#حکایت
#گلستان_سعدی
#سعدی
🔸 ثروتمندزادهاى در كنار قبر پدرش
نشسته بود
و در كنار او فقیرزادهاى كه او هم
در كنار قبر پدرش بود.
🔹 ثروتمندزاده با فقیرزاده مناظره مىكرد و مىگفت:
صندوق گور پدرم سنگى است
و نوشته روى سنگ رنگین است.
مقبرهاش از سنگ مرمر فرش شده
و در میان قبر خشت فیروزه به كار رفته است،
ولى قبر پدر تو از مقدارى خشت خام
و مشتى خاك، درست شده،
این كجا و آن كجا؟
💠 فقیرزاده در پاسخ گفت:
تا پدرت از زیر آن سنگهاى سنگین بجنبد
پدر من به بهشت رسیده است...
┄┅═✧❁❁•••❁❁✧═┅┄
@imamhasan_com
┄┅═✧❁❁•••❁❁✧═┅┄