🔹عمامهاش را هدیه میدهد.
#خاطرات_تبلیغی
🔻شیخ سرش شلوغ بود و مدام در حال مدیریت حسینیه و پذیرایی.
گفتم صبح بعد از نماز عمامه را میدهم بپیچد.
خودش و پدرش از نیم ساعت قبل از اذان مشغول نماز شب و قرآن خواندن می شوند.
پدرش از خودش نورانی تر است. خسته ام اما از خجالت بلند میشوم!
🔻بعد از نماز باز فرصت نمیکند. ماشین میآید و آماده رفتن میشویم.
شیخ میگوید عمامه نمیخواستی. میروم عمامه را بیاورم. نگاه میکند، میبیند فرصت ضیق است. میگوید چند لحظه صبر کن.
میرود و عمامه خودش را میآورد و میگذارد روی سرم.
خجالت زده میشوم از این همه کرامت.
🔻عطر یاس رازقی و روح افزا به او هدیه میدهم. سر صحبت از طب را باز میکنم.
🔻#انفیه و #داروی_جامع امام رضا هم به او میدهم. میگویم انفیه همان #سعوط است و از خواصش در روایات. تا اسم #سعوط را میآورم خودش تایید میکند و میشناسد. از درمان #تومور_مغزی با همین #سعوط میگویم.
🔻داروی جامع امام رضا و برخی فواید آن را به ایشان میگویم و عکس رویش مجدد انگشت قطع شده را به ایشان گزارش میدهم. مشتاق میشود. به قم دعوتش میکنم. فرصت کم است.
میگویم محبت امام حسین ما شیعیان را جمع کرده است انشالله انتقام نرم از یهود را با احیای نظامات اجتماعی مبتنی بر مکتب اهل بیت علیهم السلام بگیریم.
#بصره
#طب_اسلامی
#قدرت_تمدنی_طب
#مکتب_اهلبیت
#نظامات_اجتماعی
#انتقام_نرم
شذرات
@iman_norozi