eitaa logo
ایلیا🇵🇸‌ ༄
546 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
38 فایل
”بِسْـمـ‌ِ‌‌ اَللھـِ مَۿـ⋮🌙°ـدۍ ؏⃝🌻 ‌ ه‍‌َــرکہ‌ رف‍ـت‌ از دی‍ـدہ، مۍ‌گـوی‍ند از 𖥻دل‌ مۍرود ؛ دِلبـر ما از ن‍ظر دور اس‍ت و از 𖥻دل‌ دور‌ ن‍یس‍ت . . ! ˻‌🌿˺ ‌ـ ـــ شِـنـواێ‌ حـرف‌هـاێ‌ شـمـا؛ ایـن‌جــا را بِـڪـاویـد ــــ ـ ◜🌱 @iliya_52_110 •◝
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی یکی برادران و عشیره به میدان فرستادن را
فرزندانِ زینب 'سلام‌الله' را بگو . .
‌ یکی از این غم‌ها کافی‌ست تا طاقت‌ِ هر کسی را طاق کند . اما او که هر کسی نیست . . او عباس است ! بازوی نیرومندِ حسین . ‌
‌ حسین -که جان‌ها به قربانِ او- فرمان داد تا برود و برای کودکانِ تشنه لب آب بیاورد ؛ ‌‌
‌‌ بابتِ تاخیرم مرا ببخشید . . کمی باید مقاتل را زیر و رو کنم تا بتوانم از دلشان مقتلِ عباس ِحسین را در بیاورم .
ایلیا🇵🇸‌ ༄
‌‌ بابتِ تاخیرم مرا ببخشید . . کمی باید مقاتل را زیر و رو کنم تا بتوانم از دلشان مقتلِ عباس ِحسین را
‌ در نفس المهموم امده که همراه با حسین علیه‌السلام بود که به شریعه رفت اما پیکارِ با دشمن ، او را از حسین علیه‌السلام جدا انداخت و به طلبِ آب رفت ؛ ۴ هزار نفر گردا گردِ شریعه فرات را گرفته بودند . ‌
‌ قبل از اینها برای دشمن موعظه کرد بی‌فایده بود . قلب‌هایشان مهرِ شقاوت خورده بود . پس از آنکه بسیاری را کشت ، خودش را به فرات رساند . ‌
ایلیا🇵🇸‌ ༄
‌ قبل از اینها برای دشمن موعظه کرد بی‌فایده بود . قلب‌هایشان مهرِ شقاوت خورده بود . پس از آنکه بسیا
‌ دستانش را از آبِ فرات پر کرد اما . . در کربلا ۳ نفر سهمِ آبشان را به دیگری بخشیدند : حسین بود و عباس و زینب علیهم‌السلام ؛ شاید در آب ، تصویرِ لبانِ خشکیده کودکان و شیرخواره را دید . شاید هم تشنگیِ امام‌اش را . . ‌
‌ برخواست تا آب را به خیام برساند اما دشمن هرطور که شده نباید می‌گذاشت عباس و آب به خیمه برگردند . گفته شده زید ( یا یزید ) بن رقاد -که بریده باد اعضا و جوارح‌اش- پشتِ نخلستان کمین کرد و شمشیرش را بر دستِ راستِ عباس فرود آورد ‌ ‌
ایلیا🇵🇸‌ ༄
‌ برخواست تا آب را به خیام برساند اما دشمن هرطور که شده نباید می‌گذاشت عباس و آب به خیمه برگردند .
‌‌ اما عباس بادی نبود که به این بیدها بلرزد! شمشیر به دستِ چپ گرفت و شعر می‌خواند و دشمنِ بد طینت را می‌تاراند‌ ‌
‌ حکیم بن طفیل -لعنت‌الله‌علیه- یکی از اشقیایی بود که دستِ چپِ ابوفاضل را بر زمین انداخت اما شقاوتِ او تنها در قطعِ یدِ عباس خلاصه نمی‌شد . در برخی مقاتل آورده‌اند که عباس مشک را به دندان گرفت و می‌دوید تا به خیمه برسد اما بر مشک‌اش تیر زدند و . . . او به میدان آمده بود تا سقایت کند حالا که آب برزمین ریخت ، می‌رفت به خیام که چه کند ؟ دلسوزی و اشکِ زینب و سکینه را به جان بخرد ؟ ‌