✨آرامشبخش قلبها....
شروع آرامشم با مطالعه کتاب شهید ایمان خزاعی نژاد بود....
# دلنوشته # ارسالی_اعضا
🌼هفته #کتاب و #کتابخوانی
#مطالعه
🌷کتاب «دریچه ای رو به ایمان» مادرانه های شهید مدافع حرم ایمان خزاعی نژاد
💠کانال شهید مدافع حرم کربلایی ایمان خزاعی نژاد
@imanekhazaee
توی کوه حس خاصی استشمام میشد
و ایمان با روحیۀ لطیفش به سمت قله، سبک پیش میرفت
و گاه روی زمینِ جان گرفتۀ کوه که از لابه¬لای سنگهایش
گلهای شقایق سرزده بود، دراز میکشید
و با چشمانش وسعت آسمان را دنبال میکرد.
📚برگرفته از #کتاب «دریچه ای رو به ایمان»
#هفته_کتابخوانی
#مطالعه
💠کانال شهید مدافع حرم کربلایی ایمان خزاعی نژاد
@imanekhazaee
میگفت: وقتی رفتم توی آن دوره اکثراً مسن بودند و با تعجب رو به من میپرسیدند:
«تو خیلی جوونی!❗️ چطور فرستادنت!» به خاطر استعدادی که داشت اسمش را
برای این دوره رد کرده بودند که اتفاقا با رتبۀ خیلی عالی و لوح تقدیر و تشویق نامه برگشت.
📚برگرفته از #کتاب «دریچه ای رو به ایمان» مادرانه های شهید مدافع حرم ایمان خزاعی نژاد
#هفته_کتابخوانی
#مطالعه
💠کانال شهید مدافع حرم کربلایی ایمان خزاعی نژاد
@imanekhazaee
شهید مدافع حرم ایمان خزاعی نژاد
میگفت: وقتی رفتم توی آن دوره اکثراً مسن بودند و با تعجب رو به من میپرسیدند: «تو خیلی جوونی!❗️ چطو
ایمان این حسم را خوب درک میکرد که چقدر از پیشرفتش خوشحال میشوم✨
🍃 در دوره¬های سپاه از جان و دل مایه میگذاشت.
🔸 غالب دورههایی که حضور داشت در منطقه رتبه اول بود.👌
🔹ایمان تعریف میکرد: یک دوره اصفهان گذاشته بودند، وقتی رفتم توی آن دوره اکثراً مسن بودند و با تعجب رو به من میپرسیدند:
«تو خیلی جوونی!❗️ چطور فرستادنت!❗️»
به خاطر استعدادی که داشت اسمش را
برای این دوره رد کرده بودند که اتفاقا با رتبۀ خیلی عالی و لوح تقدیر و تشویق نامه برگشت. 👌
✨چنان شور علمآموزی در سر داشت که
از طرف سپاه دورهای سخت در اصفهان داشت. پشت فرمان مینشست و با ماشین خودش شب از اصفهان حرکت میکرد و صبح خودش را به جلسۀ امتحان پیام نور جهرم میرساند و دوباره ظهر به اصفهان برمیگشت.
دلم برایش میسوخت و میگفتم: «کی فرصت کردی بخونی؟» میگفت: «اصفهان شبها که فرصت گیر میآوردم مینشستم و کمی میخوندم.»
اتفاقاً نمرههای خوبی هم میگرفت. میگفت: «میخوام تا دکترا ادامه بدم.»
همیشه مشوق دوستانش برای ادامه تحصیل بود.
📚برگرفته از #کتاب «دریچه ای رو به ایمان» مادرانه های شهید ایمان خزاعی نژاد
#هفته_کتابخوانی
#مطالعه
💠کانال شهید مدافع حرم کربلایی ایمان خزاعی نژاد
@imanekhazaee
با خواندن این #کتاب
مسیر زندگی ام عوض شد...
# دلنوشته # ارسالی_اعضا
#مطالعه
#هفته_کتابخوانی
💠کانال شهید مدافع حرم کربلایی ایمان خزاعی نژاد
@imanekhazaee
7⃣شبیه ایمان باشیم...
✨اوقات بیکاری را
بیشتر به مطالعه می گذراند
✨✨✨✨✨
# شبیه_ایمام_باشیم
#هفته_کتابخوانی
#مطالعه
#کتاب
✨✨✨✨✨✨✨✨
👈"من توقّعم این است که👇
مردم ما کتابخوانی را جدّی بگیرند.
✅ کسانی که وقتهای ضایعشوندهای دارند؛ مثلاً به اتوبوس یا تاکسی سوار میشوند،
یا سوار وسیلهی نقلیهی خودشان هستند
و دیگری ماشین را میراند،
یا در جاهایی مثل مطبّ پزشک در حال انتظار به سر میبرند
و بههرحال اوقاتی را در حال انتظار به بیکاری میگذرانند،
در تمام این ساعات، 👈کتاب بخوانند.
🔹 کتاب در کیف یا جیب خود داشته باشند و در اتوبوس که نشستند، کتاب را باز کنند و بخوانند. وقتی هم به مقصد رسیدند، نشانهای لای کتاب بگذارند و باز در فرصت یا فرصتهای بعدی آن را باز کنند و از همان جا بخوانند.
🔸 بنده خودم چند جلد قطور از یک عنوان کتاب را در اتوبوس خواندم! البته قضیه مربوط به قبل از انقلاب است که چند روزی برای انجام کاری از مشهد به تهران آمده بودم.
وضعیت و فضای اتوبوسهای آن روزگار برای ما خیلی آزار دهنده بود و نمیتوانستیم تحمّل کنیم.
دلم میخواست سرم پایین باشد و خواندن کتاب در چنین وضعیتی بهترین کار بود.
ساعتی را که به این حالت میگذراندم احساس نمیکردم ضایع میشود."
(امام خامنه ای،دام ظله)
💠کانال شهید مدافع حرم کربلایی ایمان خزاعی نژاد👇
https://eitaa.com/imanekhazaee
درخت انار آن سال حسابی رشد کرده بود
و شاخههای سبز و انارهای خوش رنگش نردههای پنجرۀ اتاق ایمان را پوشانده بود.
🍃برگهای ریحان زیر درخت انار را میچیدم که
ایمان نهال نارنگی به دست وارد حیاط خانۀ مادر شد و بلند و خندان مثل همیشه گفت: «اهل خونه سلام.»
و نهال نارنگی را کنار باغچه روی زمین گذاشت.
🌺 مادر که حیاط را جارو میزد، جارو را به کنارۀ دیوار تکیه داد و رفت سمتش و روبوسی کرد.
مادر گفت: «ایمان جان این چیه؟ نکنه آوردی توی باغچه بکاری؟!» ✨ایمان خندید و دوباره مادر را بوسید و گفت: «آره مامانی، میخوام تو همین باغچه بکارم.» 🍃مادر با تعجب نگاهی به باغچه کرد و با اشاره به درخت نارنج و پرتقال که هر کدام باغچۀ کوچکی داشتند گفت:
«این جا که دیگه جایی نیست.» ایمان گفت: «اون با من.»
و نشست و شروع به کندن آن قسمتی کرد که قرار بود روزی حوضی بشود و حالا بی¬مصرف بین آن دو تا باغچۀ کوچک افتاده بود.
سنگهای بزرگ و سنگین را درآورد و گوشۀ حیاط گذاشت که هنوز هم گوشۀ حیاط گذاشته ..
📚برگرفته از #کتاب«دریچه ای رو به ایمان»مادرانه های شهید مدافع حرم ایمان خزاعی نژاد
🌅تصویر درخت انار و پنجره اتاق شهید ایمان
#مطالعه
💠کانال شهید مدافع حرم کربلایی ایمان خزاعی نژاد
@imanekhazaee
اطلاعاتش رو در زمینه سلاح های جدید ضد هوایی و هواپیماها بالا میبرد.....
#مطالعه
#تحقیق
#مثل_ایمان_باشیم
💠کانال شهید مدافع حرم کربلایی ایمان خزاعی نژاد
@imanekhazaee
اطلاعاتش رو در زمینه سلاح های جدید ضد هوایی و هواپیماها بالا میبرد.....
#مطالعه
#مثل_ایمان_باشیم
#دهه_فجر
💠کانال شهید مدافع حرم کربلایی ایمان خزاعی نژاد
@imanekhazaee