یکی از این غمها کافیست تا طاقتِ هر کسی را طاق کند .
اما او که هر کسی نیست . .
او عباس است !
بازوی نیرومندِ حسین .
حسین -که جانها به قربانِ او- فرمان داد
تا برود و برای کودکانِ تشنه لب آب بیاورد ؛
بابتِ تاخیرم مرا ببخشید . .
کمی باید مقاتل را زیر و رو کنم تا بتوانم از دلشان مقتلِ عباس ِحسین را در بیاورم .
ایلیا🇵🇸 ༄
بابتِ تاخیرم مرا ببخشید . . کمی باید مقاتل را زیر و رو کنم تا بتوانم از دلشان مقتلِ عباس ِحسین را
در نفس المهموم امده که همراه با حسین علیهالسلام بود که به شریعه رفت اما
پیکارِ با دشمن ، او را از حسین
علیهالسلام جدا انداخت و
به طلبِ آب رفت ؛
۴ هزار نفر گردا گردِ شریعه فرات را گرفته
بودند .
قبل از اینها برای دشمن موعظه کرد
بیفایده بود . قلبهایشان
مهرِ شقاوت خورده بود .
پس از آنکه بسیاری را کشت ،
خودش را به فرات رساند .
ایلیا🇵🇸 ༄
قبل از اینها برای دشمن موعظه کرد بیفایده بود . قلبهایشان مهرِ شقاوت خورده بود . پس از آنکه بسیا
دستانش را از آبِ فرات پر کرد
اما . . در کربلا ۳ نفر سهمِ
آبشان را به دیگری بخشیدند :
حسین بود و عباس و زینب
علیهمالسلام ؛
شاید در آب ، تصویرِ لبانِ خشکیده
کودکان و شیرخواره را دید .
شاید هم تشنگیِ اماماش را . .
ایلیا🇵🇸 ༄
دستانش را از آبِ فرات پر کرد اما . . در کربلا ۳ نفر سهمِ آبشان را به دیگری بخشیدند : حسین بود و عب
هر چه بود آب را به فرات برگرداند و
مشک را افگند تا از آب پرش کند .
برخواست تا آب را به خیام برساند
اما دشمن هرطور که شده نباید
میگذاشت عباس و آب به
خیمه برگردند .
گفته شده زید ( یا یزید ) بن رقاد
-که بریده باد اعضا و جوارحاش-
پشتِ نخلستان کمین کرد و
شمشیرش را بر دستِ
راستِ عباس فرود آورد
ایلیا🇵🇸 ༄
برخواست تا آب را به خیام برساند اما دشمن هرطور که شده نباید میگذاشت عباس و آب به خیمه برگردند .
اما عباس بادی نبود که به این
بیدها بلرزد!
شمشیر به دستِ چپ گرفت
و شعر میخواند و دشمنِ
بد طینت را میتاراند
حکیم بن طفیل -لعنتاللهعلیه-
یکی از اشقیایی بود که دستِ
چپِ ابوفاضل را بر زمین انداخت
اما شقاوتِ او تنها
در قطعِ یدِ عباس خلاصه نمیشد .
در برخی مقاتل آوردهاند که عباس
مشک را به دندان گرفت و میدوید
تا به خیمه برسد اما بر مشکاش
تیر زدند و . . .
او به میدان آمده بود تا سقایت کند
حالا که آب برزمین ریخت ، میرفت
به خیام که چه کند ؟ دلسوزی و
اشکِ زینب و سکینه را به جان
بخرد ؟