*کارگردانی رئال*
رؤیای عزیزم سلام، امیدوارم حالت خوب باشد.
هانیِ من! گفته بودی از حال و هوای اینجا بیشتر برایت بگویم تا آمادگی پذیرش شرایط زندگی در این بهشت را پیدا کنی.
یک رومِ اِسمال کرایه کردم. چون میدانم تو هم مثل من اصولاً اعتقادی به زندگی لاکچری نداری، هرچه لایتتر،سبکبالتر. (ببخش هانی، ترجمه بعضی واژهها را واقعا فراموش کردم)
بگذار خاطره امروزم را برایت بگویم تا اشتیاقت را برای آمدن صدچندان کنم.
امروز از مَسترم، یک ساعتی را مرخصی گرفتم. به خیابان موزه والکر رفتم، صحنه هایی از فیلم ( predators)، غارتگران خودمان، در جلوی چشمانم ظاهر شد. یادم آمد، چهروزهای دونفرهای که در سالنهای سینمای ایران هدر ندادیم. اینجا سکانس به سکانس فیلمها، عین واقعیت است، کاش بودی و میدیدی. فروشگاهها به طرز حرفهای بدون یک کات در حال غارت شدن بودند. کاراکترها به صورت کاملاً رئال در حال تخریب ماشینهای اطراف خیابان بودند.
در ینگه دنیا برای باور پذیری فیلم از خودِ خودِ ماشین استفاده می کنند، نه مثل ایران، با تدوین، فیلم را جلو ببرند. صحنه تماشایی ِدیگری که توجهم را جلب کرد ضرب و شتم مردی سیاه پوست توسط تعدادی پلیس بود. همه چیز عین واقعیت پیش میرفت، بدون آنکه کارگردان لحظهای کات بدهد. راستش را بخواهی کارگردانی هم در آن اطراف ندیدم.
از صدای نارنجکی که در چند متریام منفجر شد و باعث آتشسوزی فروشگاه شد، به خود آمدم. نگاهی به ساعت انداختم یک ساعت مرخصیام به پایان رسیده بود و باید برمیگشتم. رؤیای من، میدانم چقدر عاشق فیلم و سینمایی، بزودی فیلمهایی که از آن صحنهها گرفتم را برایت سِند خواهم کرد.
بزرگترین آرزویم قدم زدن با تو، در خیابانهای زیبای مینیاپلیس است.
به امید دیدارت
دوستدارت دیوید(همان داوودِ خودت)
26 مه 2020
#آنچه_گذشت
🔺اعظم سادات موسوی🔺
جعبه سیاه پرونده های سیاسی اینجاست👇
@BlackBox
در هنگام مواجه با یک سیاهپوست اولین کاری که باید انجام دهید چیست؟
الف) سلام و احوالپرسی
ب) لبخند زدن
ج) توجه نکردن و گذشتن
د) زانو بر روی گردن گذاشتن
(نمونه سؤال استخدامی پلیس آمریکا)
#آنچه_گذشت
🔺 رامین زارعی 🔺
جعبه سیاه پرونده های سیاسی اینجاست👇
@BlackBox