eitaa logo
خبرگزاری ایکنا
5.4هزار دنبال‌کننده
41.3هزار عکس
8.9هزار ویدیو
18 فایل
مهمترین خبرهای روز حوزه #قرآن ایران و جهان در کنار خبرهای فرهنگی کشور در سایت #ایکنا www.iqna.ir ایکنا در اينستاگرام به نشانی iqnanews 👤ادمین: @iqnanewsadmin #iqna #iqnanews
مشاهده در ایتا
دانلود
⚠️عملی برای دفع بلای قطعی⚠️ ✅حضرت عيسى علیه‌السلام با اصحاب خود نشسته بودند که هیزم‌شکنی از کنار آنها گذشت. حضرت عیسی علیه السلام به اطرافیان فرمودند: ((این هیزم شکن به زودی خواهد مُرد)) پس از مدتی، هیزم‌شکن با كوله‌بارى از هيزم برگشت. اصحاب به حضرت عیسی گفتند: ((شما خبر داديد كه اين مَرد به زودی مى‌ميرد ولی او را زنده مى‌بينيم.)) حضرت عيسى عليه‌السلام به آن هیزم‌شکن فرمودند: ((هيزمت را زمین بگذار)) وقتی هيزم را باز كردند، ناگهان مارى سیاه كه سنگى در دهان گرفته بود را دیدند. حضرت عيسى از هیزم‌شکن پرسيدند: ((امروز چه عملی انجام دادی که این بلا از تو دفع شد؟)) هیزم‌شکن پاسخ داد: ((دو عدد نان داشتم. فقيرى دیدم؛ يكى از نان‌ها را به فقیر دادم.)) 📚عده الداعی و نجاح الساعی، صفحه ۸۴ 🌐 iqna.ir 🆔 @iqnanews
🖐🏼دست های با سخاوت🖐🏼 ✅امام حسين علیه السلام در حال خواندن نماز بودند که فقیری به در خانه ایشان آمد و با صدای بلند، تقاضای کمک کرد. امام حسين علیه‌السلام، نماز خود را سریع تمام کردند و سراغ فقیر رفتند. وقتی آثار تنگدستی را در آن فقیر مشاهده نمودند از اهالی منزل پرسیدند: «در خزانه ما ، چقدر باقى مانده است؟» پاسخ دادند: «دويست درهم باقى مانده كه فرموده بودید آن را بين اقوامتان تقسيم كنیم.» امام حسین فرمودند: «همه دویست درهم را بياور، كسى كه از اقوام من سزاوارتر است به اینجا آمده» امام حسين علیه‌السلام، دویست درهم به فقیر دادند و فرمودند: «اين سکه ها را از من بگیر. از تو عذر مى‌خواهم که ناچیز است. اگر دست ما خالی نبود، تو را همواره بهره‌مند مى‌كرديم، ولى این روزها دستمان خالى است. و بدان كه من تو را دوست دارم.» مرد فقیر، به شدت گريه كرد. امام حسین علیه السلام از او پرسیدند: «اشک هایت به خاطر کم بودن مبلغی است که به تو دادم؟» فقیر گفت: «نه ! گريه‌ام براى این است كه دست‌هایی با اين سخاوت، چگونه رواست كه زير خاك رود؟» 📚منتهی الامال ، جلد ۱ ، صفحه ۲۰۹ 📚بحارالانوار، جلد ۴۴، صفحه ۹۱ 🌐 iqna.ir 🆔 @iqnanews
‼️انگار نه انگار‼️ ✅فقیری شبانگاه، نزد امام حسن مجتبی علیه‌السلام رفت و این شعر را خواند: 🔹لم یَبق لی شَیءٌ یُباعُ بدِرهمٍ 🔹یکفیکَ مَنظرُ حالتی عن مَخبری 🔹إلّا بَقایا ماءِ وجهٍ صُنــــــتُه 🔹ألّا یُباع و قَد وَجَدتُک مُشتری 🔸ترجمه: چیزی برایم باقی نمانده که بفروشم چهره من از روزگارم خبر می‌دهد! تنها ، مقداری از آبرویم باقی مانده که نمی‌خواستم بفروشم ولی شما را خریدار خوبی می‌بینم! ✅امام حسن مجتبی علیه‌السلام "تمام" پولی که آن شب در منزل داشتند را به سائل دادند و جواب شعر او را فی‌البداهه، با همان وزن و همان قافیه دادند: 🔷عاجَلتَنا فأتاکَ وابلُ برّنا طَــلّا 🔹و لَو أمهَلتنا لـَـــــــم نَقصر 🔹فخُذ القَلیل و کُن کأنّک لَم تَبَع 🔹ما صُنتَه وکأنّنا لَم نَشتَری 🔸ترجمه: برای آمدن نزد ما شتاب کردی و از باران بخشش ما تنها نَمی‌ به تو رسید اما اگر بیشتر مهلت میدادی، کوتاهی نمیکردیم! پس همین مقدار کم را بپذیر و چنان فرض کن که انگار نه انگار تو چیزی فروختی و انگار نه انگار ما چیزی خریدیم! 📚احقاق الحق، جلد ۱۹ ، صفحه ۳۵۶ 📚منتهی الآمال، جلد ۱، صفحه ۱۶۲ 🌐 iqna.ir 🆔 @iqnanews