📌 𝙒𝙝𝙖𝙩'𝙨 𝙩𝙝𝙚 𝙙𝙞𝙛𝙛𝙚𝙧𝙚𝙣𝙘𝙚 𝙗𝙚𝙩𝙬𝙚𝙚𝙣 " 𝕔𝕠𝕞𝕡𝕝𝕖𝕞𝕖𝕟𝕥 " 𝙖𝙣𝙙 " 𝕔𝕠𝕞𝕡𝕝𝕚𝕞𝕖𝕟𝕥 " ⁉️
✍ تفاوت واژه های " 𝙘𝙤𝙢𝙥𝙡𝙚𝙢𝙚𝙣𝙩 " و " 𝙘𝙤𝙢𝙥𝙡𝙞𝙢𝙚𝙣𝙩" به معنای « مکمل، تعارف » ؟
🛑 𝘾𝙤𝙢𝙥𝙡𝙚𝙢𝙚𝙣𝙩 can be used as a verb and a noun.
🖌 واژه " 𝙘𝙤𝙢𝙥𝙡𝙚𝙢𝙚𝙣𝙩" را می توان به عنوان فعل و اسم استفاده کرد.
📚 If one thing 𝙘𝙤𝙢𝙥𝙡𝙚𝙢𝙚𝙣𝙩𝙨 another, the two things increase each other’s good qualities when they are brought together.
🖌 اگر یک چیز مکمل دیگری باشد، این دو چیز وقتی با هم جمع میشوند ویژگیهای خوب یکدیگر را افزایش میدهند.
🛎 Nutmeg, parsley and cider all 𝙘𝙤𝙢𝙥𝙡𝙚𝙢𝙚𝙣𝙩 the flavour of these beans well.
📚 Something that is a 𝙘𝙤𝙢𝙥𝙡𝙚𝙢𝙚𝙣𝙩 to something else 𝙘𝙤𝙢𝙥𝙡𝙚𝙢𝙚𝙣𝙩𝙨 it.
🖌 چیزی که مکمل چیز دیگری است، آن را تکمیل می کند.
🛎 The green wallpaper is the perfect 𝙘𝙤𝙢𝙥𝙡𝙚𝙢𝙚𝙣𝙩 to the old pine of the dresser.
🛑 𝘾𝙤𝙢𝙥𝙡𝙞𝙢𝙚𝙣𝙩 can be used as a verb and a noun.
🖌 واژه " 𝙘𝙤𝙢𝙥𝙡𝙞𝙢𝙚𝙣𝙩" را می توان به عنوان فعل و اسم استفاده کرد.
📚 If you 𝙘𝙤𝙢𝙥𝙡𝙞𝙢𝙚𝙣𝙩 someone, you tell them that you admire something that they have or something that they have done.
🖌 اگر از کسی تعریف کنید، به خاطر چیزی که دارد یا کاری که انجام داده است تحسینش می کنید.
🛎 She is to be 𝙘𝙤𝙢𝙥𝙡𝙞𝙢𝙚𝙣𝙩𝙚𝙙 for handling the situation so well.
📚 A 𝙘𝙤𝙢𝙥𝙡𝙞𝙢𝙚𝙣𝙩 is something that you do or say to someone to show your admiration for them.
🖌 تعریف و تمجید کاری است که شما انجام می دهید یا به کسی می گویید تا تحسین خود را نسبت به او نشان دهید.
🛎 You say that you pay someone a 𝙘𝙤𝙢𝙥𝙡𝙞𝙢𝙚𝙣𝙩.
🔸Complement /ˈkɑːm.plə.ment/
مکمل، تکمیل کردن، مکمل کردن
🔸Compliment /ˈkɑːm.plə.mənt/
تعارف، درود، تعریف کردن از
#مقایسه
@idioma
Peace be upon Ibrahim ❤
سلام بر ابراهیم
Part 15🌿
✴🌱Our father looked unhappy 😞but he was waiting for Ibrahim’s response. Ibrahim answered very slowly, “I was walking🚶♂️in the street🛣. I saw an old woman who had done a lot of shopping and didn’t know what to do or how to go home🏠. I went and helped her.
پدر درحالی که هنوز ناراحت نشان می داد اما منتظر جواب ابراهیم بود. ابراهیم خیلی آهسته گفت : تو کوچه راه می رفتم ، دیدم یه پیرزن کلی وسائل خریده ، نمی دونه چیکار کنه و چطوری برا خونه . من هم رفتم کمک کردم .
❇🌱I took her shopping 🛍to her house. The old woman thanked me a lot and gave me a five rial coin 💰. I didn’t want to accept, but she insisted a lot. I was sure that this money was lawful, because I had worked for it.
وسایلش را تا منزلش بردم.پیرزن هم کلی تشکر کرد و سکه پنج ریالی به من داد. نمی خواستم قبول کنم ولی خیلی اصرار کرد . من هم مطمئن بودم این پول حلاله، چون براش زحمت کشیده بودم .
✳🌱At noontime I bought some bread 🥖with that money and ate it.”
When our father heard the story he smiled 🙂satisfactorily. He was happy that his son had learned the lesson of his father and cared about lawful earnings.
ظهر با همان پول نان خریدم و خوردم . پدر وقتی ماجرا را شنید لبخندی از رضایت بر لبانش نقش بست .خوشحال بود که پسرش درس پدر را خوب فرا گرفته و به روزی حلال اهمیت می دهد .
😊To be continued ....
ادامه دارد .....
📗response/rɪˈspɒns/
پاسخ
📗insisted /ɪnˈsɪst/
اصرار ورزیدن
📗satisfactorily/'sætıs'fæktrəlı/
بطور رضایت بخش
#متن_آموز📚
#peace_be_upon_Ibrahim
@idioma
🌷اللّٰهُمَّ وَصَلِّ عَلَىٰ وَلیِّ أَمْرِکَ الْقائِمِ الْمُؤَمَّلِ، وَالْعَدْلِ الْمُنْتَظَرِ🌷
خدایا، درود فرست بر ولی امرت! بر آن قائم آرزو شده و آن عدل مورد انتظار
🔷blessing /ˈblesɪŋ/
نعمت، برکت
🔶guardian /ˈɡɑːrdiən/
سرپرست، ولی
🔷command /kəˈmænd/
امر،فرمان
🔶justice /ˈdʒʌstəs/
عدالت
#زبان_انتظار
@idioma
🌻ألا وإنَّ هذَا اليَومَ يَومٌ جَعَلَهُ اللّهُ لَكُم عيدا وجَعَلَكُم لَهُ أهلاً، فَاذكُرُوا اللّهَ يَذكُركُم وَادعوهُ يُستَجَب لَكُم، وأدّوا فِطرَتَكُم؛ فَإِنَّها سُنَّةُ نَبِيِّكُم، وفَريضَةٌ واجِبَةٌ مِن رَبِّكُم🌻
آگاه باشید! امروز روزی است که خداوند آن را برای شما عید قرار داده و شما را شایسته آن ساخته است. پس خدا را یاد کنید تا شما را یاد کند و او را بخوانید تا مستجاب کند و فطره خود را بپردازید که سنت پیامبر و تکلیفی واجب از سوی پروردگارتان است.
#حدیث
#مناسبت
@idioma