eitaa logo
امام عصر «سلام الله علیه»
547 دنبال‌کننده
284 عکس
246 ویدیو
10 فایل
بنام خدا ◾سلام جهت ارتباط با ما میتوانید از طریق آیدی زیر در ارتباط باشید @ahmadi313313 ♦️کانال را به دوستان خود معرفی نمایید. «انتشار مطالب کمتر شنیده شده درباره حضرت ولیعصر سلام الله علیه»
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تشرفات
🔻مرحوم علامه آیت الله حاج قدس سره می فرمود: مشهور این است که در بین علمای شیعه،سید بحرالعلوم بیشترین تشرف را به محضر امام زمان علیه السلام داشته است، اما اینگونه نیست، بیش از سید بحر العلوم تشرف داشته است!!! 📚دانای اسرار ص۲۲۰ https://eitaa.com/tasharofaat
🔴 منطبق با _بیت سلام الله علیهم اجمعین 🔻مرحوم علامه آقا (قدس سره) می فرمودند : مرحوم آقا دوران ریاضتی داشتند و قدرت روحی ایشان در اثر ریاضت به جایی رسید که می توانستند بالای کوه نشسته و از خار های کوه طلا بریزند . وقتی در چنین موقعیت عظیمی قرار گرفتند به این موضوع پی بردند که کم کم مستحب و مکروه دارد در نظرشان کوچک می شود . مثلا مومن وقتی وارد مسجد می شود ایا باید با پای راست وارد شود و یا پای چپ خارج شود و مواردی از این قبیل . حالا با آن مقام و عظمت روحی دیگر این مسایل کمی پیششان کوچک شده بود . فرموده بودند که احساس می کردم که در سیر من یک اشتباهی رخ داده است زیرا اگر سیر من سیر کاملا درستی باشد ، باید در همه جا منطبق باشد با آنچه پیغمبر اکرم و ائمه (علیهم صلوات الله) فرمودند . به همین دلیل تمام آن کارهای خاصی را که انجام می دادند و مشروع هم بود را رها کردند . مرحوم سید می فرمودند بعد از اینکه آن ها را به نیت رها کردم ،خداوند متعال موقعیتی عنایت کرد که تمام قدرت های قبلی به مانند نخود و کشمشی بود که در جیب بچه هاست و در جهات دیگری اوج گرفتند که قابل وصف نیست . دقت در جهت عبودیت و بندگی و حرکت صحیح در مسیر صحیح است که باعث رشد می شود . 📚 سیمرغ قاف عشق ص۳۴ https://eitaa.com/imam_asr_313
هدایت شده از تشرفات
🔴 حکایتی از شفای یک مریض با عنایت " سلام الله علیه 🔻مرحوم آیت الله حاج " رضوان الله تعالی علیه" نقل فرمودند : ◾️ آقای سید محمد باقری بود اهل دامغان که در مشهد ساکن بود و از علماء و شاگردان مرحوم آیت الله العظمی میرزا مهدی اصفهانی بود و زیاد خدمت معظم له می رسید . وی مدت متمادی بود به مرض سل مبتلا شده بود و آن روز ها این مرض غیر قابل علاج بود و همه از او مایوس بودند و بسیار نحیف و ضعیف شده بود . ◾️یک روز دیدم که او بسیار سرحال و سالم و با نشاط و بدون هیچ کسالتی نزد ما آمد همه تعجب کردیم و از او علت شفا یافتنش را پرسیدیم !!! ◾️گفت یک روز که خون زیادی از حلقم بیرون آمد و دکترها مرا مایوس کرده بودند ، خدمت استادم آقا میرزا مهدی رسیدم و به ایشان شرح حالم را گفتم . معظم له دو زانو نشست و با قاطعیت عجیبی به من فرمود : ◾️ مگر تو سید نیستی ؟ چرا از اجدادت رفع کسالتت را نمی خواهی ؟؟ چرا به محضر حضرت بقیه الله الاعظم ( سلام الله علیه ) نمی روی و از آن حضرت طلب حاجت نمی کنی ؟ مگر نمی دانی آنها اسماء حسنی پروردگار هستند ؟ مگر در دعای کمیل نخوانده ای که فرمود : ( یا من اسمه دواء و ذکره شفاء) ؟ تو اگر مسلمان باشی و سید باشی و اگر شیعه باشی باید شفایت را همین امروز از حضرت بقیه الله ( سلام الله علیه ) بگیری ! ◾️مرحوم میرزا اینقدر این مطالب را به من فرمود که با گریه از جا بلند شدم ، مثل آنکه می خواهم به محضر حضرت بقیه الله ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) بروم . لذا بدون آنکه متوجه باشم اشک می ریختم و با خود زمزمه می کردم و می گفتم ( یا حجت بن الحسن ادرکنی ) و بطرف صحن مقدس حضرت علی بن موسی الرضا ( سلام الله علهما ) می رفتم و وقتی به درب صحن عتیق رسیدم آنجا را طوری دیگر دیدم . صحن بسیار خلوت بود تنها جمعیتی که در صحن دیده می شد چند نفری بودند که با هم می رفتند و در پیشاپیش آنها سید بزرگواری بود که من فهمیدم آن سید حضرت ولیعصر ( ارواحنافداه ) است . با خودم گفتم که چون ممکن است بروند خوب است بروم و ایشان را صدا بزنم و از ایشان شفای مرض خود را بگیرم ، همینکه این خطور در دلم گذشت دیدم که آن حضرت برگشتند و نگاهی با گوشه چشم به من کردند . عرق سردی بر بدن من نشست ، ناگهان صحن مقدس را به حالت عادی دیدم ، دیگر از آن چند نفر خبری نبود ، مردم بطور عادی در صحن رفت و آمد می کردند ، من بهت زده شدم . ◾️در این بین متوجه شدم این حالت کسالت از مرض سل از من مرتفع شده ، به خانه برگشتم و آنچنان حالم بهتر شد که هرچقدر می خوام سرفه کنم نمی توانم . 📚 متاله قرآنی ص۲۴۰ https://eitaa.com/tasharofaat
هدایت شده از تشرفات
مرحوم علامه آیت الله به محضر حضرت ارواحنا فداه 🔻در یکی از موارد فقر شدیدی که حاج بدان مبتلا میشوند و شبی با دست خالی و ناراحتی به منزل میروند... و مادرشان این ناراحتی شدید را در چهره ی ایشان میبینند،سفره را می آورد و میگوید اینقدر ناراحت نباشید مقداری نان خشک داریم! در همین هنگام کسی در میزند،مادر میرود و در را باز میکند؛کسی که در زده بود در را میگیرد و نمیگذارد کاملا در باز شود و کیسه ی پولی میدهد و میگوید: به آقا بگویید شما مورد نظر و توجه ما هستید و از نظر ما دور نیستید! مادر پول را میگیرد و می آورد و جملاتی را که آن آقا گفته بودند به حاج شیخ میگویند. حاج شیخ متوجه جریان میشوند و بسیار متاثر میگردند که چرا خودشان نرفتند در را باز کنند. پس از این جریان همواره به توسل و توجه و انابه میپردازند و مدتی چنین میگذرد تا شبی خواب میبینند که در عالم رویا کسی کاغذی به ایشان میدهد که در اطراف آن کاغذ آیاتی نوشته شده است و وسط آن نوشته شده است: "بسم الله الرحمن الرحیم" و در آخر کاغذ نوشته شده "الاربعین" حاج شیخ فردای آن شب خدمت استادشان آیت الله میروند و خوابشان را میگویند. مرحوم میرزا نخست متاثر میشود و میگرید و خواب را چنین تعبیر میکند:"آیات قرآن و بسم الله..." حقایقی از بطون قرآن است که به شما خواهد رسید اما "الاربعین" آخر کاغذ اشاره به آن هنگامی دارد که شما خدمت حضرت میرسید! حاج میگفتند از این تعبیر من همواره انتظار آن هنگام را میکشیدم تا موعود معهود فرا رسید، و من بی اختیار از خانه بیرون آمدم و به طرف حرم مطهر رفتم، وارد صحن شدم که یکباره دیدم آقا سلام الله علیه آنجا تشریف دارند و من در همان نگاه اول آن وجود مبارک را شناختم و چون به ایشان نزدیک شدم آغوش باز کردند و مرا در آغوش گرفتند و... 📚متاله قرآنی ص۲۹۶ https://eitaa.com/tasharofaat