تحدیر%2F_جزء_بیست_و_یکم__قرآن_کریم_.mp3
4.04M
#جزء_خوانی
[تندخوانی جزء بیست و یکم قرآنکریم🌱
بانوای استاد معتزآقائی🎤]
#ماه_مبارك_رمضان 🌙
#ماهِ_مهمانی_خدا 💛
هدایت شده از ☘مفاتیح الجنان ☘
ختم 5000صلوات 💚🍀
@mafatholjenan
دوشنبه هست و درکانالمون با کسب اجازه ازآقا صاحب الزمان عج سفره ی صلوات پهن میکنیم
به نیت 👇👇👇
💚🤲سلامتی وفرج آقا صاحب الزمان عج
💚🤲هدیه به آقا امامحسن مجتبی و سیدالشهدا
🟡حاجت روایی عزیزان برطرف شدن مشکلات💚🤲
🔵شفای مریض ها 🤲💚
🟢خوشبختی وعاقبت به خیری شمادوست💚🤲
عزیزی ک دراین سفره مهمان میشین وازتسبیح های سفره صلوات برمیدارین ودرختم صلوات شرکت میکنی💚🤲
لطفا تعداد تسبیح رواعلام کنید
@Zhzh_m
( #هرتسبیحمعادلصدصلوات )
🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀
بچه شیعه های امام علی : )
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است ..
#با_آل_علی_هرکه_درافتاد_ورافتاد ..
هرگاه که نمازت قضا شد و نخواندی
در این فکر نباش که وقت نماز خواندن نیافتی
بلکه!
فکر کن چه گناهی را مرتکب شدی
که خداوند نخواست در مقابلش بایستی!
-شهیدنویدصفری-
#کلامشهید
«و أنَا أبحَثُ عنِّي؛ وَجَدْتُكَ یٰا حُسین..!»
و هنگامی که در پیِ خودم بودم
تــو را یافتم، یا حسین؛))♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صدقه دادن پلیس برای موتور سواران خدا به حق فاطمه زهرا بهتون سلامتی بده 🤲🤲
بخونیدقشنگع:)🙃🖤
دوتا عاشق با هم ازدواج کردن وضع پسره زياد خوب نبود برا همين هميشه کار ميکرد تا زنش راحت زندگي کنه گاهي وقتا حتي شبا هم کار ميکرد. همه کار ميکرد.کارگري فروشندگي حمالي عملگي .سخت کار ميکرد اما حلال.هيچ وقت دست خالي نميومد خونه.وقتي ميومد دختره با جون و دل ازش استقبال ميکرد.ماساژش ميداد براش غذا ميذاشت پاهاشو پاشوره ميکرد .هميشه به عشق شوهرش خونه تميز بود و برق ميزد و با چيزايي که داشتن بهترين غذاي ممکن رو درست ميکرد.هيچ وقت دستشونو جلو کسي دراز نميکردن.ساده زندگي ميکردن اما خوشبخت بودن.تا اينکه............. يه شب که پسره براي کار دير کرده بود يه اس ام اس رو کوشي دختره اومد.کارت شارژ بود.دختره تعجب کرده بود.بعد از اون هيچ کس زنگ نزد.منتظر شد اما خبري نشد.فکر کرد اشتباهي اومده.خوابيد.صبح که بيدار شد از رو کنجکاوي کارت شارژ رو کارد کرد.شارژ شد.دختره تعجب کرده بود.فکر کرد شايد کسي براش دلسوزي کرده.خيلي با خودش کلنجار رفت.شب بعد دوباره يکي اومد.باز شارژ شد.اما نه کسي زنگ ميزد نه اس ميداد.از اون شب به بعد دختره هر شب براش شارژ ميومد.گوشيش پر بود.فکر ميکرد يکي داره اينجوري بهشون کمک ميکنه.ميخواست به شوهرش کمک کنه اما نميخواست به غرور شوهرش بربخوره.بعد از اون اين کارش بود .شبا شارژ ميکرد و روزا اونو به دوستاش و همسايه ها ميفروخت و پولشو هر چند که کم بود جمع ميکرد.يک ماه گدشت.يه شب دختره هر چي منتظر موند اس ام اس نيومد.هزارتا فکر و خيال کرد.اخرش اين تصميمو گرفت.چادر سرش کرد و رفت سر کوچه و با تلفن عمومي زنگ زد.يه پسر گوشي رو برداشت.دختره نتونست حرف بزنه.پسره گفت من اين گوشي رو پيدا کردم صاحبش هم تصادف کرده و فلان بيمارستانه.دختره قطع کرد و رفت خونه.تا صبح گريه کرد.براي مردي که بدون چشم داشت به اون کمک ميکرد.روز بعد دوباره زنگ زد.اين بار با گوشي خودش.پسره خودش برداشت.حالش بهتر شده بود.دختره کلي گريه کرد و تشکر کرد و قطع کرد.اون شب دوتا کارت شارژ اومد.دختره به رسم ادب براش اس فرستاد ممنونم داداش.اما جوابي نيومد.از اون شب هر موقع شارژ ميرسيد دختره پيام تشکر ميفرستاد.تا اينکه........ شوهر دختره اومد خونه.خيلي زود خوابش برد.دختره پيشونيشو بوسيد و رفت که لباساشو بشوره.دست تو جيبش کرد قلبش ايستاد.پاکت سيگار بود.بي اختيار اشک از چشمش جاري شد.رفت يه گوشه و شروع کرد گريه کردن.پسره شارژ فرستاد اما دختره متوجه نشد تا اس تشکر بفرسته.بعد از نيم ساعت پسره زنگ زد.نگران شده بود.دختره هم بي اختيار گريه ميکرد و شروع کرد به درددل کردن.از اون روز به بعد هر چند وقت يکبار دختره تو جيب شوهره سيگار ميديد .ديگه اروم اروم عادي شده بود براش.اما به شوهرش نميگفت.گريه ها و درددلاشو ميبرد پيش پسره.ديگه بهش نميگفت داداش.ديگه اکه اس نميداد نگران ميشد.ديگه کمتر و کمتر شوهرشو ماساژ ميداد.ديگه لباساشو خوب تميز نميشست.ديگه براش نميخنديد.به پسره ميگفت شوهرم لياقت نداره اکه داشت ترک ميکرد.اروم اروم مهر پسره تو دلش نشست.از شوهر قبلي فقط اسمي که تو شناسنامه ش بود مونده بود و اگه کاري ميکرد يا از سر اجبار بود يا از روي عادت.دختره گفت... ميخوام ببينمت.پسره هم از خداش بود.قرار گذاشتن.يه ماشين باکلاس جلوش ترمز زد.دختره تازه داشت ميفهميد اين يعني زندگي .با شوهرش فقط جوونيش حروم ميشد.شده بودن دوتا دوست صميمي.يه روز دختره بهش گفت بيا خونه شوهرم تا شب نمياد.پسره قبول کرد اما گفت اول بريم بيرون دور بزنيم.سوار شد.يه خيابون دو خيابون يه چهار راه دو چهار راه.اما پسره حرف نميزد و فقط ميگفت طاقت داشته باش يه سورپرايز برات دارم.رسيدن به يه جايي.پسره گفت اونجا رو ببين.يه مرد بود با چهره اي خسته.شيک بود اما کمرش خم شده بود.سيگار فروش بود.آره شوهره ميفروخت نميکشيد.حرف اخر پسره اين بود.برو پايين بي وفا...🖤😔🥀
حداقل بخونش وبهش فكركن! چرا ما هميشه سر نماز خوابمون مياد؟ ولی تا ساعت سه شب برای ديدن يک فيلم بيداريم؟یا تو چت واس آپ و غیره بیداریم؟ چرا هر وقت می خواهيم قرآن بخونيم خيلی خسته ايم؟ اما برای خوندن کتابهای ديگه هميشه سرحاليم؟ چرا اينکه يک پيام در مورد خدا رو رد کنيم انقدر راحته؟ ولی پيام های بيهوده رو به راحتی انتقال می ديم؟ چرا تعداد کسانی که خدا رو عبادت می کنند هر روز کمتر ميشه؟ اما تعداد پسر خوشکلا زیاد شده ؟ ولی ارتباط با خداوند انقدر سخته !!!!!!؟؟؟ در موردش فکر کنيد. اين پيام رو به دوستانتون هم بفرستيد. 99%شمااين پيام رو
نميفرستيد!! خداوند فرمود:اگر من را در مقابل دوستانتان رد كنيد,,,من هم شمارادرقيامت رد خواهم كرد! اين پيام ارزش فرستادن داره ,,,,
برام جالب بود شماهم بخونید🖤🙂
🔰شماره تلفن حرم امام حسین علیهالسلام،
📞 شماره تلفن 1640
مستقیم به میکروفن ضریح امام حسین(علیه السلام) وصله، هر درد دلی دارید به آقا بگید.
(بدون پیش شماره است)
کاملا رایگانه
تا آخر شب وصله
التماسدعا
نشر بدید شاید کسی دلتنگ باشه❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ما صدای گریه #امام_زمان عج رو نمیشنویم اما میدونیم برای ما اشک میریزه...
#امام_زمان
#رمضان
'↯
_@ibrahim_hadi
YEKNET.IR - roze 1 - shabe 20 ramezan 1403 - karimi.mp3
5M
🔳 #شهادت_امام_علی(ع)
🌴روضه حضرت امیرالمومنین(ع)
🌴کنار بسترت خواهی نخواهی
🎙 #محمود_کریمی
دو غَـم بہ دلـت ماند حضـرت مـٰادࢪ
ڪفن بࢪا؎ حسیـن و حــࢪم بࢪا؎ حسـن
#دوشنبه_های_امام_حسنی‹؏›💚
حاجقاسمگفتہبود . .
خدایاثروتِچشمـانم
گوهرِاشكبرحسینِفاطمہاست:)!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نـوشتہبـودببیـن
رهبـرایـرانڪیہڪه
ژنـرالقاسـم
سلیمـانـۍمۍگـہ
مـنسـربازشـم...😍❤️
به طُ محتاجــ تَرم تا نَفَســـمـــ♡
آقای اباعبدالله...:))
#امام_حسینم
دعوت شدید به کانالی پر از حس های خوب کربلاییـ...
برای جامانده های خسته..🥺
اگه حالت خرابه بیا توش و سر حال برگرد 👇🌱
https://eitaa.com/AbuAli_233