#نماز_شب
💠پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ؛
🔅ثلاثٌ كَفّاراتٌ منها التَّهَجُّد بالّليلِ و النّاسُ نيامٌ.
سه امر سبب كفاره گناهان است، يكی از آنها تهجّد و عبادت در شب است در حالی است كه ساير مردم درخوابند.
📚وسائل الشيعه، ج3، ص273
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
أینَ مُـــــــنتَقِّم...🇮🇷🇵🇸
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 #قسمت_صدوسیُ_سه خودم برایشان غذا میبرم. نشستهاند و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.
📗 ادامه کتابِ
《 راستي دردهایم کو ؟ 》
#قسمت_صدوسیُ_چهار
به مقر که برمیگردم، باز پیامهای فاطمه را میبینم.
-«تو که قول داده بودی، سرِ چهل و پنج روز برگردی... همه منتظریم که برگردی... چرا نمیای؟ چرا زیر قولت زدی؟ چهل و پنج روزه که منتظر دیدنت موندم... عباس... تو رو به خدا زودتر برگرد...»
به تصویری که از فاطمه توی گوشیام دارم نگاه میکنم؛ مکث میکنم؛ یک، دو، سه... باید قلم بردارم. بار سنگین این دلتنگی را جز همدمم، قلم نمیتواند به دوش بکشد. کاغذی برمیدارم و نقشهای دلتنگی را به واژه تبدیل میکنم و به بند نوشتن میکشمشان...
«همسر عزیزم... این نامه را مینویسم بیشتر برای تنگی دل خودم. شنیدی میگویند سخن که از دل برآید، بر دل نشیند؟ صداقتم را به حرمت صدای لرزانم بپذیر. زندگی روح دارد و جسم؛ مثل انسان. جسمش دیدنیهای آن است؛ روحش که به جسمش جان میدهد، عشق است... من همیشه دوست داشتم یک عاشق ببینم؛ همیشه دوست داشتم ببینم عاشق چگونه زندگی میکند؟ چه میگوید؟ چگونه فکر میکند؟
آخر خیلی میشنیدم از سوز و گداز و درد و درمان عشق... عشق بسیار مقدس است. عشقِ هرچه غیر خداست، مجازی، و حقیقی خداست. اما مکر خداوند زیباست که عشق مجازی را پلی ساخته و تنها با عبور از آن به عشق حقیقی میرسیم. من دوست دارم عاشق بشوم؛ از تو شروع کنم تا بتوانم ذرهای عشق حقیقی را درک کنم. دوست داشتن، مقدمهی عشق است اما عشق نیست.
اگر بخواهیم عاشق هم باشیم باید تلاش کنیم... تلاش در محبت کردن، تلاش در رفتار خوب و پسندیده. عشق مربوط به صورت نیست؛ صورت، ظاهرِ عشق است، مقدمهی عشق است؛ اما ادامهاش با روح است؛ اخلاق مربوط به روح است. دوستت دارم فاطمهجان. امیدوارم من و تو بتوانیم عاشق شویم... خیلی دوستت دارم؛ دلم برایت تنگ میشود عشقم... ع د»
...
....
۱۳۴
#ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
📔#راستی_دردهایم_کو
🌸🌼🍃🌷🍃🌸🍃🌹🍃🌼
📖خاطره
میگفت:«کاش کتابای بیشتری با خودم میآوردم و میتونستم اینجا از وقتم بهتر استفاده کنم.» ناراحت بود از این که مطالعهاش در سوریه کم شده است. من با خودم یک قرآن و یک مفاتیحالجنان به سوریه برده بودم. قرآنم را گوشه اتاق گذاشته بودم. عباس قبل و بعد از نماز قرآن را برمیداشت و با صوت دلنشینی آیات آن را تلاوت میکرد. توی حال معنوی خودش بود. از این که بیکار بماند، آزرده میشد. گاهی وقتش را با خواندن نمازهای مستحبی پر میکرد. در دو ماهی که با هم بودیم، مدام این حالات عباس را میدیدم و حالا باید آتش دلتنگیام را با فاتحهای خاموش کنم؛ دلتنگی برای تماشای نماز خواندن عباس و تلاوت قرآنش؛ خیلی وقتها که خلوت میکنم و حال معنوی عباس را به خاطر میآورم، اشک امانم را میگیرد.
🖊ابوالفضل موقر-همرزم شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_امام_زمانم 💐
خوشا صبحی کہ خیرَش را تو باشی
ردیفِ نابِ شعرش را تو باشی
خوشا روزی کہ تا وقٺِ غروبش
دعایِ خوب و ذکرش را تو باشی
⚘ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ⚘