دوستان درباره قیام #دادشاه علیه رژیم پلهوی در بلوچستان حتماً مطالعه کنید. در اینترنت سرچ کنید مطالب خیلی خوبی برای استفاده موجود است. استان به استان، قوم به قوم، منطقه به منطقه و گوشه و کنار این مملکت برای آزادی و عدالت خون داده اند. علیه استبداد و استعمار ایستاده اند.
حیف است که این حماسه ها گفته نشود و ماها اطلاعی از تاریخ و سرگذشت خود نداشته باشیم. ملتی که تاریخ نداند مجبور به تکرار تاریخ است!
داستان یکی دیگر از اقوام منطقه کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان را نوشتم مطالعه بفرمائید: با عنوان #قیام_ایل_بهمئی علیه رضاخان پهلوی مشهور به قیام 1316 شش تیره علاءالدینی به همراهی خداکرم خان بهمئی معروف به #خان_طلا
در مورد همه اقوام و مناطق از این داستان ها سلحشورانه وجود دارد. همه ما مسئولیم بعنوان #جهاد_تبیین این گذشته ها را بگوئیم و تکرار کنیم. باشد برای رضای حضرت حق تعالی...
🔴 بازخوانی قیام ایل علاءالدینی بهمئی به رهبری سردار خداکرم خان بهمئی(خان طلا)
🔻20 بهمن ماه سالروز شهادت خداکرمخان و گرامیداشت قیام ۱۳۱۶ علاءالدینی بهمئی
🔹تا قبل از حکومت رضاخان، عشایر ایران در ایام معینی از سال، از سردسیر (ییلاق) به گرمسیر(قشلاق) و بالعکس، مهاجرت می کردند. هدف از کوچ دامداری و کشاورزی بود. تا این زمان منبع اصلی تشکیل حکومت ها، عشایر و ایلات بوده اند. همه حکومت ها ریشه ایلی داشته اند. همه عشایر و ایلات هم مسلح بوده و از خود و منطقه خود محفاظت می کردند. ضمن پایبندی به تمامیت ارضی کشورمان ایران، اما اختیاراتی هم داشتند.
🔸رضاخان وقتی روی کار آمد سیاست یکجانشینی(تخته قاپو) را به ضرب و زور به اجرا درآورد. هدف اصلی هم نظارت مستمر بر ایلات و عشایر بود تا احیاناً علیه او قیام نکنند. چون در کوچ کردن ها، آن هم در کوهستان ها و مناطق صعب العبور امکان نظارت و مهارکردن قدرت عشایر برای حکومت مرکزی وجود نداشت. او ایلات و عشایر را نیروهای گریز از مرکز می دانست.
🔹شاه به توصیه انگلیس، به همه اقوام و ایلاتی که مطیع او نبودند حمله و آنان را سرکوب می کرد. بعد از سرکوب اکثر اقوام و ایلات از ترک های قشقایی گرفته تا بختیاری ها، کردها، عرب ها و سایر اقوام عزیز و شریف ایران و در حالی که خیالش از همگان راحت شد این بار ایل بهمئی واقع در استان ششم(استان های خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد) را بعنوان آخرین ایل بزرگ و مؤثر منطقه نشانه رفت.
🔸بزرگ ایل بهمئی و خان محبوب، خداکرم خان بهمئی مشهور به خان طلا بود. شاه دستور داده بود که ایل بهمئی، ضمن اسکان دائم، باید جلوی ورود انگلیسی ها به منطقه را برای کشف و استخراج نفت نگیرند. شش تیره علاءالدینی به رهبری خداکرم خان از این دستورات سرباز می زدند. سرانجام هنگ نظامی بهبهان اقدام به دستگیری خان طلا می کند.
🔹بعد از زندانی کردن خان طلا در بهبهان وی به مردم خود پیام می دهد که او را از زندان نجات دهند. سلحشوران علاءالدینی با کَندنِ تونل کوچکی زیر زندان، شبانه خان را از زندان خلاص کردند و اینگونه قیام رسماً آغاز شد. سران شش تیره علاء الدینی در کنار خان طلا و برخی دیگر از طوایف بهمئی(مُمهدمیسایی، عالی محمدی و غیره)، قرآنی را امضا کردند که در کنار هم با شاه می جنگند.
🔻شعار آنان این بود: "پهلوی بی دینه، باش اِکنُم جنگ/لشکری نابود کردم افسر و سرهنگ".
🔹طی یکی دو سال مبارزه(از 1314 تا 1316) مبارزین بهمئی توانستند پیروزهایی را بدست بیاورند. از کشتن سرهنگ ثقفی به عنوان رئیس هنگ بهبهان تا 300، 400 سرهنگ و افسر و سرباز و اشغال توپخانه و بدست آوردن ادوات جنگی و ... . رژیم که از چندین استان مجاور نیروهای نظامی خود را به منطقه و برای سرکوب قلعه علاء (واقع در منطقه صیدون باغملک) گسیل می کرد و چندین بار حمله هوایی به مناطق بهمئی داشت اما نتوانست کاری از پیش ببرد. در این حین به آزار و اذیت مردم عادی پرداخت. زن و بچه مردم را شکنجه می داد و راه های ارسال آذوقه به مناطق بهمئی نشین را قطع کرد.
🔸این بار رژیم سفاک پهلوی، عمروعاص گونه برای شکستن مقاومت خان طلا و سران ایل، قرآن هایی را امضاء و امان نامه هایی را بهمراه آن بدست خان طلا رساند و متعهد شدند که اگر خان سلاحش را زمین بگذارد و جنگ به پایان خواهد رسید و آن سیاست های سابق لغو خواهد شد و دست از آزار و اذیت مردم خواهند کشید. ناگفته نماند نقش برخی خائنین و منافقین در اجرای این نقشه نیز فراموش نشدنی است.
🔹بدنبال خلع سلاح خان، نیروهای نظامی در حین انتقال خان به رامهرمز برای امضای عهدنامه، او را از پشت سر مورد هدف قرار داده و به شهادت می رسانند. سپس قریب 70 تن از سران ایل بهمئی و علاءالدینی را در مناطق مختلف –خاصه ممبی- در دادگاه نظامی صحرائی، محاکمه کرده و اعدام می کنند و خیلی از مردم علاءالدین را به استان های دیگر و کشورهای خارجی(مثل آلمان) تبعید می کنند. 3، 4 تن از بزرگان ایل به لید