6.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #غرق_خون
شهیدم کاکلش در خون غلطونه...
🎤 حاج محمود کریمی
🎞 امیررضا محمدزاده
🏴 @imamhussain_media 🏴
31.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لطفا این پست رو بدون حال مناسب نبینید!
-روضهی حضرت علی اکبر علیه السلام-
[شب هشتم]
#حجتالاسلام_سیدحسین_مومنی
#پست_اینستاگرام
🏴 @imamhussain_media 🏴
4_5805603303702140316.mp3
3.78M
🔊 #صوتی | #زمینه
📝 اذان بگو
👤 حاجمحمد #کمیل
🏴 #حضرت_علی_اکبر؛ #حضرت_اباالفضل
🧡 #پیشنهاد_دانلود
🏴 @imamhussain_media 🏴
12.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
• ای یل کرب و بلا
ای امید خیمه ها
ای شبیه مصطفی
خورشید ارض و سما
هم خون خون خدا
نور ایمان وفا
ای علی اکبر حسین
ثانی حیدر حسین
با نوای #حاج_محمود_کریمی
▫️یک صلوات به نیت تعجیل در فرج امام زمان (عج) قرائت بفرمایید🌱
🏴 @imamhussain_media 🏴
#بازنشر #شب_هشتم
از سر ماذنه افتاد موذن برخاک
تا به خیمه غم هنگام اذانش رفته
باچه زجری به سر نعش علی می آید
باچه حالی که توان بهر بیانش رفته
آمد و دید پیمبر به زمین افتاده
آمد و دید که حیدر ضربانش رفته
هرچه میدید علی بود علی بود علی
بدنش بیشتر از حد مکانش رفته
آنقدر نیزه به هرجای تنش ریخته اند
که توان از بدن نیزه زنانش رفته
تیرها مثل حسن با بدنت لج کردند
هرچه تیر است دراین دشت نشانش رفته
عصمت الله به بالای سر شاه آمده
دید افتاده کنارش، وَ جانش رفته..
نوبت کار جوانان بنی هاشم شد
کار بسیار جوانان بنی هاشم شد
————————————————————
تصویرگر: حسن روح الامین
مداح: حاج محمود کریمی
شاعر کپشن: سید پوریا هاشمی
🏴 @imamhussain_media 🏴
16.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
به هنگام شنیدن مراثی آل محمد چنان بیقرار میشد که بر اثر اندوه زمان و مکان را از یاد میبرد و روحش چنان به پرواز درمیآمد که گویی هماکنون در همان صحنهای است که اشعار و مدایح و مراثی از آن سخن میگوید.
#علامه_امینی (ره)
🏴 @imamhussain_media 🏴
9.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﴾﷽﴿
🎥 از شمس جمالت چقدر ماه بی افتد
🔸 #روز_هشتم_محرم
🔸 #حضرت_علی_اکبر (علیهالسلام)
🔸 #محرم
🏴 @imamhussain_media 🏴
7.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
3⃣ #استوری ویژه محرم
زخمات و قربون، چشمات و قربون
افتادی رو خاک، اِی قد و بالات و قربون
📥 نسخه باکیفیت
🏴 @imamhussain_media 🏴
.
#روضه_شب_هشتم_محرم
کسی جز بنی هاشم با حسین(ع) نمانده بود.علیاکبر (ع) که شبیه ترین مردم از نظر خلق و خو به رسول الله بود بیرون آمد واز پدرش اذن میدان گرفت.آن حضرت هم اجازه داد...آنگاه به او نگریستند؛ نگاه کسی که نا امید شده است. « ...ثُمَّ نَظَر اِلیهِ نَظَر آئس... »
هوای گرم، حرارت جنب و جوش در میدان،نبرد سنگین و تشنگی،همه و همه بر علیاکبرسخت بود، به این جهت از امام با ادب تمام آب خواست. امّا امام حسین (علیهالسّلام) باشنیدن این تقاضای علی، گریه کرد و فرمود:پسرم بر من دشوار است که تقاضایی کنی ونتوانم آن را بر آورده سازم. امام انگشترشان را به ایشان دادند و فرمودند: آن را در دهان بگذار و به سوی دشمن باز گرد، امیدوارم به زودی به دست جدّت سیراب شوی...
بعد از ضربتی که به فرق سر ایشان زدند؛ دست هایشان به گردن اسب افتاد و خون سر مبارک ،چشمان اسب را پوشاند و لذا اسب ،حضرت را به سوی لشکر دشمن برد و دشمنان، او را با شمشیر هایشان قطعه قطعه کردند...!
🏴 @imamhussain_media 🏴