خدایــا...
آنکه را براى رسيدن به تو
به زحمت افتاده است، دل شكسته برنگردان...
#برسد_به_دست_خدا
🚩 #حدیث
امام علی علیه السلام:
خيانتكار كسى است كه خودش را رها كرده به معايب ديگران بپردازد و امروزش بدتر از ديروزش باشد.📚 غررالحكم حدیث ۲۰۱۳
🌹🇮🇷
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_وعجل_فرجهم
🚩 #وصیت_شهید
روی سنگ قبرم بنویسید
اینجا مدفن کسی است که می خواست
اسرائیل را نابود کند.
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#پدر_موشکی_ایران #وصیت
🌹🇮🇷
🚩 #سنگر_خاطره
هر چه سر سفره می آورند، همان را می خورد که نمی خواست کسی را به خاطر دوست داشتنی هایش به زحمت بیندازد. حتی مادرش هم هرگز نفهمید که عبدالمجیدش چه غذایی دوست داشت.📚 ماهنامه امتداد شماره ۸ صفحه ۳۵
#شهید_عبدالمجید_امیدی
🌹🇮🇷
🚩 #سنگر_خاطره
برا تهیه مهمات عملیات باید حاج احمد رو می دیدم رفتیم اتاقش اما حاجی آنجا نبود. یکی از بچه ها گفت: " فکر کنم بدونم کجاست " ما رو برد سمت دستشویی ها و دیدم حاج احـــمد اونجاست داشت در نهایت تواضـــع دست شویی هارو تمیز میکرد خواستیم سطل آب رو ازش بگیریم که نگذاشت و گفتد: " فرمـــانده زمان جنگ برادر بزرگـــتره و در بقیه مواقع کوچــــکتر از همه... "
#حاج_احمد_متوسلیان
🇮🇷🌹
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_وعجل_فرجهم
🚩 #سنگر_خاطره
محمـدرضــا هم مداح بود هم فرمانده سفـارش ڪرده بود روی سنگ مزارش بنویسند یا زهرا سلام الله علیها. آنقــدر رابطـه اش با حضرت زهرا قوی بود که مثل بیبی شهیــد شد وقتی خمپـاره خورد به سنگرش ترڪش خــورده بـود... به پهلوی چپ و بازوی راستش...
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#مزارشهید_گلزار_شهدای_اصفهان
🌹🇮🇷
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_وعجل_فرجهم
🚩 #سنگر_خاطره
در عملیات بیتالمقدس در کمپ اسرا بودم. اسیری را دیدم که قد نسبتا بلندی داشت و لباسش نشان میداد، باید از فرماندهان باشد. متوجه شدیم فرمانده تیپ ۴۸ پیاده از لشکر۱۱ عراق است. از او پرسیدیم چطور شد شکست خوردید؟ یکی از بسیجیها را نشانم داد و گفت: این از یک بمب خطرناکتر است، این اصلاً از هیچ چیز نمیترسد.
✍ راوی: سرهنگ امجدی از فرماندهان ارتش
💠 @sajdeh63
خوابی که شهیده زینب کمائی سه ماه قبل از شهادتش دید؛ و مسیر جهاد برایش روشن شد. آنچه در عکس میبینید دستخط خود شهیده میباشد.
#شهیده_زینب_کمایی
#مزارشهید_گلزار_شهدای_اصفهان
💠 @sajdeh63
پنج سالش بود که خواب حضرت زهرا سلام الله علیها را دید
چهار یا پنج سالش که بود اولین خواب عجیب زندگی اش را دید. از همان موقع فهمیدم که زینب مثل خودم اهل دل است. خواب دیده بود همه ستاره ها در آسمان به یک ستاره تعظیم میکنند. بیدار که شد به من گفت:«مامان من فهمیدم آن ستاره پر نور که همه بهش تعظیم کردند که بود.»با تعجب پرسیدم:«کی بود؟!» گفت:«حضرت زهرا سلام الله علیها بود.» هنوز هم پس از سال ها وقتی به یاد آن خواب میافتم بدنم میلرزد.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌿
بیشتر بخوانید👇👇
https://farsnews.ir/news/14001110000410/
بعد از خاکسپاری خواب زینب را دیدم
روزی که زینب را در گلزار شهدا به خاک سپردند. انگار یک تکه از جگرم را زیر خاک دفن میکنند. آرزویم این بود که همانجا بمانم و به خانه برنگردم اما به خودم و زینب قول داده بودم آن طور رفتار کنم که او میخواست. بعد از خاکسپاری خواب زینب را دیدم خیلی قشنگ شده بود زمانی که زنده بود تصمیم داشت به حوزه علمیه قم برود. به خوابم آمد و گفت:« مامان غصه من را نخوری! برای من گریه نکن من حوزه علمیه نجف درس میخوانم»
#شهیده_زینب_کمایی
#مزارشهید_گلزار_شهدای_اصفهان
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌿
بیشتر بخوانید👇👇
https://farsnews.ir/news/14001110000410/
🚩 #سنگر_خاطره
بعد از نماز ظهر بود؛ کل بچه های گردان دورهم جمع بودند. یکی از مسئولین لشگر آمد و گفت: "رفقا دستشویی اردوگاه خراب شده. باید چاه دستشویی تخلیه بشه برا همین چند تا نیروی از جان گذشته میخواهیم" هر کس چیزی میگفت؛ یکی میگفت: پیف پیف! چه کارهایی از ما میخوان. دیگری میگفت: ما آمدیم بجنگیم، نه اینکه... خلاصه بساط شوخی و خنده راه افتاد. بود. رفتیم برای ناهار؛ بعد هم مشغول استراحت شدیم. با خودم گفتم: "کسی که برای این کار داوطلب بشه کار بزرگی کرده. تا بچه ها مشغول استراحت هستند بروم سمت دستشویی ها ببینم چه خبره!" وقتی آنجا رسیدم خیلی تعجب کردم! عده ای از بچه های گردان ما مشغول کار شده بودند؛ از هیچ چیزی باکی نداشتند. نجاست بود و کثیفی... اما کار برای خدا این حرفها را ندارد. آنها ده نفر بودند. اول آنها محمد رضا تورجی زاده بود، بعد رحمان هاشمی و... تا غروب مشغول کار بودند. دستشویی های اردوگاه همان روز راه افتاد. آنها دنبال رضایت خدا بودند؛ آنچه برایشان مهم بود انجام وظیفه بود. نمیدانم چرا ولی من اسامی آنها را نوشتم و نگه داشتم. سه ماه بعد به آن اسامی نگاه کردم؛ درست بعد از عملیات کربلای ده، نفر اول شهید، نفر دوم شهید و... تا نفر آخر که محمد رضا تورجی زاده بود به ترتیب یکی پس از دیگری! گویی این کار و این شکستن نفس مهر تاییدی بود برای شهادتشان❤️🩹 📚کتاب یازهرا
#شهید_محمدرضا_تورجیزاده
#مزارشهید_گلزار_شهدای_اصفهان
💠 @sajdeh63