eitaa logo
❤️یاامام رضا جانم❤️
155 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
3.4هزار ویدیو
8 فایل
هر چقدر که درد بی‌دوا داری یا دلی خراب و مبتلا داری نره یادت که امام رضا داری از امام رضا بخواه درست کنه کار خوبه امام رضا درست کنه😭 @goy_s7854
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از حرم رضوی تا حریم ملکوت 🔹معرفی برخی از شهدای آستان قدس رضوی در دفاع مقدس؛ شهید محسن ناظمی نژاد خاطره‌ای از شهید: 🔺همسر شهید می‌گفت روزی مادر محسن آقا از ایشان خواستند تا به حرم بروند. با توجه به کهولت مادرشان، محسن آقا ایشان را از راهی دور، به دوش گرفتند و با پای پیاده به حرم آوردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | الصدّیق الشّهید 🔺کمیک‌موشن ، روایتِ دلدادگیِ شهدای دفاع مقدس به حضرت امام رضا علیه‌السلام. 🔸روایتِ اول، شهید شاهرخ ضرغام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از حرم رضوی تا حریم ملکوت 🔹معرفی برخی از شهدای آستان قدس رضوی در دفاع مقدس؛ شهید محسن ناظمی نژاد خاطره‌ای از شهید: 🔺همسر شهید می‌گفت روزی مادر محسن آقا از ایشان خواستند تا به حرم بروند. با توجه به کهولت مادرشان، محسن آقا ایشان را از راهی دور، به دوش گرفتند و با پای پیاده به حرم آوردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از حرم رضوی تا حریم ملکوت 🔹معرفی برخی از شهدای آستان قدس رضوی در دفاع مقدس؛ شهید غلامحسین برونسی خاطره‌ای از شهید: 🔺همسر شهید تعریف می‌کرد شبی که فردایش قرار بود برود جبهه رفتیم حرم امام رضا علیه‌السلام؛ بعد از زیارت گفت امشب سفارشتون رو به حضرت کردم. به آقا گفتم به بچه‌های من سری بزنید. اگه کاری داشتید برید و به آقا بگید. من شما رو سپردم دست امام رضا علیه‌السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الصدّیق الشّهید 🔹 کمیک‌موشن ، روایتِ دلدادگیِ شهدای دفاع مقدس به حضرت امام رضا علیه‌السلام 🔸روایتِ دوم، شهید حسن باقری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از حرم رضوی تا حریم ملکوت 🔹معرفی برخی از شهدای آستان قدس رضوی در دفاع مقدس؛ شهید محمدرضا اویسی ثانی خاطره‌ای از شهید: 🔺مادر شهید می‌گفت یکی از شب‌های سرد زمستان بود که دیدم محمدرضا داخل حیاط است. ماجرا را از او پرسیدم گفت که پرده‌های مسجد را برای تمیز کردن به خانه آورده بودم و آن‌ها را در زیرزمین مخفی کردم تا نیمه‌های شب که شما خواب هستید، شست‌و‌شوی آن‌ها را انجام دهم...