معصومه فیاضی4_5890744162692635261.mp3
زمان:
حجم:
8.36M
شاهآبرنگ که به قصد شاه اولیا عازم مزار شریف بود، بعد از ده شبانه روز سفر به مرکز غرجستان رسید و در مهانخانه یکی از میران منطقه مهمان شد. کنیزان میر موضوع را به مهمانداری که مسئول سرشته مهمانها بود خبر دادند. مهماندار یک زن بود که برای مهمانها و میر آشپزی می کرد ، اما در خفا یک جادوگر جگرخوار بود ، او طنابی باریک و ابلق و تاوهای سحر انگیز داشت و هروقت مسافری می آمد کنیزانش نیمه شب یک سر طناب را دور پای مهمان و سر دیگرش را دور پایه دیگدان داغ بسته میکردند. تاوه سحر انگیز بالای آتش داغ می شد و بعد از چند لحظه جگر مهمان در اثر سحر و جادوی نهفته در همان طناب و تاوه ، بالای تاوه آمده و کباب میشد.
🎵 شنوندهی افسانههای سرزمین مادری : «جادوگر جگر خوار » به انتخاب و بازنگری : سید مرتضی حسینی شاهترابی و باصدای #معصومه_فیاضی باشیم.
این داستان در شماره ششم مجله اینها منتشر شده. ✨
💥 برای تهیه شماره ششم مجله همین الان پیام بده
#شنیدنی
#افسانههایسرزمین_مادری
@inhahome|مجله اینها