#جمعه_شب
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوےدوست هست به صحرا چه حاجت است
جانا به حاجتی که تو را هست با خدا
کآخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است
ای پادشاه حسن خدا را بسوختیم
آخر سؤال کن که گدا را چه حاجت است
ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست
در حضرت کریم تمنا چه حاجت است
محتاج قصه نیست گرت قصد خون ماست
چون رخت از آن توست به یغما چه حاجت است
جام جهان نماست ضمیر منیر دوست
اظهار احتیاج خود آن جا چه حاجت است
آن شد که بار منت ملاح بردمی
گوهر چو دست داد به دریا چه حاجت است
ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست
احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است
ای عاشق گدا چو لب روح بخش یار
میداندت وظیفه تقاضا چه حاجت است
حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود
با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است
@SheykhImani_ir59
#جمعه_شب
امشب تمام عاشقان را دست به سر کن
یک امشبی با من بمان با من سحر کن
بشکن سر من کاسه ها و کوزه ها را
کج کن کلاه، دستی بزن، مطرب خبر کن
گلهای شمعدانی همه شکل تو هستند
رنگین کمان را بر سر زلف تو بستند
تا طاق ابروی بت من تا به تا شد
دردی کشان پیمانه هاشان را شکستند
یک چکه ماه افتاده بر یاد تو و وقت سحر
این خانه لبریز تو شد شیرین بیان حلوای تر
#تو_میر_عشقی_عاشقان_بسیار_داری
#پیغمبری_با_جان_عاشق_کار_داری
«اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد»
💠 @SheykhImani_ir59
#جمعه_شب
سرم خاک کف پای حسین است
درون سینه ام جای حسین است
مگر در کربلا آب روان نیست
چرا خشکیده لبهای حسین است
هوای کربلا دارد دل من
نوای دل هم از نای حسین است
به روز حشر فریادم بلند است
مرا این نامه امضای حسین است
به عین و شین و قافم سروری داد
که این عشق از الفبای حسین است
هر آنکس نوکر این بارگاه است
همان سلمان منّای حسین است
مرتضی محمود پور
🌷 شهادت شهید محسن فخری زاده تسلیت و تهنیت باد.
@SheykhImani_ir59
#جمعه_شب
تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو
پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق میکند شب همه شب دعای تو
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان
قال و مقال عالمی میکشم از برای تو
دولت عشق بین که چون از سر فقر و افتخار
گوشه تاج سلطنت میشکند گدای تو
خرقه زهد و جام می گر چه نه درخور همند
این همه نقش میزنم از جهت رضای تو
شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر
کاین سر پرهوس شود خاک در سرای تو
شاهنشین چشم من تکیه گه خیال توست
جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو
خوش چمنیست عارضت خاصه که در بهار حسن
حافظ خوش کلام شد مرغ سخنسرای تو
@SheykhImani_ir59
#جمعه_شب
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که دوست خود روش بنده پروری داند
غلام همت آن رند عافیت سوزم
که در گداصفتی کیمیاگری داند
وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی
وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند
بباختم دل دیوانه و ندانستم
که آدمی بچهای شیوه پری داند
هزار نکته باریکتر ز مو این جاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند
مدار نقطه بینش ز خال توست مرا
که قدر گوهر یک دانه جوهری داند
به قد و چهره هر آن کس که شاه خوبان شد
جهان بگیرد اگر دادگستری داند
ز شعر دلکش حافظ کسی بود آگاه
که لطف طبع و سخن گفتن دری داند
@SheykhImani_ir59
#جمعه_شب
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
سیل اشکش بست بر شه راه را
دود آهش کرد حیران شاه را
در قفای شاه رفتی هر زمان
بانگ مهلاً مهلا اش بر آسمان
کای سوار سرگران کم کن شتاب
جان من لَختی سبکتر زن رکاب
تا ببوسم آن رخ دلجوی تو
تا ببویم آن شکنج موی تو
شه سراپا گرم شوق و مست ناز
گوشه ی چشمی به آن سو کرد باز
دید مشکین پوشی از جنس زنان
بر فلک دستی و دستی بر عنان
زن مگو مرد آفرین روزگار
زن مگو بنتُ الجلال، اختُ الوقار
زن مگو خاک درش نقش جبین
زن مگو دست خدا در آستین
باز دل بر عقل می گیرد عنان
اهل دل را آتش اندر جان زنان
می دراند پرده اهل راز را
می زند با ما مخالف ساز را
پنجه اندر جامه ی جان می برد
صبر و طاقت را گریبان می درد
هر زمان هنگامه ای سر می کند
گر کنم منعش فزون تر می کند
اندر این مطلب عنان از من گرفت
من از او گوش، او زبان از من گرفت
می کند مستی به آواز بلند
کاینقدر در پرده مطلب تا به چند
مدّعی گو کم کن این افسانه را
پند بی حاصل مده دیوانه را
کار عاقل رازها بنهفتن است
کار دیوانه پریشان گفتن است
خشت بر دریا زدن بی حاصل است
مشت بر سِندان نه کار عاقل است
لیکن اندر مشرب فرزانگان
همرهی صعب است با دیوانگان
همرهی بِه، عقل صاحب شرع را
تا از او جوئیم اصل و فرع را
همّتی باید قدم در راه زن
صاحب آن خواه مرد و خواه زن
غیرتی باید به مقصد رهنورد
خانه پرداز جهان چه زن چه مرد
شرط راه آمد نمودن قطع راه
بر سرِ رهرو چه معجر چه کلاه
«عمان سامانی»
@SheykhImani_ir59
#جمعه_شب
کوه باشی، سیل یا باران،، چه فرقی میکند
سرو باشی، باد یا طوفان،، چه فرقی میکند؟
مرزها سهم زمینند و تو اهل آسمان
آسمان شام با ایران چه فرقی میکند؟
قفل باید بشکند باید قفس را بشکنیم
حصر «الزهرا» و «آبادان» چه فرقی میکند؟
مرز ما عشق است هر جا اوست آنجا خاک ماست
سامرا، غزه، حلب، تهران چه فرقی میکند؟
هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست
بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی میکند؟
شعله در شعله تن ققنوس میسوزد ولی
لحظه آغاز با پایان چه فرقی میکند؟
سید مهدی شفیعی
🏴 @SheykhImani_ir59
#جمعه_شب
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار
صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد
غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل
شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد
هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز
نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد
جام می و خون دل هر یک به کسی دادند
در دایره قسمت اوضاع چنین باشد
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد
آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر
کاین سابقه پیشین تا روز پسین باشد
🏴 @SheykhImani_ir59
#جمعه_شب
بعد عباس دگر آب سراب است ، سراب
غیر آن اشک که در چشم رباب است ، رباب
بنویسید که در علقمه سقا افتاد
قطره اشکی شد و بر چادر زهرا افتاد
چه بگویم که چه شد ؟ یا که چه بر سر آمد ؟
ناگهان رایحه ی چادر مادر آمد
پسرم ! دست مریزاد قیامت کردی
تا نفس داشتی از عشق ، حمایت کردی
از تماشای تو مهتاب پر از نور شود
چشم شوری که تو را چشم زده ، کور شود
آسمان ها همه یکپارچه بارانیِ توست
من بمیرم ، عرق شرم به پیشانی توست
داغ پرواز تو بر سینه اثر خواهد کرد
رفتنت حرمله را حرمله تر خواهد کرد
مشک خالی شده ، برخیز که تا برگردیم
اتفاقی ست که افتاده ؛ بیا برگردیم
آه ! برخیز که گهواره به غارت نرود
دختر فاتح خیبر به اسارت نرود …
#سیدحمیدرضابرقعی
@SheykhImani_ir59
#جمعه_شب
🍃من بی مايه که باشم که خريدار تو باشم
حيف باشد که تو يار من و من يار تو باشم
✨تو مگر سايه لطفي به سر وقت من آري
که من آن مايه ندارم که به مقدار تو باشم
🍃خويشتن بر تو نبندم که من از خود نپسندم
که تو هرگز گل من باشي و من خار تو باشم
🍃هرگز انديشه نکردم که کمندت به من افتد
که من آن وقع ندارم که گرفتار تو باشم
🍃هرگز اندر همه عالم نشناسم غم و شادي
مگر آن وقت که شادي خور و غمخوار تو باشم
🍃گذر از دست رقيبان نتوان کرد به کويت
مگر آن وقت که در سايه زنهار تو باشم
🍃گر خداوند تعالي به گناهيت بگيرد
گو بيامرز که من حامل اوزار تو باشم
🍃مردمان عاشق گفتار من اي قبله خوبان
چون نباشند که من عاشق ديدار تو باشم
🍃من چه شايسته آنم که تو را خوانم و دانم
مگرم هم تو ببخشي که سزاوار تو باشم
🍃گر چه دانم که به وصلت نرسم بازنگردم
تا در اين راه بميرم که طلبکار تو باشم
🍃نه در اين عالم دنيا که در آن عالم عقبي
همچنان بر سر آنم که وفادار تو باشم
🍃خاک بادا تن سعدي اگرش تو نپسندي
که نشايد که تو فخر من و من عار تو باشم
@SheykhImani_ir59