳_کافه تاریخ ✍عالیه سادات

🎥جنایت‌های انگلیس در غزه در ۱۰۶ سال گذشته