*

رفتم به او بگویم من عاشقت شدم را ، لرزیدم از نگاهش گفتم عجب هوایی .

ك از تمامِ بودنت ، نبودنـت به من رسیده !

*

منطق و فلسفه هردو سهمی دارند بر جان من ، روز ها شیخ هستم وشب شعر میگم برای تو .

_چون چنین است صنم پند مده عاشق را! آهن سرد چه کوبی که وی از پند گذشت:)))

*

من ندارم حاجتی از هیچکس ، کار من با یکی افتادست و بس .

موافقم *

ما زِ یاران چَشمِ یاری داشتیم ، خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم .

*

گر تو داماد شوی ؛ جای من در مراسمت خالیست .. ولی تو به مراسمم بیا حتما ؛ طعم حلوای مادرم عالیست :)

بحث‌ درس‌ و امتحان‌ کم‌ بود حالا یاد تو در میان ِجزوه‌هایم‌ هی‌ معلق‌ می‌زند .

*

من درباره‌ی تو به آنها نگفتم اما تو را دیده‌اند که در چشماٰنم زندگی میکنی . من درباره‌ی تو به آنها نگفتم ، اما تو را در کلمات نوشته‌ شده‌ام دیده‌اند . عطر عشق ، نمی‌تواند پنهان بماند . - نزار قبانی .

*

بغضِ میانِ خنده‌ی غمگینِ من تویی :) .

-

دوستت دارم ولی میترسم از رسوا شدن ، هرچه از زیباییت گفتند حاشا میکنم .

-

__ازت‌دورم‌،امـاخوشم‌باخیالت..

بر روی فرشِ مسجد و در فکر موی تو ، بیچاره آن که به ما گفت التماسِ دعا ..

*

بہ‌ او بگویید بـي‌رحـم‌ترین غمم بودی!

-

تا حرف ز چشمان ِ تو شد مرجعمان گفت : چون مایهٔ آرامش ِ جان است ، حلال است .