✒️ سپاه کوفه، امام را محاصره کردند.
حلقه تنگتر شد.
عبدالله بن حسن، از خیمهها عمو را میدید.
بیباک، دوید طرف امام.
زینب سلاماللهعلیها، نتوانست جلویش را بگیرد.
فریاد زد:
«به خدا قسم از عمویم حسین علیهالسلام جدا نمیشوم.»
و خودش را روی سینه امام انداخت.
#عبدالله_ابن_حسن
🖇 @imamalinet_fa
بحر بن کعب، با شمشیر به امام حسین علیهالسلام حمله کرد.
عبدالله بن حسن گفت: «نفرین بر تو ای حرامزاده! میخواهی عمویم را بکشی؟»
بحر شمشیر را بالا برد.
عبدالله دستش را جلوی عمو گرفت،
شمشیر به دستش خورد؛
و دست به پوست آویزان شد…
#عبدالله_ابن_حسن
🖇 @imamalinet_fa
▪️سپر بلای عمو
حرمله خواست با شمشیر به حضرت بزند. عبدالله گفت: وای بر تو! ای فرزند زن ناپاک! عموی مرا میکشی؟ دستش را سپر کرد تا به عمو نخورد. دست با شمشیر جدا شد و به پوست آویزان شد.صدا زد: عمو جان!
📚ارشاد: ۲ /۱۱۴
#عبدالله_ابن_حسن
🖇 @imamalinet_fa
▪️دست عبدالله بن الحسن که به پوست آویزان شد،
فریاد زد:
«وا اُمّاه؛ وای مادرم!»
امام حسین علیهالسلام او را در آغوش گرفت و فرمود: «عمو جان! صبوری کن، این اتفاق، مقدمه دیدن پدرت است…»
📚 الارشاد، ج۲، ص۱۱۰و۱۱۱.
#عبدالله_ابن_حسن
🖇 @imamalinet_fa
▪️ملاقات با پدر شهیدش
عبدالله صدا زد: مادر جان! سیدالشهدا او را بغل کرد و به سینه چسباند و فرمود: فرزند برادر! به بلاها، صبر کن و آن را نیک بدان که خدا تو را به پدران صالحت ملحق کند. ناگهان حرمله تیری زد و گلوی پسر را در آغوش عمو برید.
📚ارشاد: ۲ / ۱۱۴
#عبدالله_ابن_حسن
🖇 @imamalinet_fa
6.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #ریلز | #عبدالله_ابن_حسن
🏴 سلام بر یادگار کریم اهل بیت
دست عبدالله بن الحسن که به پوست آویزان شد،
فریاد زد:
«وا اُمّاه؛ وای مادرم!»
امام حسین علیهالسلام او را در آغوش گرفت و فرمود: «عمو جان! صبوری کن، این اتفاق، مقدمه دیدن پدرت است…»
📚 الارشاد، ج۲، ص۱۱۰و۱۱۱.
🖇 @imamalinet_fa
▪️عبدالله بن حسن،
روی سینه عمو افتاده بود.
با دست بریده و غرق خون…
حرمله تیری در کمان گذاشت و به سوی گلوی او پرتاب کرد؛
عبدالله در آغوش عمو ذبح شد…
📚لهوف، ص۱۶۴
مقتل مقرم
#عبدالله_ابن_حسن
🖇 @imamalinet_fa
رفت مبادا بگویند غریب است
یا که بگویند عمو کاش پسر داشت
آمد و پیشانیِ زخمی شَه را
از بغل دامنِ فاطمه برداشت
در وسط بهت دلشورهٔ زینب
شکر خدا دست، یعنی که سپر داشت
#عبدالله_ابن_حسن
🖇 @imamalinet_fa