هدایت شده از میز نیوز
سال ۶۹ بوشِ پدر از دکوئیار دبیرکل سازمان ملل خواست پیغامی به هاشمی رفسنجانی برساند:
«بوش گفت نگران گروگانهاست. گفت میتواند امتیازهایی به ایران بدهد»
آن روزها ۸ گروگان آمریکایی در دستان گروههای لبنانی بود. گرهی که بدست ایران باز میشد.
دومینکو پیکو، دستیار ویژه دکوئیار برای مذاکره با هاشمی به تهران آمد. ظریف میگوید: «میخواستیم این ملاقات پنهان بماند، پس تصمیم گرفتیم مترجم حضور نداشته باشد. رییسجمهور گفت اگر آمریکا از ما انتظار همکاری دارد، باید سیاستهای خصمانهاش را در قبال ایران عوض کند.»
هاشمی شرط همکاری را متجاوز اعلام کردن عراق در جنگ تحمیلی توسط سازمان ملل و آزادی پولهای بلوکه شده ایران توسط آمریکا اعلام کرد.
دکوئیار و بوش هر دو شرط را پذیرفتند.
هاشمی امید به رابطه مجدد با آمریکا داشت. به فاصله چند ماه همه گروگانها آزاد شدند. حالا هاشمی در انتظار حسننیت آمریکاییهاست. پیکو میگوید: «ایرانیها شروع کردند به تماس گرفتن با من و میگفتند: چهخبر؟ چهخبر؟ ما اینجا در موقعیت بدی هستیم، میگویند رییسجمهور به آمریکاییها کمک کرده، پس تشکرنامهتان کجاست؟!»
بهانه آمریکاییها برای بدعهدی، حمایت ایران از تروریسم بود. کنت.ام. پولاک رییس سیا در خاطراتش نوشت:
«توقعات ایران تا به آن حد افزایش یافته بود که انتظار داشت آمریکا تحریم اقتصادیاش را علیه ایران لغو و در ازای آزاد کردن گروگانها داراییهای باقیمانده ایران را آزاد کند. این موضوع بسیار خوشبینانه و منعکس کننده ناآگاهی ایران نسبت به سیاستهای آمریکا بود... مقامات آمریکایی گفتند که دلیلی برای جایزه دادن به ایران نداشتند. یکی از مقامات به من گفت «به یک خلافکار برای متوقف کردن قانونشکنی جایزه نمیدهند و حداکثربه او ارفاق میشود»
پروژه هاشمی برای رابطه با آمریکا شکست تلخی خورد. او میگوید: «ما خیلی زحت کشیدیم تا توانستیم گروگانگیرها را قانع کنیم...ولی به محض اینکه قضیه تمام شد آمریکا بجای اینکه به آن وعدههایی که داده بود عمل کند طلبکار هم شد.»
در طول ۴دهه انقلاب پروژه برقراری رابطه با آمریکا بارها با بدعهدی طرف آمریکایی شکست خورده؛ قرارداد الجزایر(۵۹) ماجرای مک فارلین(۶۵)، آزادی گروگانهای آمریکایی(۶۹) و قرارداد سعدآباد(۸۲) و برجام(۹۴) نمونههایی از شکستهای این پروژه است.
لمس تجربه تلخ تاریخی توسط یک نسل، میتواند نسل دیگر را از تکرار آن مصون کند، به شرط آن که این تجربه روایت و تبیین شود.
اصلاحطلبان همواره با هیاهوی جناحی و ضعف اصولگرایان در بیان ماجرا، مانع روایت حقیقی این تجربهها شدهاند. و همین باعث تکرار این تجربهها شده.
در انتخابات ۱۴۰۰ بازهم برگ برنده اصلاحطلبان پروژه رابطه با آمریکا خواهد بود. کاش تشکلهای دانشجویی و انقلابی به جای رفتارهای نمایشی همچون بیانیهنویسی، تجمع و تحصن به میان مردم رفته و این تجربهها را تبیین تا آرای انتخاباتی مردم تغییر کند.
#جواد_موگویی
@ansoyesiasat
هدایت شده از میز نیوز
۲۷ تیر ۷۳ ساختمان ۷طبقه مرکز همیاری یهودیان(آمیا) در بوینس آیرس آرژانتین منفجر شد. هاشمی رفسنجانی در خاطراتش مینویسد: «عجیب است که امپراطوری رسانهای صهیونیستها و استکبار، یک دروغ بزرگ را پایه این اتهام به ایران کردهاند. ادعا میکنند در اجلاسی در مشهد که رهبری و من و وزیر امورخارجه و فرمانده سپاه و افراد دیگری داشتیم، این اقدام انفجاری تصویب شدهاست. در حالی که اصلا چنین جلسهای در مشهد نداشتیم و ما اصلاً هیچ اطلاعی از قرار انفجار نداشتیم.»
در این انفجار ۸۵ شهروند یهودیتبار آرژانتینی کشته و ۳۰۰ نفر زخمی شدند.
بلافاصله اسراییل، ایران و حزبالله لبنان را متهم به دست داشتن در این انفجار کرد و عمادمغنیه را طراح این عملیات معرفی کرد.
۱۳ سال بعد و در مارس ۲۰۰۷، دادستانی کل آرژانتین درخواست صدور حکم جلب ۹ نفر از جمله هاشمی و علیاکبر ولایتی توسط پلیس بینالملل را صادر کرد. اینترپل برای ۶ تن از این افراد حکم جلب بینالمللی صادر کرد:
علی فلاحیان (وزیر وقت اطلاعات)
محسن رضایی (فرمانده وقت سپاه)
احمد وحیدی(فرمانده سابق نیروی قدس)
احمدرضا اصغری(دبیر سوم سفارت ایران در آرژانتین)
محسن ربانی(رایزن فرهنگی سفارت ایران)
عماد مغنیه
دو روز پیش مجلس طرح پیوستن ایران به سازمان fatf را تصویب کرد. علی مطهری در موافقت با تصویب آن گفت:
«عدهای تصور میکردند اطلاعات مالی ما برای کشورهای دیگر میرود یا ممکن است حزبالله، حماس و سپاه تروریست نامیده شود که اینطور نیست. مرجع تعیین مصداق تروریسم، شورای امنیت سازمان ملل است که ۴ گروه القاعده، طالبان، داعش و النصره را تروریست میداند و این موضوع که گروهی را جزء لیست قرار دهند، این کار سازوکاری دارد که به راحتی نیست.»
برخلاف سخن مطهری، اتفاقا تجربه انفجار آمیا نشان داد که سازمانهای بینالمللی، خیلی هم پیچیده عمل نمیکنند! کمااینکه پلیس بینالمللی به راحتی حکم جلب مقامات عالی رتبه سیاسی و نظامی ایران و فرمانده سپاه قدس را صادر کرد. چه تضمینی است که چندسال دیگر دفتر ضدتروریسم سازمان ملل، سپاه و حزبالله لبنان و حتی قاسم سلیمانی را در لیست گروههای تروریستی قرار ندهد؟
در این صورت ایران باید طبق تعهد به fatf کلیه اطلاعات مالی آنها را در اختیار این سازمان قرار دهد.
چرا باید ایران تعهد به fatf را بپذیرد در حالی که مرجع تشخیص گروههای تروریستی شورای امنیت سازمان ملل است؟ مگر همین شورای امنیت بارها بااتهام دستیابی به سلاح هستهای، علیه ایران قطعنامه صادر نکرده؟
مگر بسیاری از تحریمهای فعلی به خاطر قطعنامههای حقوق بشری سازمان ملل نیست؟!
چرا باید باردیگر به این سازمانها اعتماد کرد؟!
منبع: خاطرات هاشمی سال ۷۳
#جواد_موگویی