#هجرت ۱۱ ▫️حضرت مُسلم به آن پيرزن و مي‌گويد: «يا اَمَةَ الله»، کمی آب به من می‏دهی؟ طوعه مي‌رود و آب مي‌آورد، مُسلِم آب را مي‌نوشد و ظرف را بر مي‌گرداند و همان‏جا در كوچه، جلوي خانة پيرزن بر زمين مي‌نشيند. طوعه به او رو مي‌كند و مي‌گويد «يا عبَدالله»، چرا اينجا نشسته­ اي؟ بلند شو و به سراغ خانواده‌ات برو. ▪️حضرت مُسلِم ساكت نشسته است؛ بار دوم هم جواب نمي‌دهد. بار سوم طوعه مي‌گويد شايسته نيست كه جلوي درِ خانة ما بنشيني؛ بلند شو برو پيش خانواده‌ات. مُسلِم مي‌گويد «يَا أمَةَ اللهِ مَا لِي فِي هَذَا المِصرِ أهلٌ وَ لَا عَشِيرَةٌ».[بحارالأنوار ، ج 44، ص 350] ▫️من در اين شهر نه خانواده‌اي دارم، نه عشيره‌اي و فاميلي؛ يعني من در اين شهر غريبم و هيچ‏كس را ندارم. طوعه سؤال مي‌كند تو كيستي؟ مي‌گويد من مُسلم بن‏عقيل هستم. مُسلِم ‌می­خواست كه طوعه یک شب را به او فرصت بدهد، امّا او از حضرت مُسلِم پذيرايي مناسبی مي‌كند. ▪️فردای آن روز خانة طوعه را محاصره كردند. حضرت مُسلم از خانه بيرون مي‌آيد و مبارزه می‏کند. کسانی که آمده بودند او را بگيرند، همه ادعاي اسلام و ايمان مي‌كردند، امّا هیچ‏یک از آثار وجودی ایمان در آنها نبود؛ فقط ادّعا بود. ▫️حضرت مُسلِم را محاصره کردند، ضربه‌هايي به او زدند و او را دستگیر کردند. وقتي دستگير شد، هاي‌هاي شروع به گريه كرد. اينجا بود كه عبیدالله بن‏عباس به مُسلِم گفت تو كه براي چنين امر بزرگي ـ‏يعني حكومت‏ـ قيام كرده­ اي، زشت است که حالا كه دستگير شده­ اي، گريه كني. ▪️حضرت مُسلِم گفت «مَا أبكِي لِنَفسِي»، من براي خودم گريه نمي‌كنم؛ «وَ لَكِن أبكِي عَلَي الحُسَينِ(علیه السلام)»؛ من براي محبوبم گريه مي‌كنم. من عاشقم و برای معشوقم گريه مي‌كنم؛ من دلبستة حسینم. من گریه می‏کنم، چون به محبوبم نامه نوشته­ ام كه دست زن و بچه‌ات را بگير و به اینجا بيا... آیت الله آقا مجتبی تهرانی

#هجرت ۱۲ 🔻مروری بر مباحث گذشته ▪️بحث ما راجع به حرکت #امام_حسين ‌(علیه السلام) و تطابق آن با حرکت انبیا و امتیازات آن نسبت به حرکت انبیای مُرسَل بود. ▫️ در جلسة گذشته عرض کردم حقیقت ایمان، «دل‏بستگی» است و از نظر اصطلاحی در منطقة معنویت و دین، عبارت از آن حالت دل‏بستگی انسان به اعتقاداتش، از مبدأ تا معاد است. ▫️ البتّه اساسِ ایمان، اعتقاد به مبدأ است. یعنی دل‏بستگی به «الله‏تعالی» پایة ایمان است. ▪️همچنین عرض کردم که ایمان یک‏سری لوازم وجودی دارد؛ و آیة شریفه دو لازمة وجودی ایمان را مطرح می‏فرماید که یکی هجرت است و دیگری مجاهدت. ▫️یعنی کسی که مؤمنِ بالله باشد، نمی­تواند هجرت و مجاهدت نداشته باشد. اینها از ایمان جدانشدنی و لاینفکّ هستند. ▪️در خلال بحث، به این نکته هم اشاره کردم که ما یک هجرت صغری داریم و یک هجرت کبری؛ همچنان‏که یک جهاد اصغر داریم و یک جهاد اکبر. 🔻هجرت صغری، هجرت بیرونی ▫️هجرت، در اصل به معنای کوچ کردن است؛ یک حالت گریز و انتقال و سفر است. هجرت صغری، همین کوچ کردن ظاهری از منطقه­ ای به منطقة دیگر است. در ادیان و شرایع الهی می­بینیم که رُسل، که در هر مقطع زمانی سرآمد مؤمنین و دل‏بستگان به خدا بودند، همگی هجرت صغری داشتند. ▪️این هجرت صغری در ارتباط با همان ایمان ایشان بود. یعنی دل‏بستگی به خدا موجب می­شد که برای حفظ ایمانشان، جلای وطن می­کردند. در صدر اسلام هم همین­طور بود. ▫️حتّی پیغمبر اکرم(صل الله علیه و اله و سلم) هم برای حفظ این دل‏بستگی مسلمانان را به هجرت امر می­کردند. البته حفظ دل‏بستگی به دو گونه است که بعداً بحث می­کنم. ادامه دارد.. آیت الله آقا مجتبی تهرانی

ای خدا مرغِ جانِ ما را؛ به جانب کربلا ببر، به زیارتگه عباس بن علی مرتضی ببر... مداح ذاکر @ienamontaghem9999🕊

#امر_به_معروف۲ ✨#امام_حسین(علیه السلام) قبل از این كه وارد كربلا شود به یارانش فرمود: هر چه می‌توانید با اسب و قاطر آب جمع كنید. مقدار زیادی آب ذخیره كردند. حُرّ با هزار سرباز رسید. تشنه بود. ✿✨ امام‌حسین(علیه السلام) فرمود: به حُرّ آب بدهید. حُرّ با هزار نفر آمده امام حسین(علیه السلام ) را بكشد؛ اما بالاخره انسان است و تشنه و باید به انسان تشنه آب داد. ❀ امام صادق(علیه السلام) با جمعیتی می‌رفتند. شخصی از فرط تشنگی افتاده بود. امام(علیه السلام) فرمود: بروید و ببینید چرا افتاده. دویدند و رفتند. گفتند: آقا از تشنگی دارد می‌میرد. فرمود: به او آب بدهید. گفتند: آقا یهودی است. فرمود: باشد، به او آب بدهید، مگر من گفتم چه دینی دارد؟ انسان باید انسان را دوست داشته باشد. ✿ به امیرالمؤمنین(علیه السلام) گفتند: لشكریان معاویه ریخته‌اند در یك شهری، یك خانمی بوده مسلمان نبوده، اما مقداری طلا در دستش بوده یا خلخال به پایش بوده، طلای آن خانم را دزدیده‌اند. امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: اگر انسان از غصه بمیرد و دق كند جا دارد. ولو مسلمان نیست اما كشور اسلامی باید امنیت داشته باشد. ❀ همه‌ی ما باید پلیس باشیم. یك ماشین خلاف می‌رود همه باید بوق بزنند. یك كسی دارد آب نمك پای خیابان می‌ریزد همه داد بزنند. داریم که: قالَ رَسُولُ الله(صلی الله علیه و آله و سلم) «وَ النَّصِیحَةُ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِینَ»(كافی، ج‏1، ص‏403) ✿رهبران و بزرگان را باید به آن‌ها تذكر داد. ظهر عاشورا یك سرباز گمنام آمد پیش امام حسین(علیه السلام ) و گفت: آقا ظهر شده است. فرمود: ظهر شده؟ خدا شما را از نمازگزاران قرار دهد. یعنی گاهی مواقع باید به امام حسین(علیه السلام ) هم گفت: «حَیَّ عَلَى الصَّلاة». حدیث داریم: امامان ما، اولیاء خدا گاهی به یاران‌شان می‌گفتند: «عِظْنِی» یعنی موعظه كن مرا. ادامه دارد.. حجت الاسلام قرائتی

یا صاحب الزمان عج @ienamontaghem9999🕊