eitaa logo
کانال آموزشی انجمن ادبی ایماژ
66 دنبال‌کننده
66 عکس
30 ویدیو
2 فایل
کانال آموزشی انجمن ایماژ : https://eitaa.com/image_khorasan گروه ایماژ: https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6
مشاهده در ایتا
دانلود
زن در شعر شاملو یکی از تناقض‌های آشکار در اندیشه نوگرا و مدرن شاملو، نگاه او نسبت به «زن» است؛ چرا که این نگاه برخاسته از پس زمینه‌های سنتی ذهن در یک جامعه مردسالار است و با قاطعیتی نزدیک به یقین می‌توان گفت در اشعار شاملو به جز مرثیه‌ای که برای «فروغ فرخزاد» سروده‌شده‌است نقش «زن» نقشی منفعل، مهجور و سنتی و معادل با معنی متداول آن در فرهنگ عامه است. زن در شعر شاملو در بدترین حالت خود فریبکار است و در هیأت نفس اماره بر سر راه مردان جسور و اندیشمند قرار می‌گیرد و در بهترین حالت معشوق یا «معشوق - مادر» است که پناهگاهی برای رشد و بالندگی مرد است. در هیچ کدام از اشعار شاملو زن از هویتی اجتماعی برخوردار نیست تکراری‌ترین موتیف‌های تصویری شعر شاملو، تصویر دختر یا دخترانی شرم‌زده است که با سینه‌ای پر از آه و حسرت در کنار پنجره به انتظار مردان جسور و قهرمان ایستاده‌اند تا به آرزوهای آنها جامه عمل بپوشانند؛ برای روشن‌تر شدن چگونگی ابعاد این مسئله به نمونه‌های زیر می‌توان اشاره کرد: مرد قهرمان بر اسب یال پریشان در باد در کمین «حادثه» است، اما دختر، خاموش با دامن نازک پریشان در باد در کنار پرچین ایستاده است: بر زمینه‌ی سربی‌ صبح / سوار / خاموش / ایستاده است/ و یال بلند اسب اش در باد پریشان می‌شود / خدایا خدایا! / سواران نباید ایستاده باشند / هنگامی که حادثه اخطار می‌شود کنار پرچین سوخته / دختر / خاموش / ایستاده است و دامن نازک‌اش در باد تکان می‌خورد خدایا! خدایا! دختران نباید خاموش بمانند/ هنگامی که مردان / نومید و خسته / پیر می‌شوند... ترانه‌ی تاریک، ابراهیم در آتش، ص ۷۳۵ و چنین است تصویر چهار سوار تفنگ بر دوش قهرمان و دختر خاموش ناظر از مهتابی: با سُم‌ضربه‌ی رقصان اسباش می‌گذرد از کوچه‌ی سرپوشیده سواری بر تسمه‌بند قرابین‌اش برق هر سکه / ستاره‌ای بالای خرمنی در شب بی نسیم / شب ایلاتی عشق/ چار سوار از تنگ در اومد/ چار تفنگ بر دوش‌شون/ دختر از مهتابی نظاره می‌کند و از عبور سوار / خاطره‌ای هم چون داغ خاموش زخمی/ چار تا مادیون پشت مسجد / چار جنازه پشت‌شون سمیرمی، دشنه در دیس، ص ۷۸۹ همچنین تصویر کلیشه‌ای دختران شرم‌زده و حسرت‌زده در انتظار قهرمان و پهلوان قبیله محور اصلی شعر رمانتیک زیر است که مبتنی بر همان ذهنیت بدوی و قبیله‌ای است. توجه به عنصر مبالغه در نمایش شدت انفعال و نقش سنتی زنانه که به طور ضمنی مورد ستایش راوی است در واژگان «شرم، شبنم، افتادگی و رمه»، همچنین مبالغه در قهرمانی پهلوان به اسطوره پیوسته قبیله، در صفات خشم و جسارت یکی از روشن‌ترین تصاویر در نمایش این ذهنیت سنتی و مردسالارانه است؛ و از آنجا که عاطفه شاعر در این شعر به شدت درگیر شده‌است رضایت غیر‌قابل وصف او از این تقابل در ژرف ساخت معنایی شعر قابل استنباط است: دختران رفت و آمد در دشت مه‌زده/ دختران شرم / شبنم / افتادگی / رمه! از زخم قلب آبائی در سینه‌ی کدام شما خون چکیده است؟/ پستانتان کدام شما گل داده در بهار بلوغ‌اش؟/ لب‌هایتان کدام شما/ لب‌های‌تان کدام / - بگوئید - در کام او شکفته نهان عطر بوسه‌ئی / شبهای تار نم نم باران که نیست کار اکنون کدام یک از شما بیدار می‌مانید در بستر خشونت نومیدی/ در بستر فشردهی دل‌تنگی / ... تا یاد آن که خشم و جسارت بود - بدرخشاند تا دیرگاه شعله‌ی آتش را در چشم بازتان؟ از زخم قلب آبائی هوای تازه، ص ۱۱۷ امیرزاده‌ی کاشی‌ها نقد شعر معاصر دکتر پروین سلاجقه ص۱۲۵ کانال آموزشی انجمن ایماژ : https://eitaa.com/image_khorasan گروه ایماژ: https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6