⭕️امام خامنهای: باید از برادرم، عزیزم، مایه افتخارم، رهبر بزرگوار، نگین درخشان لبنان، شهید سید حسن نصرالله، تجلیل کرد.
عزاداری ما به معنای از دست دادن امید نیست، عزای علی بن الحسین است، دلها را زنده می کند و امیدهای تازه می آورد.
🆔 @pedarefetneh 🔜 #پدرفتنه
⭕️مقام معظم رهبری : کاری که نیروهای مسلح ما کردند کمترین مجازات در برابر جنایات رژیم خون آشام صهیونیستی بود.
در آینده هم اگر لازم خواهد شد باز هم انجام خواهد گرفت.
🆔 @pedarefetneh 🔜 #پدرفتنه
معجزات و فواید صلوات ضراب اصفهانی
سید بن طاووس میگوید: اگر دیگر اعمال مستحب روز جمعه را فراموش کردی، صلوات ضراب اصفهانی را فراموش نکن که بسیار مهم است. در کتاب مکیال المکارم که آیت اللّه موسوی اصفهانی به دستور حضرت مهدی نوشتند نقل شده است که صلوات ضراب اصفهانی متعلق به امام زمان و دعا برای ایشان است. و فرستادن آن صدها فضلیت و فایده برای فرستنده آن دارد. گفته می شود هرکس این صلوات را بفرستد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برایش دعا می کند و واضح است اگر امام زمان برای کسی دعایی کند در دنیا و آخرت به سعادت می رسد ان شاءالله.🤲
🔴 مروری بر اعمال عصر جمعه
1⃣ صلوات ضراب اصفهانی
2⃣ دعای غیبت
3⃣ صد مرتبه سوره قدر
4⃣ صلواتی جهت دفع بلا در عصر جمعه
5⃣ دلیل دلگیرهای عصرهای جمعه
6⃣ دعای سمات
7⃣ زمان استجابت دعا در عصر جمعه
مرحوم آیت الله نصرالله شاه آبادی نقل می کند: به یاد دارم کلاس دوم ابتدائی بودم. عصر جمعهای من با بچهها در حیاط منزل بازی میکردم. پدرم آیت الله العظمی میرزا محمدعلی شاه آبادی مرا صدا زدند و گفت: «خسته نشدی؟» گفتم: «نه» گفت: «پس این صلوات را هفت مرتبه بخوان و بعد دوباره برو بازی کن:
«اللهمّ ادفَع عنّی البَلاءَ المُبرَمَ مِن السَّماء انّک علی کلّ شیء قدیر، اللهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد».
و میخواستند ما را متوجّه این معنا کنند که آن کسی که قدرت دارد بلاها را از انسان دفع کند، خدای متعال است نه غیر خدا. نتیجه این اهتمام والد این بود که این ذکر صلوات از آن موقع تا الآن در ذهن من جای گرفته و هنوز آن را فراموش نکرده ام. مرحوم امام نیز این دعای عصر جمعه را در درس اخلاقشان توصیه میکردند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ بعد از فلسطین نوبت شماست!!
#جمعه_نصر
👌 پیام امروز این رزمایش و لشگرکشی سید علی تماما تحقیر رژیم منحوس صهیونیستی بود
الله اکبر
این مرد قصد ترک میدان رو نداره
همیشه نماز عصر رو آیت الله جنتی میخوند
حضرت آقا اینبار خودشون وایسادن به نماز عصر
شجاعت این مرد به ما شرافت داد
شجاعت این مرد بما عزت داد
صلابت این مرد به ما حس غرور داد
او پسر فاطمه است
آی مردم دنیا پسر فاطمه هم آورد میطلبه
ای صهیونیستهای بیشرف بچه کش ، شما مرد این میدان نیستید...
امروز با تک تک حرکتهاش تحقیر کرد اسرائیل رو
نیم ساعت قبل از خطبه ها اومد
خطبه آتشین ایراد فرمود
پیامش رو به ملت لبنان و غزه داد
به نماز جمعه ایستاد
بعد از نماز جمعه هم ایستاد و نماز عصر رو خوند...
هیچ عجله ای هم در کار نیست
عالم باید ببیند این مرد چگونه اسرائیل را تحقیر کرد
چشم دنیا به مصلای تهران دوخته شده
💥 بشارت رهبر معظم انقلاب به پیروزی حزب الله و حماس و شکست اسرائیل
📣امام خامنهای: صهیونیستها هرگز بر حماس و حزب الله پیروز نخواهند شد...
الله اکبر
آرام نشسته و تسبیحات مادرش رو میخونه
این مرد اهل خالی کردن میدان نیست
🔴پازل قدرت جمعه نصر رو مشاهده میکنید.
🔴ورود وزیرامورخارجه کشورمان با کمک های بشر دوستان زیر بمباران شدید
🔴حمله به پالایشگاه حیفا
🔴نتانیاهو در پناهگاه و رهبر عزیزمان در بین مردم کشورش در مکانی عمومی
📣 #روایت | سعیدِ خمینی، عبداللهِ سیدقائد
🖼 در حاشیهی عیادت فرزندان رهبر انقلاب به نمایندگی از ایشان، از مجروحان لبنانی و رزمندگان مقاومت که برای درمان به ایران اعزام شدهاند
🔹️همین چند دقیقه قبل فهمیده ملاقاتکنندهاش فرزندِ رهبر انقلاب اسلامی و بهقول خودشان سیدقائد است. به احترامش نیمخیز شده روی تخت. دو دست توی پانسمان با انگشتانی قطع شده و چشمهای عمل و پانسمان شده و سر و صورتی پر از زخم و بخیه. هیچ جا را نمیبیند. فقط از جهت صدا میتواند مکان مخاطب را تشخیص دهد.
🔹️همسر جوانش هم کنار تخت ایستاده. کاملا در قواره یک زوج شیعهی لبنانی! حاج آقا که میرسد با همان چشم و پلکهای بخیه و پانسمان شده بغضش میترکد. در پاسخ حاج آقا که از احوال و زخمهایش میپرسد میگوید: «فدای سر شما! نگران نباشید!»
🔹️همسرش ایستاده کنار تخت. اشک میریزد. قفل کردهام. آن از زهرای ۵ ساله و هادیِ ۱۱ساله و الباقی بچههایی که در خردسالی زخم صهیون به تنشان نشسته و این هم از بزرگترهایشان و عبدالله ۳۲ ساله و همسرش.
🔹️عبدالله دارد با گریهای که معلوم نیست اشکهایش باید چطور از لای زخمها، بخیهها و پانسمانها راهشان را باز کنند ادامه میدهد: «به سیدقائد بگویید درست است که ما عزیز از دست دادهایم (منظورش سیدحسن نصرالله است) اما سایهی عزیزتر هست هنوز! به سید قائد بگویید یک سپاه در لبنان دارد که منتظر دستور اوست.»
🔹️حاج آقا میگوید به امر آقا راهی شدهاند تا جویای احوال او و بقیه رزمندگان شوند. بعد هم هدیهای که از طرف آقاست را به همسر عبدالله میدهد. عبدالله اما گوشش به این حرفا نیست و تند تند با گریه دارد حرفهایش را میزند: «به سید قائد بگویید نگران ما نباشد. از طرف من حتما ببوسیدش! بگویید سربازش سلام رساند!»
🔹️حاج آقا خطاب به همسر عبدالله، جویای رسیدگی از آنها میشوند و اینکه اگر مشکلی هست حتما بگویند. زن محجوبانه از همه چیز تشکر میکند و از رسیدگی کادر درمان. مترجم ترجمه میکند که زن جوان یکهو میپرد توی صحبتها: «فقط یک درخواست دارم!» همه گوش تیز میکنند: «سلام من را هم به سیدقائد برسانید!»
🔹️سرم را میگیرم سمت پنجره تا بغض خفت شده بیخ گلویم رها شود. جای سالم توی صورت پر از بخیهی عبدالله نیست. حاج آقا کنار گوشش میگوید: «الان به خدا خیلی نزدیکی، برای ما دعا کن!» عبدالله اشک میریزد و با چشمهای بسته حرفهایش را میزند.
🔹️پرتاب میشوم به سکانسهای از کرخه تا راین و سعید، رزمندهی ایرانی که بعد از بهبود چشمانش با شنیدن یاد و نام امام اشک میریخت. در پاسخ به اینکه گریه برای چشمهایش ضرر دارد میگفت بگویید بدوزندشان. سعید نمیدانست عبدالله با چشمهای دوخته شده هم گریه میکند.