#روایت_بخوانیم 8️⃣6️⃣6️⃣
*خوشبختترین مادر دنیا*
قلاب روایت را چند وقت پیش حاج آقایی روی منبر برایم انداخت. داشت از اولین خانهی علی و فاطمه میگفت:
_ علی که از خودش چیزی نداشت، پس گوشهای از خانه مادرش را آماده کرد و دست فاطمه را گرفت و برد به خانه فاطمهبنتاسد.
بعد از روزهایی گفت که عروس و داماد و مادرش در کنار هم زندگی کردند...
از اینجا به بعد سخنرانی را دیگر خیلی یادم نیست چون پاگیر خانهای شدهبودم که او و عروس و پسرش در آن زندگی میکردند.
چه روزهای شیرینی! چه مادر خوشبختی!
تواریخ نوشتهاند فاطمه، بنت اسد، دختری از خاندان بنیهاشم بود و با ابوطالب (عموی پیامبر) ازدواج کرد.
آمنه که محمد(ص) را به دنیا آورد، فاطمه همسر ابوطالب بود؛ و آمنه و عبدالمطلب که از دنیا رفتند، این فاطمه و ابوطالب بودند که آغوش مهر برای محمد گشودند.
و تاریخ نوشته که فاطمه، محمد را بیش از فرزندان خود دوست میداشت، خیلی بیشتر! در روزگار نداری و سختی، اول غذای سفره را به او میداد و بهترین لباس را بر او میپوشاند و اولین شانه را همیشه بر گیسوان او میکشید...
داستان زندگی فاطمه اما، بعد از مادری برای محمد، قله اوج دیگری دارد؛ خدا چکیدهای همه خوبیهایی که به بشر وعده داده بود را خلاصه کرد در مخلوقی به نام علی، و فاطمه را مفتخر به مادری او کرد!
پس نه ماه گذشت و دیوار کعبه در چنین روزی شکافت تا او وارد خانه خدا شود و فرزندش را همانجا به دنیا بیاورد و با مقامی بالاتر از آسیه و مریم، از آن خارج شود.
از اینجا به بعد داستان را در تاریخ دیگر ننوشتهاند، اما من فکر میکنم فاطمه علی را شیر میدهد، به عشق محمد! و بزرگش میکند با رویای گوش به فرمان او بودن.
هربار که علی، را نگاه میکند و لاحول و لاقوه الا بالله برایش میخواند، زود نگاهش پر میکشد سمت محمد. در روزهای سخت شعب، با ابوطالب و علی و جعفر و عقیل، دور محمد میگردند. چندی بعد، دست در دست علی، پیاده، از مکه به مدینه میرود، آیه در شأنش نازل میشود. پسرش حالا بازوی محکم رسول خداست، فخر عرب و عجم است، در جنگها شمشیر میزند و در آسمانها بالا میرود و در خانه برای او و فاطمه، هیزم میشکند و آب میآورد...
و او خوشبختترین مادر دنیاست!
و من فکر میکنم قشنگترین لحظه زندگیش، آنجایی بود که از دنیا رفت. علی، گریان نزد رسولالله میرود: مادرم از دنیا رفت!
و پیامبر میفرماید: مادر من هم بود.
بعد با هم میروند برای کفن و دفن. او را در پیراهن رسول خدا کفن میکنند و حضرت بر او نماز میخواند. روی قبرش را که میپوشانند، ملکی برای سوال و جواب میرسد. فرشته از او میپرسد: امام تو کیست؟
و او، رسول را میبیند که خم شده سمت مزارش، آرام میگوید: پسر توست! پسر توست!
✍#نازنین_آقایی
#میلاد_امامعلی_علیهالسلام_مبارکباد 💚
✔ *اگر پسندیدی به "مجله" پیشنهاد بده تا بقیه هم ببینن!*
🌀 *دورهمگرام (شبکه زنان روایتگر)؛* فرصتی برای ثبت لحظههای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید:
💠 [بله](ble.ir/dorehamgram) | [اینستاگرام](instagram.com/dorehamgram) | [ایتا](eitaa.com/dorehamgram) | [ایمیل](dorehamgram@gmail.com) 💠