أینَ مُـــــــنتَقِّم...🇮🇷🇵🇸
🌺رمان🌺 #قسمت_هفتادوشش جبار (پرویز) نزدیک به یکسال بعد از شهادت جبار، یکی از د
به وقت رُمان (خدیجه ومحمد)👇🏻❤️
🌺رمان🌺
#قسمت_هفتادوهفت
بسمه تعالی
وصیت نامه پاسدار شهید جبار ( پرویز) بانی فطینی
با سلام به رهبر انقلاب و شهید پرور ایران حضرت آیت الله امام خمینی
آنقدر به جبهه و به منطقه می روم و می جنگم تا شهید شوم
ای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید ،که حسین علیه السلام در میدان نبرد شهید شده است. جوانان مبادا در غفلت بمیرید، که علی علیه السلام در محراب عبادت شهید شد. و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین در راه حسین علیه السلام و با هدف شهید شد. ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب سلام الله علیهارا بدهید که تحمل داغ ۷۲ تن شهید را نمود. همه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهههای نبرد بفرستید وهمچون مادروهب پیکرشان را هم تحویل نگیرید ،زیرا مادر وهب گفت: سری را که در راه خدا داده ام پس نمیگیرم. استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمان ها برای تسکین درد هاست . جدال نکنید که اگر چنین کنید، روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابر قدرت هاست. حضورتان را در جبهه های حق علیه باطل ثابت نگه دارید. در امام بیشتر دقیق شوید و سعی کنید عظمت او را بیابید و خود را تسلیم فرامین اوسازید. صداقت و اخلاص خود راحفظ کنید .اگر فیض شهادت نصیبم گشت ،آنان که پیرو خط سرخ امام خمینی نیستند و به ولایت او اعتقاد ندارند بر من نگریند و بر جنازه من حاضر نشوند ،اما باشد که دعاء شهدا آنان را نیز متحول سازد و به رحمت الهی نزدیکشان کند. سلام مرا به رهبر عزیزم برسانید و بگویید تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد .با خداوند پیمان می بندم که در تمام عاشورا ها و در تمام کربلا ها با حسین علیه السلام همراه باشم و سنگراو را خالی نکنم. تا هنگامی که همه ی احکام اسلام در زیر پرچم اسلام ،به دست امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به اجرا درآید. اما برادر جان(غفّار) این وصیت نامه را در حالی مینویسم که فردایش در عملیات هستم با توجه به اینکه چندین بار در عملیات شرکت کرده بودم و ضرورت نوشتن وصیت نامه را حس کرده بودم ولی هم وصیت نداشتم و هم اهمیت نمیدادم ولی نمیدانم چرا حس کردم که اگر وصیت ننویسم گناهی مرتکب شده ام. از کلیه برادران و خواهرانی که مرا میشناسند درخواست دارم که برای من از خدا طلب بخشش کنند شاید به خاطر حرمت دعای مومنین خداوند از تقصیراتم بگذرد.احساس میکنم بارِ گناهان و خطاها بردوشم سنگینی میکند.محتاج دعای آن کسانی هستم که پاسدارندو به جبهه می روند.ازکسانی که درجزئیات زندگی من بوده و بامن برخورد داشته اند درخواست دارم اگرازمن بدی دیده انددرگذرند،ویااگرکسی راسراغ دارند که ازمن بدی دیده به نزدش بروندواز او رضایت بگیرند.مقاومت دربرابر دشمن رافراموش نکنیدکه خداوندِ تبارک و تعالی بارِسنگین انقلاب اسلامی رابر دوش ملت مسلمان ایران گذاشته است ومارادر این آزمایش عظیم قرار داده است،این راشهیدان بسیاری، به خصوص، در این چند سال اخیربر درودیوارایران نوشته اند .اگرمقاومت ملت نباشدهمانطوریکه امام فرموده اندبیم آن می رود که زحمات شهدا به هدر رود،اگرچه آنها به سعادت رسیده اندو این ما هستیم که آزمایش می شویم.باتجربه ای که ازصدراسلام داریم،بخاطرعدم آگاهی، مسلمین چطور از مسیر اسلام منحرف شده اند،این تجربه باید برای مسلمین درس عبرت باشد.در سخنان این روح خدا که خط خداست دقت کنیدکه وجود امام ،امروز برای ما معیار است.راه او راه سعادت و انحراف از راهش خسران دنیا و آخرت است ومن با تمام وجود این اعتقاد را دارم .شناخت و مبارزه با جریانهایی که بین مسلمین سعی در به انحراف کشیدن انقلاب اسلامی از خط اصیل و مذهبی آن را دارند به مراتب حساس تر و سخت تر از مبارزه با رژیم صدام و آمریکاست.وصیتم این است که سعی کنند توده مردم را که عاشق انقلاب هستند از نظر اعتقادی و سیاسی آماده کنند تابتوانند کارهای صادق انقلاب را شناسایی کنندو عناصری که جریان های انحراف دارند بشناسند .شناخت مردم در تداوم انقلاب حیاتی است .برادر جان (غفّار)این وصیت نامه را زمان می نویسم که فردایش در عملیات هستند و این وصیت من است که می خواهم نمازم را حاجی آقا حسنی بخواند. این وصیت نامه ی اینجانب جبار بانی فطینی است، که فرزند محمد هستم.پس ازحمدخداازاوطلب استغفار می کنم.برگشت همه بسوی اوست. درود برمحمدو آل محمد.درود بر امام امت.درود بر همه شهیدان تاریخ. از همه کسانی که در طول عمرم با آنها تماس داشته ام طلب آمرزش می کنم .هر کس این وصیت نامه را بخواند برای من طلب آمرزش کندچرا که من از این دنیا با کوله بارِ خالی میروم. بعد از من همسرم سرپرستی فرزندانم را به عهده بگیرد و از اینکه نتوانستم برای خانواده ام بطور کلی مفید باشم، پوزش می طلبم و طلب آمرزش می کنم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
جبار بانی فطینی. مورخ ۱۳۶۲/۹/۱
🌺رمان🌺
#قسمت_هفتادوهشت
(یعقوب)
دهه ی چهل وقتی شاه ملعون امام خمینی ره، را تبعید میکرد یکی از ساواکی ها به طعنه و توهین پرسید پس طرفدارها و سربازانت کجان؟
امام فرمود سربازان من در گهواره هستند ...
بله ،امام راست گفته بودن، یعقوب وناصر ازهمان سربازان درگهواره ی امام خمینی بودند.(ناصرمتولد۱۳۴۱ویعقوب متولد۱۳۴۴)
یعقوب از همان روزهای آغازین ورود به مدرسه برخلاف بچههای آن زمان، بسیار باهوش و به قول امروزیها تیزهوش بود و دوران ابتدایی را بصورت جهشی طی کرد . با آغاز تظاهرات از اوایل سال ۱۳۵۷ علیرغم سن کم (۱۳ساله بود)بهمراه پدر و عموها و برادر درتمام تظاهرات حضور داشت و ترسی از تهاجم عمال رژیم کثیف شاه ملعون نداشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی بهمراه بقیه در فعالیت های مسجد جوادیه حضوری فعال داشت با تاسیس بسیج ،آموزش های فشرده نظامی را طی کرد و عضو ثابت پایگاه محله بود. با آغاز درگیری های مزدوران مسلح ضدانقلاب در اطراف ارومیه بهمراه نیروهای بسیج و سپاه عاشقانه خدمت میکرد تا انقلاب امام خمینی آسیب نبیند. چندین بار به پایگاههای منطقه کردستان اعزام شد و چندین ماه در سرمای سوزناک جلقران از حریم وطن و ولایت دفاع کرد و این را دِین خود به اسلام و انقلاب میدانست
دهه ی شصت،درارومیه مثل بقیه ی شهرها، قشرمتوسط توخونه هاشون آب لوله کشی نداشتن،یابامنجلیق ویابادلوازچاه آب می کشیدن،یعقوب ازهمون دوران نوجوانیش حواسش به مادربود،که برای آسایش شوهروچهارفرزندش ایثارگرانه ازسلامتیش مایه می ذاره.برای اینکه کمک حال مادرباشه هرروز قبل ازبیرون رفتن ازخونه(یابه مدرسه ویابرای کاردیگه ای)تمامی سطل هاودبه هارو ازآبِ چاه پرمیکرد،به اندازه ای که تابرگشتش به خونه،مادرنیاز به کشیدن آب ازچاه نداشته باشه،موقع برگشتن به خونه وقتی واردحیاط میشد،دوباره سطل هاودبه های خالی ازآب روپرمیکرد،بعدبالا می رفت ووارداتاق میشد.مادرسطل ودبه هاوظرفهای زن عمو فوزیه رم پُرِآب کردم،تازن عموبیادپایینوکارشوشروع کنن،اول اونارواستفاده کن بعدازآبِ ظرفهای خودمون.ظهربرگشتم دوباره پرشون میکنم،توازچاه آب نکش بحدکافی کارات زیادِ.اکثرکارایی رم که نمیشه توخونمون بکنیبایدبری خونه ی مادربزرگ،تازه مجبورمیشی کارایِ اونارم بکنی.دیگه خیلی خسته میشی.راستی مادرنمیشه نریوخونه ی خودمون بکنیشون که مجبورنشی کارای مادربزرگم بکنی؟نه پسرم نمیشه.اگه میشدکه نمی رفتم.مثلاماتنوربرای پخت نونِ سالمون نداریم،میرم هم برای خودم می پزم هم مادرم.یابرای رشته درست کردن حیاط ماکوچیکه وبچه زیادِ،رشته هارم که بایدازبندآویزون کنم،حیاط خونه ی پدرم بزرگه یه گوشه ای روی بندپهنشون می کنم،خشک شدن جمعشون می کنم بعدش می برم تنورتفتشون میدموخشکشون می کنم،نمیشه که برای مادرمم رشته درست نکنم.یاهمین لحاف تشکهایی که هرشب استفاده میکنیم،سالی یه بارروزی یکیشونومیبرم خونه ی پدرم پشماشومیشورم خشکشون میکنم،دوباره می ریزم تومتقالومیدوزمش،تو نمی دونی اینکارچقدرسختِ،مخصوصأبرای من که آسم دارموسروکارداشتن باپشم برام سمِّ،ولی چیکارکنم،نمیشه که لحاف تشکهایِ مادرمونشورموندوزم.بلغورواونجادرست میکنم.ربّوانونجامی پزم.تمام عرقیجاتمواونجامی کشم.تموم خشک کردناموخونه ی مادرم خشک می کنم،تویه دونه اتاق مگه میشه سبزی خشک کرد.قورمه مَمونم اونجادرست می کنم.خلاصه تمام کارای یه خونه و خونواده ی ۶نفرروبخاطرتنگی جاووزندگی مشترک تویه خونه بادوتاازجاریام مجبورم خونه ی پدرم بکنم،مادرمم انتظارداره کارای اونم بکنم،چاره م چیه!؟مجبورم پسرم.مجبورم هر روز بعدازظهربرم وعصربعدازاذان مغرب بیام خونه،منم دلم آسایش وموندن توخونه ی خودم می خواد،منم دلم می خوادخونه ی مادرم فقط مهمون برم نه برای کارخودمومادرم.ازپدرتم گلایه ندارم.نه اینکه کوتاهی کنه،تمام وقت کارمی کنه.وقتی هم ازپایگاه بسیج روستای بندمیاد خونه،برای آشناهانیمه وقت میره بنایی می کنه،که بتونه خرج و مخارج زندگیمونو برسونه.رقیه زنی فوق العاده باسلیقه بود و به شستن و نظافت خونه خیلی اهمیت میداد.حتی درسرمای سوزناک پاییزوزمستان،زیربرف وبارون رخت چرکهای اعضای خانواده رومی شست وشستن لباسهاروبه زمان دیگه ای موکول نمیکرد.زمانی که رقیه زیربرف وبارون لباس وظرف میشست،یعقوب چتربه دست میومد کنارمادرمی ایستادوچتروروسرِمادر می گرفت که مادرخیس نشه وبیشتر از این،اذیت نشه.یعقوب برو تو اتاق مادر هوا سردِ،بارونم میاد.تو داری تو این سرما وباد زیر بارون لباس می شوری من چجوری برم تو اتاق گرم بشینم.مادر،ظرفهاروکه شستی،بزارلباسها بمونه بارون بند بیاد بعدبشور.نمیشه پسرم کارایِ دیگه ایم دارم،درضمن نمی تونم لباسهارو بزارم زیربارون بمونه بهم رنگ میدن، اونوقت دیگه نمیشه پوشید.یعقوب تو چترو بالای سرِمن گرفتی اماخودت خیس شدی،برو توپسرم. نه مادر تموم شو با هم میریم.
ادامه دارد...
غم چی را می خوری وقتی که خودش روزی رسان هست:
زمین را براتون فرش قرار دادم آسمان را بنا کردم و آب را فرستاده تا میوه ها رشد کنند و روزی برای شما شوند.🌱
بقره_۲۲
مداحی_آنلاین_سلام_ای_بارون_کرمانشاهی.mp3
3.27M
سلام ای بارون
سلام ای دریا
مداحی آنلاین - نماهنگ آقای خودم - پویانفر.mp3
4.11M
آقای خودم...
دل نگرانم...
دل نگرانم آقاجون واسه عقبای خودم
وقتی که من خبر ندارم از فردای خودم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
*بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم*
🤍تا ۴۰ روز معجزه میکند🤍
🤍* ابتدا ۳ مرتبه صلوات
* بعد ۱۱۰ مرتبه اللهم اغننی بحلالک عن حرامک و بفضلک عمن سواک
* و بعد ۳ مرتبه صلوات🤍
برای فرج مولا🤍سلامتی مولا 🤍
برآورده شدن حوائج مولا 🤍برآورده شدن حوائج خودتان🤍
رضایت مولا بابای مهربان آسمانی
صاحب زمان علیه السلام 🤍
دیدار مولا در هردو جهان نصیب
دلهای آسمانی ودریاییتان آمین
بحق آمین مولا 🤍
🤍الهی بحق پنج تن ال عبا صد دعای هرروز مولا در حقتان به اجابت برسد🤍
به نیت تمامی اموات و شهدا و علما
هدیه به امام زمان علیه السلام
الهی حاجت روا شوید🤍
🤍از همراهی تک تک شما
بیکران سپاس بزرگواران 🤍
عاشقانه دوستتون داریم 🤍
نیاز به نفس گرم تک تکتون داریم 🤍
اللهم عجل لولیک الفرج🤍
دعاینادعلی۩حسینعربسرخی.mp3
1.98M
🕋 دعای نادعلی
ناد علی
💠 َنادِ عَلِیًّ مَظْهَرَ الْعَجَائِبِ تَجِدْهُ عَوْناً لَكَ فِی النَّوَائِبِ
🎙 با صدای حاج حسین عرب سرخی
📖متن دعای نادعلی⚘👇
أینَ مُـــــــنتَقِّم...🇵🇸🇮🇷