🚩 #سنگر_خاطره
زنی آمده بود که پسر سومش را راهی جبهه کند. خبرنگار گفت ناراحت نیستید زن گفت خیلی ناراحتم. خبرنگار گفت: شما که دو تا از پسرهایتان شهید شدهاند چرا رضایت دادید سومی هم برود؟! زن گفت: ناراحتم چون پسر دیگری ندارم که به جبهه بفرستم. " خبرنگار منقلب شد. آن زن، مادر ۳ شهید خالقی پور و آن خبرنگار شهید آوینی بود.
#شهید_سیدمرتضی_آوینی
#مادر_شهیدان_خالقی_پور
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🇮🇷
🚩 #سنگر_خاطره
همیشه بر خلاف همه کار می کرد. وقتی بقیه به فکر راحتی خودشان بودند حاجی یک جور دنبال مبارزه با نفسش بود. دلم برایش تنگ شده بود. یک روز بعدازظهر که همه از گرما، یک سنگر برای خودشان جور کرده بودند، رفتم قرارگاه. کنار منبع آب نشسته بود و ظرف های ناهار بچه ها را می شست، یکی یکی!
📚یادگاران ۹ احمد متوسلیان ص۵۴
#حاج_احمد_متوسلیان
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🇮🇷
🚩 #سنگر_خاطره
سال قبل من قصد داشتم به خانه خدا مشرف شوم. به شهید عباس بابایی گفتم: «دایی جان، شما با آقای... دوست هستی، کاری کن که من بتوانم زن دایی ات را هم در این سفر با خود ببرم.» با خنده گفت: «دایی جان! اگر خانم شما بدون نوبت به مکه برود، اولاً اشکال دارد، ثانیاً اینکار حق یک نفر دیگر را پایمال می کند و این موضوع خلاف شرع است.
#سرلشکر_خلبان_شهید_عباس_بابایی
#مزارشهید_گلزار_شهدای_قزوین
💠 @sajdeh63